گروه سیاسی- روح الله مؤمن نسب:«شبکههای اجتماعی چگونه یک بحران را در جامعه کلید میزنند؟»
طبق تعریف، شبکه های اجتماعی، شبکهای از انسانها هستند که اجتماعی را تشکیل میدهند. شبکههای اجتماعی غربی، قبل از اینکه اجتماعی را تشکیل دهند، افراد را از اجتماع واقعی دور میکنند. مثلاً در ایران فرد را از اجتماعی با غنای فرهنگی بالا خارج و وارد محیطی میکنند که برایش فرهنگ و اجتماعی جدید باز تولید شده است، فرهنگی که در خوشبینانه ترین حالت، همان فرهنگِ منحط غرب است. از طرفی لازمه ورود به این محیط های به اصطلاح اجتماعی، بی قانونی است، یعنی شما وقتی برای وارد شدن به جایی، ابتدا پایتان را بر روی قانون میگذارید در همان اولِ کار، بی فرهنگی کردهاید و زمینه برای انحرافات و اشتباهاتِ بعدی فراهم میشود؛ اینگونه آنها میتوانند از همین روزنه استفاده کرده و بر روی شما تأثیرگذار باشند. در این فضا، همزمان با این که فرد را از فضای واقعی و بایستههای آن دور میکنند، او را دچار «وهم» نیز میکنند.
در جریان ناآرامی های پس از انتخابات سال 88، من بین افرادی که نظم جامعه را بر هم زده بودند حاضر میشدم تا ببینم برای چه این کارها را میکنند. اکثر افرادی که در این تجمعات شرکت میکردند، دچار نوعی وهم بودند و فکر میکردند واقعاً بی شمارند؛ چرا که مثلاً در یک چت روم با 100 نفر عضو، همه یک شعار را میدادند و این باعثِ بروزِ این توهم برای اعضای آن چت روم میشد که همه جامعه با آنها هم نظر و مخالف نظام هستند و بسیاری هم که مخالفتی با نظام نداشتند یا مخالفتشان مبنای محکمی نداشت، با حس اینکه باید همرنگ جماعت شوند، وارد این عرصه خطرناک شده بودند. درحالیکه با بررسیها مشخص میشد در آنجا دهها نام کاربری برای یک نفر بود و از یک مرکز مشخص و حتی توسطِ یک نرم افزارِ خاص هدایت میشد؛ اما اعضا خیال میکردند فضای جامعه هم مانند فضای آن چت روم است. توهمی که از فضای مجازی منتقل شده بود باعث میشد این افراد اقدام به برهم زدن نظم فضای جامعه واقعی کنند.
به اعتقاد من اصلیترین کاری که این شبکهها میکنند همین است که افراد را از اجتماع واقعی جدا میکنند و وارد یک اجتماع غیرواقعی میکنند؛ اجتماعی که ساخته دست خودشان است و در آن اجتماع، فرهنگ و ارزشها را جابجا میکنند و نوعی بیفرهنگی و بیارزشی را به فرد القا میکنند و این زمینهای میشود برای حرکت های بعدی. نمونه اینکه برخی کاربران مدام میگویند مگر من و افکارم و رفتارم به چه درد دشمن میخوریم که از ما جاسوسی کند، غافل از اینکه اغلب اتفاق های بزرگ و مخربِ تاریخ توسط یک نفر به وقوع پیوسته و اینکه علایق افراد را دشمن بشناسد میتواند احساسات آنها را در شرایط خاص تحریک کرده و با هدایت احساسات آنها و تبدیل آن احساسات به رفتارهای مخرب، از آنها سوءاستفاده کند. این حس خود کم بینی و خود کوچک پنداری را شبکه های اجتماعی به راحتی به اعضاء خود القاء میکنند.
