کد خبر: ۱۸۵۲۶۶
تاریخ انتشار:
پرونده‌ی ویژه‌ی بولتن نیوز: بازخوانی صحیفه‌ی امام خمینی (ره)

خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه بر سيرىِ ستمگر و گرسنگى مظلوم سكوت نكنند

مرور بیانات امام بدون هیچ نوع واسطه و تفسیر و بررسی بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. به خصوص برای نسل سوم انقلاب که شاید حتی یک بار هم این مسائل را نخوانده یا نشنیده باشند.

گروه سیاسی- سید مجتبی نعیمی: با توجه به جایگاه انقلاب اسلامى و نقش امام خمینى (ره) در جهان معاصر،  طبعاً مطالعه‌ی آثار شفاهى و مکتوب سیاسى و اجتماعى، و حتى شخصى و خانوادگى امام خمینى(ره) در شرایط کنونی جهان، درحالی که چند سالی از شروع «بیداری اسلامی» که نتیجه‌ی مستقیم حرکتی است که از ابتدای دهه‌ی 40 از طرف شخص امام خمینی (ره) در کشورمان صورت گرفت و منجر به وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی در بهمن 1357 و سرنگونی رژیم طاغوتی شهاهنشاهی گردید، ضروری است و به همین منظور، ما در گروه سیاسی بولتن نیوز بر آن شدیم تا با بازنشر آرا و گفتار و مصاحبه‌های حضرت امام خمینی (ره) که پیش و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی صورت گرفته، نقشی در بالابردن آگاهی عمومی درخصوص انقلاب اسلامی در کشورمان و نیز تاثیر متسقیم و بلافصل آن بر «بیداری اسلامی» برعهده بگیریم.

به گزارش بولتن نیوز، مرور بیانات امام بدون هیچ نوع واسطه و تفسیر و بررسی بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. به خصوص برای نسل سوم انقلاب که شاید حتی یک بار هم این مسائل را نخوانده یا نشنیده باشند. بی شک این کار می تواند به عنوان مانعی جلوی نسبت دادن های اشتباه به امام و تفسیر به رأی کردن ایشان و سایر تحریف هایی که نسبت به تاریخ انقلاب اسلامی انجام می شود، را گرفته و تحریف ها و تفسیرهایی که زمینه ساز بسیاری از ناهماهنگی های سیاسی و سرایت آن به جامعه شده و اتفاقاتی مثل فتنه 88 را به وجود آورده یا به آن دامن زده را خنثی نماید.

در ادامه خواننده‌ی مصاحبه‌ی حضرت امام (ره) هستیم که با روزنامه «تايمز» در تاریخ 18 دی 1357 در نوفل لوشاتو و درباره‌ی تبيين مواضع اسلام و سياست‌هاى آينده ايران داشتند.

سؤال: [مايلم كه قدرى درباره دوران كودكى شما و شغل شما در آن زمان بدانم و شايد هم مختصرى از دوران طفوليت شما و طريقى كه از آن طريق به اعتقاد كنونى راه يافتيد. كيفيتها و ارزشهايى كه براى شما مهم بوده و هستند چيست؟ به عنوان يك مسيحى درباره فرهنگ شما زياد نمى‏دانم. از اين رو اولين سؤالم اين است كه اعتقادات شما چيست؟ كجا و چگونه اين اعتقادات را فرا گرفتيد؟ و چگونه آنها را عمل مى‏كنيد؟ و به عنوان سؤالى تكميلى، لطفاً مختصرى از شرح كار خود را بيان كنيد.].

