گروه سیاسی، مقام معظم رهبری در بخشی از سخنان شان در دیدار اخیر با مردم قم، با تاکید بر موضع انفعالی و احساس ضعف دشمنان، فرمودند: ملّت مقاوم و شجاع ايران در كوره حوادث آبديده شده و با ابتكار و ارادۀ خود انقلاب اسلامی را به پيش خواهد برد. ملّت ما خطرات بزرگی نظير جنگ تحميلی را پشت سرگذاشتند و بر محاصره اقتصادی فائق آمده است و بدون شك با ايستادگی و وفاداری مردم به خط امام عظيم الشأن اهداف اسلام كه نابودی پيكره استكبار جهانی يكی از آنهاست، تحقق خواهديافت.
به گزارش بولتن نیوز، با روی کارآمدن دولت «تدبیر و امید» شاید مهم ترین بحثی که در محافل سیاسی کشورمان مطرح بوده، مباحث و مسائل مربوط به "انرژی هسته ای" و به طوردقیق، تغییر محسوس سیاست خارجی کشورمان در مذاکرات بین المللی با قدرت های غربی موسوم به 1+5 بوده است.
مذاکراتی که باوجود این که موجب به وجودآمدن نوعی نگاه مثبت، حس امیدواری و خوش بینی درمیان عموم مردم و همچنین دولتمردان کابینۀ روحانی گردیده و نویدبخش بازشدن درهای اقتصادی و برداشته شدن تحریم ها بود، فارغ از این که هنوز نمودی عینی و بیرونی نداشته، تا حدودی همراه با سطحی نگری و بذل توجه به نکاتی خاص و ندیدن همۀ ماجرا بوده است. با این همه با اندکی دقت در برخی فرمایشات حکیمانۀ مقام معظم رهبری می توان متوجه نکاتی عمیق تر از این رویکرد سطحی و هیجان زدۀ اولیه شد. نکاتی که البته رهبرانقلاب با توجه به حساسیّت موقعیت کنونی سیاسی و اقتصادی کشورمان با حداکثر صراحت ممکن در گفتمان سیاسی بارها به آن اشاره نموده اند.
برای نمونه می توان به بیانات رهبر انقلاب درحرم مطهر رضوی(ع) 1/1/92 اشاره کرد. ایشان در بخشی از آن سخنرانی می فرمایند: "آمريكائیها مرتب از راههای گوناگون به ما پيغام می دهند كه بيائيد دربارهی مسئلۀ هستهای گفتگو كنیم؛ هم به ما پیغام می دهند، هم در تبلیغات جهانیشان این را مطرح می كنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریكا بارها و بارها می گویند بیائید دركنار گفتگوهای1+ 5 كه دربارۀ مسائل هستهای بحث می كنند، آمریكا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارۀ مسئلهی هستهای ایران بحث كنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشتهی ما نشان می دهد كه گفتگو در منطق حضرات آمریكائی به این معنی نیست كه بنشینیم تا به یك راه حل منطقی دست پیدا كنیم ــمنظورشان از گفتگو این نیستــ منظورشان از گفتگو این است كه بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول كنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام كردیم و گفتیم كه این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمی رود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم."
بنابراین آن چه در گفتار صریح مقام معظم رهبری قابل مشاهده است، این است که ایشان اولاً صریحاً مقامات سیاسی کشورمان را از گفتگوی رودررو با امریکایی ها بر حذر داشته و معتقدند این شیوۀ مذاکرات، با توجه به تجربیات گذشته و فتنه گری روشن و علنی مقامات امریکایی موجه نیست؛ ثانیاً با تاکید بر یک طرفه بودن شیوۀ مذاکره کردن امریکایی و نادرست خواندن آن، تلویحاً اشاره می کنند، مذاکره با یک چنین افرادی باید باحضور شواهدی(غیرامریکایی) انجام گیرد و ثالثاً به صراحت اعلام می کنند که پذیرفتن مشروط شرکت در این مذاکرات 7جانبه در شرایط کنونی صرفاً به دلیل نشان دادن حسن نیّت سیاسی کشورمان و ابراز پذیرش مسئولیّت درقبال مناسبات سیاسی جهانی، اقتصاد و روابط جهانی و بین المللی است و ایشان به هیچ وجه انتظار به دست آوردن موفقیّتی حقیقی و راهگشا از دل این مذاکرات نداشته و ندارند و با وجود عدم خوشبینی به نتیجۀ این مذاکرات، صرفاً به دلیل احترام به ملت های جهان است که حاضر به شرکت در این مذاکره شده اند؛که این نیز بی شک نشان از شخصیت محترم و معظم ایشان دارد.