مهمترین راهکار مقابله و بیاثر کردن این تهدید فضای مجازی چیست؟
ما باید مردممان را از ماشینهای تغییر فکر غربی دور کنیم و با بها دادن به جوانان، شبکههای اجتماعی خودمان را مبتنی بر ارزش های اسلامی-ایرانی تشکیل دهیم و تقویت کنیم. این مسئله بسیار مهمی است که شاید ساده به آن نگاه میشود. این موضوع، مثل خودرو نیست که بگوییم ماشین خارجی سوار نشویم و ماشین ایرانی سوار شویم. شبکههای اجتماعی ازآنجاکه مستقیماً با افکار و رفتار افراد ارتباط دارند، تفاوت اصلی شبکه اجتماعی ایرانی با خارجی در پلت فرم (ساختار فنی) است. در اجتماع ما یک سری مسائل در حکم ارزش است. اجتماع ما محرم و نامحرم را رعایت میکند، برای خانمها حرمت قائلیم و هر حرفی را جلوی آنها نمیزنیم، خانمها هم هر حرفی را در حضور آقایان نمیزنند، اما در فضای مجازی اینگونه نیست. هیچ حدودی رعایت نمیشود، حرفها بعضاً توهینآمیز است و چیزی به نام حریم و حرمت کمتر محلی از اعراب دارد. ما بسیاری از این مشکلات را میتوانیم با استفاده از پلت فرمِ ساختارمند، مرتفع کنیم.
مثلاً میتوانیم یک شبکه اجتماعی داشته باشیم که «صله رحم» را تقویت کند. خانوادهها در آن بر اساس شجرهنامه ارتباط داشته باشند، دوستیها نزدیک تر شود، اما به غریبهها اجازه داده نشود که بدون اجازه حریم خصوصی کاربران را نقض کنند و وارد اجتماع و حریم شخصی افراد شوند و ارتباطات را دچار مشکل کنند.
خیلی از مشکلاتی که در همان سال 88 ایجاد شده بود، پیشزمینههایی در فضای مجازی داشت. مثلاً افرادی که میآمدند ماشینها را آتش میزدند اکثراً جوانانی بین 19 تا 25 ساله بودند که بارها در بازی GTA به اموال عمومی، ماشینها و افراد حمله کرده بودند، آتش زده بودند و شیشه شکسته بودند و حتی آدم کشته بودند. تمام رفتارهایی که داشتند در جامعه انجام میدادند سالها در محیط بازی تمرین شده بود. هم اکنون ارتش آمریکا سربازهایش را به همین شکل و با بازی آموزش میدهد. این جوانان هم همان فضایی که در بازی برایشان ساخته شده بود را داشتند در فضای واقعی بازسازی میکردند.
تفاوت اینجا بود که در فضای واقعی با یک برخورد شدید مواجه میشدند. هنگام بازی در یک اتاق نشسته بودند و بعضاً تشویق هم میشدند که چه بچههای خوبی هستند که از اتاقشان بیرون نمیآیند، اما وقتی همان رفتار را در جامعه واقعی انجام دادند با آنها برخورد شد و بعد از برخورد، برخی از آنها منزوی شدند و بعضی دیگر از اجتماع و حاکمیت نفرت پیدا کردند و بازی تبدیلِ به لجبازی شد. این مشکل به مرور فرد را دچار پارادوکس میکند و تبدیل به عقدهای در درون او نسبت به جامعه میشود که نتیجهاش را در سال 88 و در اتفاقات آن سال دیدیم. پس باید بدانیم که فضای مجازی نمودی از فضای واقعی است.
اگر از شبکه اجتماعی داخلی صحبت میکنیم، منظور فقط از حیث فنی نیست که یک پلت فرم را فارسی کنیم و بگوییم این شبکه اجتماعی ماست. البته همین هم بهتر از هیچ اقدامی نکردن است و گامی رو به جلو محسوب میشود که ما فرمان ماشینِ شبکههای اجتماعی را از دست غربیها خارج کنیم و اجازه ندهیم از اطلاعات جوانان ما جاسوسی کنند و افکار و رفتار مردم ما را به سمتی خلاف منافع خودِ آنها سوق دهند؛ اما مسلماً کافی نیست. ما حتماً باید شبکههای اجتماعی را مبتنی بر فرهنگ غنی اسلامی - ایرانی شکل دهیم.