جواب: زندگى شخصى من هم مانند همه افراد، حادثه‏اى است جزئى از تمام حوادثى كه در جهان مى‏گذرد، كه نيازى به شرح و توضيح آن نمى‏بينم. ولى اعتقادات من و همه مسلمين همان مسائلى است كه در قرآن كريم آمده است و يا پيامبر اسلام (ص) و پيشوايان بحق بعد از آن حضرت بيان فرموده‏اند كه ريشه و اصل همه آن عقايد- كه مهمترين و با ارزش ترين اعتقادات ماست- اصل توحيد است. مطابق اين اصل، ما معتقديم كه خالق و آفريننده جهان و همه عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خداى تعالى است كه از همه حقايق مطلع است و قادر بر همه چيز است و مالك همه چيز. اين اصل به ما مى‏آموزد كه انسان تنها در برابر ذات اقدس حق بايد تسليم باشد و از هيچ انسانى نبايد اطاعت كند مگر اينكه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنابراين هيچ انسانى هم حق ندارد انسانهاى ديگر را به تسليم در برابر خود مجبور كند. و ما از اين اصل اعتقادى، اصل آزادى بشر را مى‏آموزيم كه هيچ فردى حق ندارد انسانى و يا جامعه و ملتى را از آزادى محروم كند، براى او قانون وضع كند، رفتار و روابط او را بنا به درك و شناخت خود كه بسيار ناقص است و يا بنا به خواسته‏ها و اميال خود تنظيم نمايد. و از اين‏اصل ما نيز معتقديم كه قانونگذارى براى بشر تنها در اختيار خداى تعالى است، همچنان كه قوانين هستى و خلقت را نيز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و كمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانين الهى است كه توسط انبيا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادى او و تسليم در برابر ساير انسانهاست و بنابراين بنا، انسان بايد عليه اين بندها و زنجيرهاى اسارت و در برابر ديگران كه به اسارت دعوت مى‏كنند قيام كند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگى تسليم و بنده خدا باشند. و از اين جهت است كه مبارزات اجتماعى ما عليه قدرتهاى استبدادى و استعمارى آغاز مى‏شود و نيز از همين اصل اعتقادى توحيد، ما الهام مى‏گيريم كه همه انسانها در پيشگاه خداوند يكسانند. او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند. اصل برابرى انسانها و اينكه تنها امتياز فردى نسبت به فرد ديگر بر معيار و قاعده تقوا و پاكى از انحراف و خطاست؛ بنابراين با هر چيزى كه برابرى را در جامعه بر هم مى‏زند و امتيازات پوچ و بى‏محتوا را در جامعه حاكم مى‏سازد بايد مبارزه كرد. البته اين آغاز مسئله است و بيان يك ناحيه محدود از اين اصل و اصول اعتقادى ما؛ كه براى توضيح و اثبات هر يك از بحثهاى اسلامى، دانشمندان در طول تاريخ اسلام كتابها و رساله‏ هاى مفصلى نوشته‏ اند.

- [مى‏ خواهم كه توانايى آن را بيابم كه اين تناقض مشهود بين نقش شما به عنوان يك رهبر مذهبى و نقشى را كه به عنوان محور مخالفين به عهده داريد توجيه كنم! مشى رژيم شاه چگونه منجر به تبعيد شما گرديد؟ و دولتهاى اين رژيم چه كرده‏اند كه شما را به مخالفت واداشته است؟ من شما را به عنوان صخره‏اى مى‏بينم كه مستحكم در ميان جريان حوادث كوبنده ايستاده ايد، پايگاهى هستيد در ميان حوادث گذرا. و از اين رو من فكر نمى‏كنم كه صحيح باشد كه شما را به عنوان يك شخصيت انقلابى توصيف كنم. اهميت شخص شما در حوادثى كه مى‏گذرد چه اندازه است و فكر مى‏كنيد چه اندازه نفوذ شخصى بر اين حوادث داشته باشيد؟].