اما به راستی علّت وجود این همه بدبینی به مذاکره و تعامل با مقامات امریکایی چیست؟ برای پاسخ به این سوال کافیست نگاهی داشته باشیم به تاریخ. با نگاه به تاریخ تعامل سیاسی دو کشور در طول یک قرن گذشته می توان به راحتی جواب هایی متعدد و قانع کننده برای این سوال یافت. بماند که همان طور که مقام معظم رهبری نیز فرموده اند، تنها گذشتۀ امریکایی، موید نیات پلید و خصمانۀ آنان در قبال ملت ایران نیست.امریکاییان فارغ از این که در طول یک قرن اخیر در برهه های مختلف تاریخی، نیات پلید و دشمنی علنی شان را با ایران و ایرانی نشان داده اند؛ نه هیچ گاه از آن رفتار شیطانی و پلیدشان عذرخواهی کرده اند و نه هیج گاه، گام در مسیری متفاوت گذارده و سعی در جبران رفتار زشت و غیرانسانی گذشته شان داشته اند. بنابراین در برخورد با سوال مطروحه، سوالی دیگر وجود دارد و آن این که باتوجه به یک صدسال خصم و دشمنی و رفتار غرض ورزانۀ امریکاییان در قبال مردم کشورمان و از آن مهم تر این که هیچ گاه اینان نه لحظه ای دست از رفتار پلیدشان برداشته و نه حتی یک بار به خاطر این رفتارشان، عذرخواهی نموده اند، حال چه چیز تغییر کرده که می بایست ما رفتارمان را تغییر دهیم و به دشمن اصلی مان در جهان، روی خوش نشان داده و با آن ها بر سر میز مذاکره بنشینیم.
درحقیقت از آن جا که بررسی دسیسه ها و دشمنی امریکاییان درحدود یک قرن اخیر بحثی است مفصل و پیچیده، در این نوشته قصدداریم تنها با ذکر برخی از جنایات و رفتارسوء و پلید مقامات امریکایی در طول هشت سال دفاع مقدس، ضمن اشاره به این دشمنی ها، به یادآوری نکته ای بسیار مهم درخصوص مقاومت مردانه و جانانۀ ملّت ایران در برابر بزرگ ترین و قدرتمندترین ارتش های جهان در طول هشت سال، بپردازیم.
هشت سال دفاع مقدس در برابر امریکا
با شروع حمله عراق به ایران، آمریکا در ظاهر موضع بیطرفی خود را اعلام کرد؛ اما در عمل رابطه خود را با عراق که از سال ۱۹۶۷ به خاطر جنگ با اسرائیل قطع شده بود، برقرار و گسترش داد. در مارس ۱۹۸۲(اسفند ۱۳۶۰) دولت ریگان نام عراق را از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف کرد. تلاشهای کاخ سفید بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق متحدان خود در خاورمیانه و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) با کمک به عراق برای از بین بردن دستاوردها و برتریهای نظامی ایران ادامه یافت. این حمایت ها تا آن جا ادامه یافت که آمریکا در سال ۱۹۸۴ اعلام کرد: «پیروزیهای ایران با منافع ایالات متحده مغایر است.» و در دسامبر ۱۹۸۴(دی ماه ۱۳۶۲) «جفری کمپ»، مسئول شرق نزدیک در شورای امنیت ملی آمریکا با تهیه گزارشی برای «رابرت مک فارلین»، مدعی شد: «آیتالله خمینی تهدیدی برای منافع غرب به شمار میرود» و به وی توصیه کرد عملیات مخفی را که حتی ممکن است به سقوط دولت ایران منتهی شود مدنظر قرار دهد.
