به گزارش بولتن نیوز به نقل از پترونت، شش کشور عضو شورای همکاری خلیجفارس، یعنی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، عمان، قطر و بحرین هماکنون به مصرفکنندگان ترسناک انرژی تبدیل شدهاند. در سال 2011 کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، علیرغم جمعیت نسبتاً پایینشان، تقریباً به اندازهی مجموع مصرف ژاپن و اندونزی، گاز و نفت مصرف کردهاند. جالب است که مصرف انرژی در این شش کشور بالاتر از کل مصرف انرژی در قاره آفریقا بوده است، در حالی مجموع جمعیت این شش کشور، کمتر از یکبیستم جمعیت قاره آفریقا است.
در ده سال گذشته، تقاضا برای انرژی در این شش کشور، بهطور متوسط سالانه 6 درصد افزایش داشته است و اخیراً تقاضا برای الکتریسیته در ابوظبی و قطر، رشد دو رقمی را نشان میدهد. اگر الگوی مصرف انرژی در کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس به همین نحو ادامه داشته باشد، مصرف انرژی در این کشورها تا سال 2024 دو برابر میزان فعلی خواهد شد.
رشد مصرف انرژی و پیامدهای آن برای امنیت ملی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس
در کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، مصرف انرژی با نرخ بالاتری نسبت به رشد تولید ناخالص داخلی آنها در حال افزایش است و این امر میتواند تبعات جدی را برای امنیت ملی این کشورها در پی داشته باشد. در سال 2011، بین 9 تا 28 درصد درآمدهای دولتی در این کشورها صرف یارانه حاملهای انرژی شده است. این میزان بالاتر از میزان صرفشده در زمینه آموزش و بهداشت بوده است.
دولتهای عربی حاشیه خلیجفارس به شدت به درآمدهای نفتی متکی هستند. بهعنوان مثال، 92.5 درصد از درآمدهای بودجهای عربستان سعودی از بخش نفت بهدست میآید و صادرات نفت خام و میعانات نفتی، 90 درصد از کل درآمدهای صادراتی این کشور را به خود اختصاص میدهد. به لطف درآمدهای سرشار نفتی، استاندارد زندگی در بسیاری از این کشورها بالا رفته است و این امر اصلاحات ساختاری در عرصه اقتصادی این کشورها را تا حد زیادی غیرممکن کرده است. در حالی که بعضی از کشورهای عرب، بهار عربی را تجربه میکنند، دولتهای عربی حاشیه خلیجفارس بهراحتی نمیتوانند در جهت اصلاح الگوی مصرف گام بردارند. بدیهی است که مواردی نظیر حذف یارانه حاملهای انرژی میتواند به نارضایتی اجتماعی گسترده در این کشورها منجر شود.
دولتها در کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس از یک طرف با افزایش شدید مصرف انرژی و از طرف دیگر با افزایش هزینههای استخراج نفت روبرو هستند. اگر مصرف انرژی به همین نحو ادامه داشته باشد، نفت بسیار کمتری برای صادرات باقی خواهد ماند و این امر درآمدهای دولتی را کاهش خواهد داد. کاهش درآمدهای دولت در این کشورها بهمعنای ناتوانی آن در ارائه خدمات تأمین و رفاه اجتماعی خواهد بود و این امر خود به خود، شورشزا است. از طرف دیگر، فرسودگی منابع نفتی در این کشورها، هزینه استخراج نفت را بالا برده است و این روند در آیندهی میانمدت با شدت بیشتری ادامه خواهد داشت. این دو عامل را که در کنار هم بگذاریم، وضعیت بغرنج دولتهای عربی حاشیه خلیجفارس مشخصتر میشود.
دو عامل دیگر نیز ثبات این کشورها را با خطر جدی مواجه کرده و بیان دقیقتر، در میانمدت خواب دولتهای عربی حاشیه خلیجفارس را آشفته خواهد کرد. کاهش شدید منابع آب زیرزمینی در این کشورها باعث شده است تا دولت برای عملیات نمکزدایی آب از سوختهای گازی و نفتی استفاده کند و این عامل خود مصرف انرژی را افزایش داده است. عامل دیگر اما افزایش سرسامآور جمعیت در این کشورهاست. دولتهای عربی در واقع با جمعیت روبهرشدی رو به رو هستند که از دولت انتظار دارند، اگر آزادی به آنها نداده است، حداقل نان را از آنها دریغ نکند. در واقع، این جمعیت رو به رشد، از دولت درخواست شغل مناسب، آموزش مناسب و بهداشت مناسب دارد.
بلندپروازیها و فراموش کردن مشکلات داخلی
کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس در حالی به استقبال مشکلات آتی میروند که دولتهای آنها گاهی نیمنگاهی به مشکلات دارد، اما خیلی زود آنها را فراموش میکند و ترجیح میدهد تا برنامههای بلندپروازانه خود را ادامه دهد. بهعنوان نمونه، دو کشور قطر و عربستان را در نظر بگیرید. بلندپروازی در این دو کشور با ماجراجویی وسیع در عرصه سیاست خارجی همراه شده است. قطر کشور کوچکی در حاشیه جنوبی خلیجفارس است که از یک طرف با صرف هزینههای بسیار زیاد میزبانی جام جهانی فوتبال در سال 2022 را بهدست میآورد و از طرف دیگر برای تغییر رژیم در سوریه نقشه میکشد. عربستان که دلارهای سرشار نفتی، فعلاً آلسعود نابینا کرده است، از گروههای تروریستی حمایتی مالی و تسلیحاتی میکند و در حالی که حمایت آمریکا از آن کاهش یافته است، در سوریه و عراق بر سر امر محال، قمار میکند.
ماجراجویی این کشورها باعث شده است تا دولتهای آن بعضاً در منجلابهایی اسیر شود که خارج شدن از آن، نیازمند پرداخت هزینههای بسیار بیشتر است. عربستان دیگر بهراحتی نمیتواند از سوریه دست بردارد، چرا که به دلارهای نفتی نگاه میکند که برای تغییر رژیم در این کشور هزینه کرده است. عربستان برای اینکه این دلارها هدر نرفته باشد، هر بار با پول بیشتری قمار میکند تا نهایت روز ضرر بزرگ فرا رسد.
نفت، دموکراسی و نان
ما در کشورهایی عربی حاشیه خلیجفارس با دولتهایی توتالیتر رو به رو هستیم؛ دولتهایی که نه تنها حداقلی از نظارت مردمی را نمیپذیرند، بلکه از روحیه خودانتقادی نیز برخوردار نیستند. این دولتها در حالی خود را به خواب زدهاند که در آغاز راهی قرار دارند که پایان آن، کاهش شدید درآمدهای نفتیشان و احتمالاً وقوع انقلابات مردمی خواهد بود.
در این کشورها، قرارداد اجتماعی بین دولتها و مردم، اینگونه بوده است که دولت آزادیهای سیاسی و اجتماعی را شهروندان سلب کرده و در عوض نان زندگی آنها را تأمین کرده است. دولتهای مرتجع عرب که تاکنون نان را به بهای آزادی فروختهاند، رفته رفته با جمعیت جوان و رو به رشدی مواجهاند که نان و آزادی را توأمان میخواهد. این دولتها که به دلیل کاهش درآمدهایشان عاجز از تأمین نان و به دلیل ساختار اقتدارطلبشان، عاجز از اعطای آزادی هستند، ضرورتاً با شرایط انقلابی رو به رو خواهند شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com