- اگر شما بتوانيد مفهوم مذهب را در فرهنگ اسلامى ما درك و دريافت كنيد به روشنى خواهيد ديد كه هيچ گونه تناقضى بين رهبرى مذهبى و سياسى نيست بلكه همچنان كه مبارزه سياسى بخشى از وظايف و واجبات دينى و مذهبى است، رهبرى و هدايت كردن‏ مبارزات سياسى گوشه‏اى از وظايف و مسئوليتهاى يك رهبر دينى است. كافى است شما به زندگى پيامبر بزرگ اسلام (ص) و نيز زندگى امام على- عليه السلام- نگاه كنيد كه هم يك رهبر مذهبى هستند و هم يك رهبر سياسى. و اين مسئله در فرهنگ شيعه از مسائل بسيار روشن است و هر مسلمان شيعى وظيفه يك رهبر مذهبى و دينى مى‏داند كه در سرنوشت سياسى و اجتماعى جامعه مستقيماً دخالت كند و هدايت و نقش تعيين كننده خود را انجام دهد. مفهوم مذهب و رهبر مذهبى در فرهنگ اسلامى بسيار تفاوت دارد از مفهوم آن در فرهنگ شما كه مذهب صرفاً يك رابطه شخصى و معنوى است بين انسان و خدا. و از اين رو مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظامهاى حاكم در جامعه بوده و خود داراى سيستم و نظام خاص اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى بوده است كه براى تمامى ابعاد و شئون زندگى فردى و اجتماعى قوانين خاصى وضع كرده است و جز آن را براى سعادت جامعه نمى‏پذيرد. مذهب اسلام همزمان با اينكه به انسان مى‏گويد كه خدا را عبادت كن و چگونه عبادت كن؛ به او مى‏گويد چگونه زندگى كن و روابط خود را با ساير انسانها بايد چگونه تنظيم كنى، و حتى جامعه اسلامى با ساير جوامع بايد چگونه روابطى را برقرار نمايد. هيچ حركت و عملى از فرد و يا جامعه نيست مگر اينكه مذهب اسلام براى آن حكمى مقرر داشته است. بنابراين طبيعى است كه مفهوم رهبر دينى و مذهبى بودن، رهبرى علماى مذهبى است در همه شئون جامعه، چون اسلام هدايت جامعه را در همه شئون و ابعاد آن به عهده گرفته است. و اما اينكه چرا امروز تمامى علماى مذهبى عليه رژيم شاه و دولتهاى او قيام كرده‏اند بسيار واضح است. امام على (ع) مى‏گويد: «خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه بر سيرىِ ستمگر و گرسنگى مظلوم سكوت نكنند.» و اين شاه ستمگر و دارو دسته اوست كه با همه فقر طاقت فرساى مردم ما، ميلياردها دلار ثروت كشور را به خود اختصاص داده است. و نيز: «اگر بدعتها در دين ظاهر شود، بر علماست كه دانش خود را آشكار كنند و نگذارند فريبها و نيرنگها ودروغهاى بدعت گذاران در دين و در مردم اثر كند و منحرف سازد.» و اين شاه است كه با انواع دروغها و حيله‏ها، هم دين خدا را تحريف كرده و خواسته‏هاى شيطانى خود و اربابانش را به عنوان قوانين منطبق با اسلام بر ملت مظلوم ايران تحميل مى‏كند، و هم حقايق و واقعيات را وارونه جلوه مى‏دهد. بر علماى دينى و مذهبى است كه چهره واقعى او را به ملت معرفى كنند. مثلًا ببينيد شما، شاه كشاورزى ما را نابود كرد و كشور را در مواد غذايى وابسته به خارج نمود و هنوز هم به اصلاحات ارضى خود افتخار مى‏كند؛ آيا اين يك تحريف نيست؟ و يا مثلًا نفت ايران را تا آنجا كه مى‏تواند استخراج مى‏كند و با پول آن براى اجانب پايگاه نظامى تأسيس مى‏كند. و يا به بهانه صنعتى كردن كشور- صنايع مونتاژ- آن هم اكثراً با سرمايه‏هاى خارجى و بدون هماهنگى با شرايط اقتصادى كشور، ايران را بازار مصرف اجناس تجملى خارج ساخته و از اين طريق ثروت كشور را به هدر مى‏دهد و بعد ادعاى مدرنيزه كردن كشور را دارد. و صدها تحريف و خيانت ديگر كه بر هر مسلمانى و در درجه اول بر علماى دينى و مذهبى واجب است كه قيام كنند و خود و ملت را از اين ستمگريها نجات دهند.

- [و اما درباره موقعيت كنونى كه بايد اقرار كنم كه ممكن است خيلى سريع پيش از آنكه من بتوانم شاهد آن باشم تغيير كرده باشد؛ نخست وزير جديداز شما دعوت كرده است كه به ايران برگرديد؛ در تحت چه شرايطى شما چنين خواهيد كرد؟].