چنین شبکههایی که بر اساس فرهنگ ما شکل بگیرد یقیناً اجازهٔ ایجاد روابط نامشروع را نخواهد داد و فضایی سالم و مبتنی بر اخلاقیات را ایجاد خواهد کرد. چنین نمونهای اگر در سطح دنیا هم عرضه شود جذابیت زیادی خواهد داشت. چون مردم دنبال آرامشاند.
آیا تا کنون در کشور به این سمت حرکت کردهایم؟
متأسفانه خیر، مثلاً سازمان تبلیغات اسلامی، در فضای تبیان یک شبکه اجتماعی راه انداخته و دقت میکند که افرادی که عضو میشوند افراد حقیقی با هویتِ معلوم باشند؛ اما از همان پلت فرم غربی استفاده میکند و تنها آن را فارسی سازی کرده است. درصورتیکه همه امکانات و بودجه لازم برای ایجاد پلت فرم جدید مطابق با باورهای جامعه را در اختیار داشته است.
البته من با تصدیگریِ بخشِ دولتی در این حوزه و این که خود دولت شبکه اجتماعی راه بی اندازد، به هیچ عنوان موافق نیستم. دولت باید تسهیل گری کند؛ اما دولت در حوزه تسهیل گری هم خوب عمل نکرده است.
در حال حاضر هیچ شبکه اجتماعی با پلت فرم داخلی و بر اساس ارزش های خودمان وجود ندارد؟
نخیر، من نمونهٔ کاملی سراغ ندارم بجز شبکه اجتماعی افسران که وضع بهتری از این حیث نسبت به دیگر نمونهها دارد. به نظر من جوانانِ نخبه انقلابی باید وارد این حوزه شوند و کار را شروع کنند. ما نمیتوانیم منتظر بمانیم تا کسی این کار را برایمان انجام دهد. خودمان باید وارد گود شویم، مفاسد و مشکلات شبکههای اجتماعی فعلی را –چه ایرانی و چه خارجی- آسیبشناسی کنیم و سپس یک یا چند شبکه اجتماعیِ متناسب با فرهنگ غنیِ خود ایجاد کنیم که این مشکلات را نداشته باشد.
هم اکنون متولی کنترل شبکههای اجتماعی در کشور ما کدام نهاد است؟
شبکه اجتماعی یک مفهوم مستقل محسوب نمیشود، در واقع شبکههای اجتماعی، وب سایتهایی هستند که از وب 2 پیروی میکنند و کاربر در آنها نقشِ محوری دارد. شبکههای اجتماعی و امثال آنها که ده تیپِ مختلف هستند، یک عامل مشترک دارند که «کاربر، محوری ترین عامل همه آنهاست». در آییننامه ساماندهی رسانههای دیجیتال عبارت «رسانههای کاربر محور» برای اینها قید شده است و باید برای فعالیت با داشتن شرایط خاصی مجوز بگیرند.
بر اساس ماده 23 قانون جرائم رایانهای، این شبکهها، ارائهدهنده خدمات میزبانی محسوب میشوند چون بخشی از فضای خودشان را به یک کاربر اختصاص دادهاند و آنها را میزبانی میکنند. بر اساس نص صریحِ ماده 23، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه متشکل از 13 نهاد بر عملکرد این وبگاهها نظارت قانونی دارد.
وزارت ارشاد نیز بر اساس آییننامه ساماندهی رسانههای دیجیتال بر این حوزه نظارت باید داشته باشد. البته این آییننامه مصوب هیئت دولت است و قانون محسوب نمیشود.
به نظر شما شرایط کشور در زمینه کنترل و نظارت بر شبکههای اجتماعی نسبت به سال 88 تفاوتی کرده است؟ آیا احتمال بروز چنین بحرانی توسط این شبکهها در حال حاضر وجود دارد؟
پس از سال 88 شبکههای اجتماعی آمریکایی اسرائیلی در ایران خیلی محدودتر شدند. وزیر خارجه وقتِ آمریکا بعد از اغتشاشات سال 88 گفت ما جلوی تعمیرات توییتر را گرفتیم تا به برنامه ضربه زدن به نظام ایران خللی وارد نشود، اما قبل از انتخاباتِ اخیرِ ریاست جمهوری، مرکز مطالعات ارتباطات جهانی آمریکا با بررسی های دقیق بر روی کاربران ایرانی اعلام کرد: «توئیتر دیگر توانایی سازماندهی و ایجاد ناآرامی در ایران را ندارد». یکی از عمدهترین دلایل این مسئله فیلتر شدن توییتر در ایران است که مردمِ قانونمدارِ ما را از این شبکهها دور کرده است و به حمدالله این شبکهها آسیب کمتری میتوانند وارد کنند.
البته آسیب، کمتر شده اما وجود دارد. ازآنجاکه ما ابزارهای جایگزین را به خوبی طراحی و بهکارگیری نکردهایم، در برند سازی هیچ تحرک و برنامهای نداشتهایم و چه بسا به برند سازی لابی صهیونیستی برای شبکههای اجتماعی آنها نیز کمک کردهایم و در بهترین شرایط یک کپی به مردم ارائه دادهایم، نتوانستهایم آسیب های این شبکهها را به طور کامل برطرف کنیم.
در انتخابات اخیر، شبکههای اجتماعی در سطحی که سال 88 آسیب زدند نتوانستند کار کنند. البته قصدش را داشتند و صفحههایی در برخی شبکهها نظیر توییتر و فیسبوک به طور مستمر دستورالعمل صادر میکردند که چه حرکتهایی انجام شود و چه رفتارهای ناهنجارِ اجتماعی صورت بگیرد. رأی آوردن آقای روحانی هم البته باعث شد برخی طرح های آنها پیاده نشود ولی به طور کل و قریب به یقین آنها دیگر نفوذِ سابق را ازدستدادهاند.
آیا در شرایطی هستیم که بگوییم نظام جمهوری اسلامی نسبت به تهدید شبکههای اجتماعی آمریکایی واکسینه شده است؟
خیر، به این دلیل که نظام و خود ما – بهعنوان ما به ازای نظام- برنامهای برای مرتفع کردن نیاز جوانان به شبکههای اجتماعیِ آمریکایی طراحی و اجرا نکردهایم. باز تاکید میکنم که منظورم فارسی کردن پلت فرم های موجود نیست که در آن سطح موفقیتهایی داشتهایم؛ و هم اکنون شبکههای اجتماعی بزرگی در ایران داریم از جمله فیسنما و کلوب که کاربران بسیار زیادی دارند، یا افسران که سالمترین شبکه اجتماعی در نوع خودش است و ... اما مشکل اینجاست که اکثر این شبکهها ترجمهای هستند از همان مدل غربی.
یعنی ما با یک غنای فرهنگی چند هزارساله مترجم یک نمونه ضعیفِ خارجی شدهایم و این اشکال دارد. ما باید نمونه خودمان را طراحی و مثل انقلاب اسلامی به دنیا عرضه کنیم. این بخشی از راهکار ما در فضای مجازی است که نام آن را گذاشتهایم «انقلاب اسلامی در فضای مجازی» انقلابی که مثل انقلاب اسلامی ایران باید مبتنی بر شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» شکل بگیرد.
یعنی ابتدا در فضای مجازی باید استقلال داشته باشیم و به ابزارهای غربی وابسته نباشیم. اگر استقلال داشتیم به آزادی هم میرسیم. شما میبینید بهعنوان نمونه پرستی وی در یوتیوب فیلتر میشود یا بسیاری از اکانت ها و صفحاتِ فعالِ مردمی بدون هیچ توضیحی از فیسبوک حذف میشوند. چگونه در جامعه بهاصطلاح آزاد اطلاعاتی، آزادی از یک شبکه ماهوارهای یا قشرهای بزرگی از مردم گرفته میشود؟ چون وابستگی وجود دارد. هر جا وابستگی باشد آزادی هم شکل نمیگیرد.
پس از آزادی در فضای مجازی نیاز داریم به یک شرایط مردمسالارانه. الآن در فضای مجازی مردم حق آزادانه صحبت کردن ندارند و دچار یک خودسانسوری شدهاند. فضا تک قطبی است و تصمیم گیر، فقط آمریکاست. آنجا که نظر شما را نپسندد شما را حذف میکند. ساختار تمام مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر در اینترنت شامل IAB، IANA، ICANN، IESG، IETF، IRTF، ISOC، NANOG، NRO، W3C به نحوی تنظیم شده است که به طور کامل تحت کنترلِ آمریکا باشند و به این شکل عملاً کشورهای جهان حقِ دخالتِ موثر بر سرنوشت ملت های خود در اینترنت را ندارند. شما صفحه شفافسازی فیسبوک یا گوگل را نگاه کنید. گوگل چند ده هزار صفحه و هویت مجازی را به دلایل مختلف از جمله «نقد دولت آمریکا» حذف کرده است و این مسئله را جزو عناوین مجرمانهاش قرار داده است. اینها به همین راحتی جلوی آزادی و تعالیِ فکر را میگیرند. یا مثلاً فیسبوک در شش ماه اول سال جاری میلادی طبق گزارشی که در صفحه شفافسازیاش آمده، بیش از پنجاههزار صفحه و کاربر در سراسرِ جهان را به بهانه ارتکابِ جرائمی از جمله جسارت به رژیم صهیونیستی و تخطی از قوانینِ آمریکا حذف کرده و گزارش آن را نیز منتشر کرده است.
ما پس از استقلال در فضای مجازی به آزادی میرسیم و پس از آزادی نیز میتوانیم سیستمی را در فضای مجازی ایجاد کنیم که مبتنی بر تصمیم و اراده واقعیِ مردم باشد. برخی فکر میکنند همین که یک نام کاربری ایجاد کردیم و مطلبی را لایک زدیم این یک حالتِ دموکراتیک به یک شبکه میدهد، درصورتیکه بر اساس افشاگری که اخیراً انجام شد، سازمان سیا نرمافزاری دارد بنام persona management که با یک کلیک، 19 میلیون و 500 هزار لایک را به صفحه اوباما در شبکههای اجتماعی اضافه کرده است. با این مبنا هر چیز که به مذاق آمریکا خوش بیاید محبوبترین مطلب در یک شبکه میشود و هرچه بر خلاف منافعشان باشد، بهراحتی به منفورترین تبدیل میشود.
فضای فعلی در این بستر فضایی است که تقلب بهصورت سیستماتیک در یک ظاهر دموکراتیک وجود دارد و این در شرایطی است که بهانه اصلی آشوب های سال 88 که همین شبکهها در راه افتادن آن نقشِ موثری داشتند، «تقلب» بود. باید برای همه مشخص شود که واقعاً اینها چقدر به تقلب اعتقاددارند. اینها خودشان تقلبِ سیستماتیک انجام میدهند. در این شبکهها همه ابزارهای سلبی در خدمت یک ایدئولوژی خاص است و این شبکهها با الگوی «نظام دیکتاتوری مطلق» اداره میشود. در شبکههای اجتماعی همه بردگی و کار میکنند تا به در آمد یک یا چند نفر اضافه شود.
بر این اساس با تحقق استقلال، آزادی و فضای مردمسالاری میتوانیم یک نظام مردمسالارِ مجازی مبتنی بر آموزههای اسلام بنا کنیم که نه تنها ایرانیها که همه مردم جهان با استفاده از آن، بهتر زندگی کنند/.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com