در سالیان اخیر، در شماری از گزارشات و مطالعات، به اهمیت اثرات بالقوهی تولید نفت شیل و تکنولوژی شکاف هیدرولیکی که منابع نفت و گاز غیرمتعارف را در دسترس ایالات متحده قرار داده است و نیز تکنولوژی حفاری در اعماق دریا که بهرهبرداری از منابع نفت در برزیل را امکانپذیر ساخته است، پرداخته شده است.
این پیشرفتها که با بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید صورت گرفته است، پدیدهای را درپی داشته که برخی تحلیلگران آن را «نظم نوین نفتی» نام نهادهاند. در واقع، تحلیلگران بر این باورند که علیرغم مرکزیت نفتی خاورمیانه در پنج دههی اخیر، اکنون شاهد حرکت مرکز ثقل نفتی جهان به سمت غرب هستیم.
در این رابطه می توان بهعنوان مثال به دههی 1970 اشاره کرد. در واقع، در این دهه بود که افزایش قیمتهای نفت و چهار برابر شدن قیمت یک بشکه نفت، عرضهی نفت به بازار از نقاط سابقاً غیرتجاری نظیر آلاسکا و دریای شمال را درپی داشت. در واقع بالا رفتن بهای نفت باعث شد تا تولید نفت در این نقاط صرفهی اقتصادی داشته باشد.
این منابع عرضهی جدید، فشار بسیاری را بر سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت (اوپک)، که سعی میکرد با حفظ جایگاه خود، قیمتها را کنترل کند، وارد آورد. با این وجود، نهایتاً ثابت شد که این فشارها چندان اثربخش نبوده و ایفای نقش این سازمان در بازارهای جهانی تداوم یافت.
در حال حاضر نیز به نظر میرسد که با ورود منابع عرضهی جدید به بازار از نیمکرهی غربی، اتفاق مشابهی در حال وقوع است. در مورد تکنولوژی شکاف هیدرولیکی، بسیار گفته و نوشته شده است و اکنون ارزیابیها نشان میدهد که این تکنولوژی جدید میتواند سبب افزایش عرضهی نفت ایالات متحده در سالهای آتی شود.
با این وجود، با در نظر گرفتن عمر کوتاه ذخایر شیل و نیز هزینههای بالای استخراج آن و سرمایهگذاریهای لازم برای تحقق این امر، به نظر نمیرسد که پتانسیلی برای رشد پایدار در این حوزه وجود داشته باشد.
در گزارشی از آژانس بینالمللی انرژی نیز به این نکته اشاره شده و عنوان شده است که اگرچه بهرهبرداری از ذخایر نفت شیل با استفاده از تکنولوژی شکاف هیدرولیکی میتواند تا مدتی به تأمین نیازهای انرژی ایالات متحده کمک کند، اما در نهایت این کشور باید بهمنظور برآوردن نیازهای روبه رشد خود، به سراغ خاورمیانه برود.
برزیل نیز یکی دیگر از نقاطی بود که به دلیل دارا بودن منابع بالقوهی جدید، مورد توجه قرار گرفت. اما تنها شش سال پس از تبلیغات گستردهای که در این رابطه صورت گرفت، انتظارات فروکش کرد. در واقع، در سال 2007 بود که با اکتشاف ذخایر جدید در اعماق دریا، برنامهریزیهای گستردهای بهمنظور افزایش ظرفیت تولید نفت برزیل از 2 میلیون بشکه در روز به 5.3 میلیون بشکه در روز تا سال 2020 صورت گرفت. با این وجود، اکنون دیگر دربارهی ذخایر بالقوهی 100 میلیارد بشکهای و یا ذخایر بیش از 400 میلیارد بشکهای در اعماق دریا صحبتی به میان نمیآید. بنا به بیانیههای اخیر ادیسون لوبائو وزیر انرژی برزیل، تنها احتمال استخراج روزانه 4.7 میلیون بشکه نفت، آن هم طی دهههای آتی وجود دارد. در واقع، محقق شدن احتمالی این امر، با افزایش نیاز داخلی برزیل تا 3.1 میلیون بشکه در روز همراه میشود. به این ترتیب، تنها 1.6 میلیون بشکه در روز از این مقدار نفت تولیدی، برای صادرات باقی میماند. حتی در صورتی که با خوشبینی به این آمار و ارقام بنگریم، این میزان صادرات تنها با صادرات فعلی یکی از اعضای اوپک یعنی ونزوئلا برابری میکند. البته با این تفاوت که ونزوئلا میتواند سطح فعلی تولید خود را حفظ کند و در آینده نیز آن را افزایش دهد.
از طرف دیگر، سرمایهگذاریهای عظیم مورد نیاز بهمنظور بهره برداری از منابع مزبور نیز مانع دیگری است که پیشروی بخش انرژی برزیل قرار دارد. برخی متخصصان، هزینهی مورد نیاز را حدود 237 میلیارد دلار برآورد کردهاند که هزینهی هنگفتی برای یک پروژه محسوب میشود. به این ترتیب، با توجه به دشواریهایی که شرکت نفت دولتی پتروبراس هم اکنون در حوزههای مختلف با آنها مواجه است، توانایی تأمین چنین سرمایههایی جای تردید دارد.
اکنون سؤال این است که آیا این منابع جدید نیز به سرنوشتی مشابه با منابع کشفشده در آلاسکا و دریای شمال دچار شده و به یک منبع عرضهی حاشیهای بدل میشوند، در حالیکه از طرف دیگر خاورمیانه همچنان جایگاه مرکزی خود را حفظ میکند و با بهرهگیری از ذخایر عظیم و هزینههای نسبتاً پایین استخراج نفت، نقشی تأثیرگذار را در بازارهای جهانی ایفا خواهد کرد؟
در پاسخ باید گفت که گرچه ممکن است نهایتاً این امر به وقوع بپیوندد، اما چالشهایی نیز در این مسیر وجود دارد. یکی از این چالشها، وجود فرصتهای کوتاهمدت نظیر موارد توسعهیافتهی فعلی در ایالات متحده و کانادا و یا شرکتهای بزرگ آمادهی سرمایهگذاری، در نقاط مختلف جهان است.
به علاوه، خاورمیانه همچنان از بیثباتی سیاسی و امنیتی رنج میبرد که نمونهی آن را میتوانیم در لیبی مشاهده کنیم.
به این ترتیب، تولیدکنندگان حوزهی خلیج فارس اکنون با این چالش عمده مواجهاند که درشرایط فعلی چه رویهای را در پیش گیرند که بتوانند همچنان جایگاه مرکزی خود را حفظ کنند و ایفای نقش استراتژیک خود در بازارهای جهانی نفت را تداوم بخشند.
با توجه به آنچه گفتیم واضح است که در طولانیمدت، منابع جدید انرژی از جمله منابع غیرمتعارف نظیر نفت شیل و همچنین میادین نفتی در اعماق دریا، توانایی رقابت با ذخایر عظیم نفتی خاور میانه را ندارند. دیر یا زود آن چیزی که در کشورهایی نظیر آمریکا و کانادا، خودکفایی نفتی نامیده میشود، دود خواهد شد و به هوا خواهد رفت؛ کافی است منتظر بمانید تا شکستن حباب نفت شیل را ببینید. این امر نشان میدهد که در آینده نیز خاور میانه همچنان یکی از مهمترین مناطق روی کره زمین خواهد بود و همچنان بازار انرژی به این نقطه چشم خواهد دوخت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com