- نخست وزير و هر دولتى كه با وجود شاه به سرِ كار بيايد غير قانونى است و از نظر ملت ايران اعتبار ندارد؛ و بازگشت من به ايران متوقف بر اين است كه در آنجا بهتر بتوانم به وظايفم در زمينه خدمت به اسلام و نهضت اسلامى ملت ايران عمل كنم و دعوت يا عدم دعوت آنان در تصميم من هيچ گونه نقشى ندارد.

- [شما از كاركنان صنعت نفت خواسته ايد كه توليد نفت را متوقف كنند. آيا اين خواسته شما با يك پاسخ رضايت بخش مواجه شده؟].

- بله؛ طبق گزارشات حتى يك قطره نفت هم استخراج نمى‏شود؛ و بعد ما براى تأمين مصرف داخلى، هيأتى اعزام نموديم و به اين مسئله رسيدگى كرديم و عده‏اى از كاركنان را براى تأمين همين مقدار دعوت كردند كه به سرِ كار خود برگردند.

- [آيا نگران اين نيستيد كه مردمى كه با انگيزه‏هاى سياسى وارد اين نهضت شده‏اند در پس آنچه كه شما به خاطرش قيام كرده ايد پنهان شده و از موقعيت شما براى مقاصد خود استفاده كنند؟].

- امروز هركس كمى مطالعه در ماهيت نهضت ايران كند خواهد ديد كه نهضتى است صد درصد اسلامى، و هركس بخواهد در اين حركت شركت كند بايد خود را با آن تطبيق دهد كه در غير اين صورت مطرود ملت خواهد بود. البته اشخاصى هم هستند كه عليه شاه مبارزه مى‏كنند و مسلمان هم نيستند ولى تعداد آنان خيلى كم است.

- [آيا هيچ گونه شرايطى وجود خواهد داشت كه شما در تحت آن بتوانيد وجود شاه را و يا جانشينان وى را بر تخت قبول كنيد؟].

- با وجود شاه و جانشينانش هيچ راه حلى براى بحران ايران وجود ندارد و شاه جز كنار رفتن چاره‏اى ندارد.

- [چه نوع حكومتى را مايليد در ايران ببينيد؟ آيا شما خواستار چنين حكومتى هستيد كه اكنون در ايران‏روى كار آمده و يا مايليد در چنين حكومتى شركت كنيد؟].

- ما جمهورى اسلامى را اعلام كرده‌ايم و ملت با راهپيمايي‌هاى مكرر به آن رأى داده است. حكومتى است متكى به آراى ملت و مبتنى بر قواعد و موازين اسلامى.

- [و بالأخره درباره آينده فكر مى‏كنيد چه اتفاقى خواهد افتاد؟ آيا جنگ داخلى راه حل كم ضررتر خواهد بود؟ و آيا واقعاً احتمال صلح وجود دارد؟ وقتى كه زندگى در ايران به حالت عادى برگردد، زندگى يك فرد متوسط را چگونه مجسم مى‏كنيد؟ اميد شما و آنچه كه مى‏خواهيد بدان برسيد چيست؟ و آيا به چنين چيزى در خارج از ايران نايل خواهيد آمد؟].

- به خواست خداى تعالى ملت ايران راه خود را يافته و به پيش مى‏رود. و ما معتقديم كه پس از پيروزى ملت، با اجراى قوانين اسلامى جامعه‏اى به وجود آيد كه الگو و نمونه باشد براى ملتهاى جهان، براى نجات و سعادت خود. جنگ داخلى صورت نخواهدگرفت. دير يا زود ارتش به ملت خواهد پيوست؛ و اصولًا به غير از تنى چند از ارتشيان بقيه معتقد به راه ملت هستند و من از طرز تفكر خيلى از آنان آگاهى دارم. بارها سياسيون ايران مرا از ارتش بيم داده‏اند ولى آنان اشتباه مى‏كنند؛ براى آنان جوّ كاذب به وجود آورده‏اند.