در همین دوران بنا به گزارش تهیه شده توسط تاور و مکفارلین و دیگر اعضای شورای امنیت ملی آمریکا از دورنمای سقوط ایران به دامان شوروی سابق به هراس افتاده بودند. این در حالی بود که «برژینسکی»، مشاور امنیت پیشین امنیت ملی کاخ سفید در ۲۸ فروردین ۱۳۶۲ گفته بود: «موقعیت استراتژیک ایران آن چنان برای غرب اهمیت دارد که آمریکا بایستی به هر ترتیب شده، حتی با اقدام نظامی، مانع از دست دادن ایران شود.» در ژانویه ۱۹۸۵(۳۰ دیماه ۱۳۶۲) جورج شولتز، وزیرخارجه وقت آمریکا، اعلام کرد: «ایران حامی تروریسم بینالمللی است. لهذا از این پس دولت آمریکا به همپیمانان خود فشارخواهدآورد که ارسال اسلحه به ایران را متوقف کنند» و در فوریه ۱۹۸۵(بهمن ۱۳۶۳) کارخانه هلیکوپترسازی بل با فروش ۴۵فروند هلیکوپتر بزرگ به عراق موافقت کرد که وزارت دفاع عراق در مذاکرات مربوط به آن نیز حضور داشت. درحقیقت همان طور که به روشنی پیداست در طول یکی دوسال، کشور عراق از کشوری حامی تروریست به کشوری مدافع حقوق بشر تبدیل و ایران جایگزین رژیم بعثی عراق در لیست های کذایی امریکاییان گردید.
اما این به هیچ وجه پایان ماجرا نیست. در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۴ «گراهام فولر»، مامور امنیت ملی آمریکا در امور خاور نزدیک و جنوب آسیا و «هوارد تیچر» طی تحلیلی با عنوان «به سوی سیاستی در مورد ایران» که تسلیم «ویلیام کیسی»، رئیس وقت سیا شد، ضمن تشریح موقعیت بد آمریکا در قبال حوادث ایران، پیشنهاد تدوین برنامهای را برای برخورد با ایران و مسائل مرتبط با آن کرده بودند. در این تحلیل تحت فشار قرار دادن ایران و متحدان آن و کمک به عراق از یک سو و تشویق کشورهای همپیمان آمریکا درخصوص کمک به ایران، خارج کردن ناوگان آمریکا از خلیج فارس و صدور بیانیههایی در مورد اعلام حسننیت آمریکا درقبال ایران، ازسوی دیگر ارائه شده بود. قابل ذکر است درجریان همکاری جمهوری اسلامی ایران برای رهایی مسافران یک فروند هواپیمای مسافربری شرکت هواپیمایی TWA که در تاریخ ۲۰خردادماه ۱۳۶۴ ربوده شده و به بیروت برده شده بود، ایران موفق شد در جریان یک عملیات محرمانه، برخی از اقلام نظامی مورد نیاز خویش از جمله موشکهای «تاو»، «هاوک» و «فونیکس» را از ایالات متحده تحویل بگیرد.
در دهم شهریورماه ۱۳۶۴ «بنیاد تحقیقاتی هریتیج» طی گزارشی در مورد ایران، خواستار حمله نظامی و عملیات انتقامی علیه ایران شد. در حالیکه «جیمی کارتر»، رئیسجمهور سابق آمریکا در اول مردادماه همان سال ضمن دیدار از آنکارا و در جریان مذاکرات خود با مقامات عالی رتبه ترکیه، خواستار میانجی گری آنکارا میان تهران و واشنگتن شده بود. مداخله و مشارکت آمریکا در تخاصم، با دعوت کویت از قدرتهای بزرگ به خصوص آمریکا برای محافظت از نفتکشها، شکل علنیتری به خود گرفت و ابعاد گستردهتری یافت. آمریکا به بهانه حفظ جریان آزاد نفت و تامین نیازهای رشد صنعتی غرب که در معرض خطر قرار گرفته، بزرگترین ناوگان جنگی خود را وارد خلیج فارس کرد. ولی عملکرد آمریکا درقبال جنگ ایران و عراق، روحیه مبارزهطلبی و تجاوز مکرر به آبهای سرزمینی و حریم هوایی ایران و رفتار دوستانه با عراق درمقایسه با منطق و عملکرد ایران و عراق در حمله به خطوط کشتیرانی، بیطرف در خلیج فارس و تنگه هرمز، هدف آمریکا را در بازدارندگی و حمایت از جریان نفت زیر سوال برد و آمار و ارقام نشان میدهند که با ورود ناوگان دریایی آمریکا، تعداد حملات به کشتیها در خلیج فارس بهشدت افزایش یافت، و تشنج بیشتر شد.
پس از تغییر پرچم نفتکشهای کویتی و آغاز عملیات اسکورت آنها در ۳۰ تیر ۱۳۶۶، ایالات متحده ناوگان دریایی خود را به ظرفیت ۳۵ کشتی جنگی و بیش از ۱۲ کشتی کمکی با مجموع ۲۰ هزار نیروی نظامی در منطقه گرد آورد که بعدا به بزرگترین ناوگان دریایی این کشور پس از جنگ جهانی دوم تبدیل شد. در نهایت نیز به حدود ۵۰ فروند کشتی جنگی رسید. کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، انگلستان، هلند، بلژیک و ایتالیا با تشویق ایالات متحده، ناوگانهای جنگی و تجهیزات مین روب خود را به خلیج فارس اعزام کردند. آمریکا در طول جنگ تحمیلی و پس از ورود ناوگان نظامی این کشور به خلیج فارس، با انجام عملیات نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران و مشارکت مستقیم و غیرمستقیم در جنگ به نفع عراق وظایف دول بیطرف را نادیده گرفت و تعهدات آن را نقض کرد. اهم این اقدامات به شرح زیر است:
مشارکت نظامی مستقیم آمریکا در مخاصمه علیه ایران
در ۲۷ مهرماه ۱۳۶۶ چهار ناو آمریکایی مجهز به موشکهای هدایت شونده «یانگ»، «هول»، «کید» و «لفت ویچ»، سکوهای نفتی «رسالت» و «رشادت» را واقع در ۱۵۰ کیلومتری شمال شرقی قطر گلوله باران کردند. در جریان این گلوله باران، تاسیسات سکوها منهدم و تولید نفت از مناطق دریایی مزبور بهطور کامل متوقف شد. ایالات متحده این اقدام خود را دفاع مشروع و پاسخی به انهدام کشتی کویتی سیاویل سیتی با پرچم آمریکا عنوان کرد. در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ دو سکوی نفتی «رشادت» و «سلمان» مربوط به حوزههای نفتی «سیری» و «سلمان» پس از یک اخطار نیم ساعتی مبنی بر تخلیه سکوها مورد حمله چند فروند ناو و هلیکوپتر جنگی آمریکا قرار گرفت و به آتش کشیده شدند. پس از حمله آمریکا به سکوهای نفتی ایران، «ناوچه سهند» که بندرعباس را به سوی مناطق نفتی مورد حمله ترک کرده بود، در ۱۰ مایلی جنوب غربی پایانه نفتی لارک واقع در غرب تنگه هرمز از سوی هواپیماهای آمریکا هدف قرار گرفت و در اثر بمبهای هدایتشونده لیزری که از سوی سه فروند هواپیمای شکاری بمب افکن A۶ شلیک شده بودند، منهدم شد.
گروه سطح آبی A شامل کشتیهای وین رایت، باگلی و سیمسون، سکوی نفتی سیری را منهدم و لحظهای بعد قایق گشتی ایران «جوشن» را غرق کرد و به یک هواپیمای F۴ ایران خسارت زد. در نهایت گروه سطح آبی D شامل کشتیهای آمریکایی جک ویلیام، ابرین و ژوزف استراوس با همکاری یک گروه هواپیمایی جت، «ناوچه سهند» را رهیابی و غرق کردند.» کشتی ایران - اجر نیز در تاریخ ۳۱شهریور ۱۳۶۶ هدف حمله دو فروند هلیکوپتر آمریکایی قرار گرفت و منهدم شد. در جریان این حمله که در ساعت ۳۰/۲۲ دقیقه انجام گرفت، سه نفر از خدمه کشتی مذکور کشته و دو نفر مفقود شدند. بقیه سرنشینان نیز که ۲۶ نفر بودند، در حالی که چهار نفرشان شدیدا زخمی بودند به اسارت گرفته شدند. پس از هفده روز مجددا دو فروند هلیکوپتر آمریکایی از نوع MH۶ در فاصله ۲۵ کیلومتری جزیره فارسی به سوی سه قایق تندرو ایرانی آتش گشوده و آنها را غرق کردند. قایقهای گشت آمریکا در این حمله، شش ملوان ایرانی را از آب گرفتند که دو نفر از آنها بر اثر جراحات وارده طی درگیری جان خود را از دست داده بودند. آمریکا ادعا کرد که نیروهای ایرانی ابتدا به سوی هلیکوپترهای آن ها آتش گشوده بودند!
تجاوز به حریم هوایی ایران
هواپیماهای آمریکا پس از حضور ناوگان این کشور در خلیج فارس مکررا به حریم هوایی ایران تجاوز کرده و اقدام به شناسایی و عکسبرداری از مراکز و تاسیسات مختلف ایران کردند که شامل موارد زیادی است و اینجا از ذکر این موارد با توجه به حوصلۀ این مقال، خودداری می کنیم. با این حال در پی این اقدمات جمهوری اسلامی با ارسال نامههای متعدد به سازمان ملل نسبت به نقض حاکمیت ملی و قواعد بینالمللی از سوی دولت آمریکا اعتراض کرد. برای نمونه در دوم مهرماه ۱۳۶۶ کشتی ایران - تختی که در حال حمل کالای تجاری از یکی از بنادر ژاپن به چابهار بود توسط یک فروند کشتی جنگی آمریکا تحت تعقیب و مراقبت قرار گرفته و هلیکوپترها و هواپیماهای جنگی آمریکا بر فراز آن به پرواز درآمده و از آن فیلمبرداری کردند.
انهدام هواپیمای ایرباس
در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷ یک فروند هواپیمای مسافربری ایران (ایرباسA۳۰۰) با ۲۹۰ سرنشین مورد اصابت دو موشک پرتاب شده از ناو آمریکایی Vincennes قرار گرفته و تمامی مسافران و خدمه آن کشته شدند.
کمکهای مستقیم آمریکا به عراق
قراردادن اطلاعات نظامی کشورمان در اختیار ارتش رژیم بعث توسط نظامیان امریکایی نمونه ایست از این کمک های مستقیم. آمریکا با گسترش قلمرو پرواز هواپیماهای آواکس مستقر در عربستان، منطقه وسیعی از جبهههای جنوب و خلیج فارس را تحت پوشش خود داشت. ایالات متحده علاوه بر آواکسها، با جمعآوری اطلاعات از ماهوارهها آنها را در اختیار عراق قرار میداد که در پیروزیهای عراق و ناکامی بعضی از عملیات ایران بسیار موثر بودند.
دادن اطلاعات از سوی آمریکا به عراق اولینبار در سال ۱۹۸۴ آشکار شد و صدام حسین خود به صراحت در ماه می ۱۹۸۴ (اردیبهشت ۱۳۶۳) اظهار داشت: «عراق از اطلاعات هواپیماهای آواکس که توسط خلبانان آمریکایی به پرواز درمیآمد و در عربستان سعودی مستقر بود استفاده کرده است.» فروش تجهیزات دو منظوره و فراهم کردن تسهیلات مالی: دولت ریگان بر مبنای این تفکر که «شکست عراق برای منافع غرب فاجعه است» و «جلوگیری از شکست عراق سود ویژه برای آمریکا خواهدداشت»، از سال۱۹۸۴ با برقراری روابط دیپلماتیک به صورت آشکار جانب عراق را گرفت. گزارش کمیته روابط خارجی سنای آمریکا اقدامات این کشور را در 4 دسته قرار میدهد که دو مورد توقف صدور اسلحه به ایران و فشار در سازمان ملل به جمهوری اسلامی ایران مربوط است و دو مورد دیگر به روابط آمریکا با عراق برمیگردد که عبارتند از دادن اطلاعات نظامی و ارائه اعتبار جنسی، اعتبار بازرگانی برای کشاورزی و سایر خریدهای عراق از آمریکا.
دهها شرکت سازنده کامپیوتر سیلیکون ولی در مارس ۱۹۸۵ در نمایشگاه بغداد شرکت کرده و آخرین دستاوردهای خود را به نمایش گذاشتند. دولت ریگان درهای فروش تکنولوژی پیشرفته آمریکایی را به روی عراقیها کاملاً باز کرد. فریدنبرگ اعتراف میکند که در زمان تصدی وزارت بازرگانی میلیونها دلار وسایل کامپیوتری و تجهیزات پیشرفته آزمایشی به موسسه سعد ۱۶ که شامل ۷۶ آزمایشگاه و کارخانه است، فرستاده شد. آمریکا در مقابل حمایت مستقیم از عراق در تهیه تجهیزات پیشرفته نظامی با کاربردهای مختلف، عملیاتی موسوم به «استانچ – Staunch» را برای توقف صدور هرگونه اسلحه به ایران طرح کرده و با تشکیل کمیسیونی تلاشهای خود را با جمعآوری اطلاعات از مراکز، کارخانهها و کشورهای فروشنده اسلحه به ایران آغاز کرد. وزیر دفاع آمریکا درمورد این برنامه گفته بود: «عملیات استانچ تلاشی درجهت جلوگیری از رسیدن سلاح به ارتش و نیروهای تروریست بود.» این طرح به دنبال گزارشهای متعددی مبنی بر فروش سلاح از سوی کشورهایی همچون کره جنوبی، ایتالیا، پرتغال، اسپانیا، آرژانتین، چین، انگلیس، سوئیس، و آلمان غربی به ایران، به اجرا درآمد.
موخره:
نگاهی گذرا به اهم اقدامات ایالات متحده، نشان میدهد که حقوق بینالملل و حقوق بیطرفی، ازسوی دولت آمریکا نقض شده است و هر مرجع و شخص بیطرفی به راحتی میتواند به آن پی ببرد. در چنین شرایطی است که مقام معظم رهبری نیز علاوه بر طرح مسئلۀ غیرقابل اعتماد بودن امریکاییان در همۀ ادوار، بر روی رفتار سوء و پلید و دشمنی علنی آنان در طول جنگ تحمیلی تاکید ویژه ای نموده و می فرمایند: "اين ملّت، ملّتى كه دستهايش را به علامت تسليم بالا ببرد، نيست. در شرايطى سختتر از اين[هم]، اين ملّت تسليم نشده است. يك نمونهى واضحِ روشن غيرقابل انكار هشت سال جنگ تحميلى است؛ شوخى است؟ هشت سال! همهى قدرتهاى بزرگ جهانى به يك مجرمى كمك كنند كه عليه كشور و ملّت كار بكند و اين ملّت بر همهى آنها فائق بيايد؛ اين كار كوچكى است؟ اين چيز كمى است؟ آنجا هم «وَ كانَ حقًّا عَلَينا نَصرُ المُؤمِنين» بود، آنجا هم همين عزم راسخ، تصميم قاطع، آوردن موجودىِ خداداده به ميدان عمل و صحنهى عمل، گرهها را يكى يكى باز كرد. ما روز اوّل جنگمان با يك سال بعد، با دو سال بعد، با سه سال بعد مگر يكى بود؟ پى در پى گشايش ها بهوجودآمد، همهى دنيا ديدند كه آمريكا، شوروىِ آن روز، اروپا، ناتو، انگليس، ديگران از رژيم بعثى حمايت كردند، از صدّامِ مجرم حمايت كردند، بلكه او بتواند تجاوزى ماندگار به كشور عزيز ما داشته باشد؛ و او ناكام بعد از هشت سال، بدون اينكه بتواند يك وجب به خواستهى خودش نزديك بشود، با آن همه خسارت و با آن همه كشته و با آن همه بىآبرويى بينالمللى مجبور به عقبنشينى شد. امروز هم همين است؛ امروز هم مقابلهى با دشمنىهاى دشمن و رفع همهى اين گرفتارىها، با ايستادگى ملّت، با تكيه بر توانايىهاى درونى كشور، با اعتماد به خدايى كه دل ها را اينجور آماده كرده است و به اين جهت هدايت كرده است، ممكن است."
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com