- [اگر چپيها از نارضايتي‌هاى عمومى استفاده كنند و قدرت را تصاحب كنند، آيا شما فكر مى‏كنيد بتوانيد كه چنان اثرى‏روى آنها بگذاريد كه آنچه را كه شما برايش ارزش قائليد رعايت كنند؟ و آيا با توجه به اين همه كار كه شما بايد به انجام برسانيد آرزو نمى‏كرديد كه مرد جوانترى بوديد؟].

- چنين چيزى در ايران امكان ندارد. در يك كشور مسلمان كه مردم آن به نام قرآن و به خاطر خدا خون مى‏دهند ممكن نيست حكومتى سر كار آيد كه از اول پرچم ضد خدا و ضد اسلام را در دست گرفته است. شاه با همه رياكاري‌ها و تظاهر به اسلام، بالأخره چهره واقعى او آشكار شد و ملت او را عقب راند. ملت ايران از نظر ايمان و عقيده محتاج نيست تا به مكتبهاى ضد خدايى پناه ببرد. ملت ايران خواستار عدالتند و آزادى و استقلال؛ كه معتقدند جز در سايه اسلام و با قوانين اسلام به آن نمى‏رسند. اگر از چند بچه‏اى كه به علت نداشتن تجربه به چپ گرايش پيدا كرده‏اند بگذريم، چپ به معنى واقعى‏اش در افراد روشنفكر كه از جامعه ايران شناخت داشته باشند وجود ندارد. در ايران اسلام حاكم است و بس.

- [شما نقش و وظيفه خودتان را در شرايط فعلى چه مى‏بينيد؟].

- ما نقش هدايت داريم. هميشه همين نقش بوده است. ما مسائلى را كه مى‏بينيم مفيد است براى ملت ايران طرح مى‏كنيم. چيزهايى را كه مضر است نفى مى‏كنيم و كوشش مى‏كنيم براى پيشبرد مقاصد اسلامى.

- [آيا آماده هستيد كه براى جهاد مسلحانه فرمان بدهيد- اگر تمام راهها بسته بشود؟].

- اگر تمام راهها بسته شود مورد مطالعه قرار خواهيم داد. ولى با شناختى كه من از ارتش دارم به اين مرحله نخواهد رسيد.

- [شما شخصاً به واسطه رژيم شاه رنجهاى بسيار برده‌ايد، تبعيد شده‌ايد، زندانى ديده ايد، پسرتانبه نحو اسرارآميزى كشته شده است. آيا با تمام اينها شما هيچ خصومت شخصى‏اى در مورد شاه احساس مى‏كنيد؟].

- ابداً! من به هيچ وجه احساس خصومت شخصى با شاه ندارم. براى مبارزه نه شخص خودم مطرح است و نه پسرم؛ و من هيچ گاه احساس ناراحتى شخصى از او نكرده‏ام. من براى خيانتهايى كه شاه در اين پنجاه سال كرده، جناياتى كه به ملت من وارد كرده مخالفم.

- [شما از «ملت من» صحبت مى‏كنيد و واقعيت اين است كه شما رهبر اين حركت عظيم شده ايد. آيا شما نگران اين نيستيد كه سياسيون ممكن است از اين موقعيت استفاده كنند و سعى كنند كه در پس پرده از شما سوء استفاده كنند و پس از پايان يافتن مسئله ظاهر شوند و بهره بردارى كنند؟].

- ما تا بتوانيم كوشش مى‏كنيم كه مسائل را خودمان حل كنيم و آنچه در اختيار داريم عمل مى‏كنيم و ملت هم پشتيبان ماست. اميدوارم كه آنانى كه امروز و يا اين روزها مبارز شده‏اند واقعاً معتقد به مبارزه شده باشند و فرصت طلب نباشند. البته در هر مبارزه، آن هم مبارزه ايران كه دامنه‏اش بسيار وسيع است، فرصت طلبان در آينده كارهايى مى‏كنند كه امروز نمى‏توانند انجام دهند ولى ملت ما به اميد خدا بعد از پيروزى دير يا زود همه را سرِ جايشان مى‏نشاند، ان شاء اللَّه.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین