کد خبر: ۱۸۵۱۵۲
تاریخ انتشار:
محمدرضا عباسیان و محمدخزائی در نخستین نشست آسیب شناسی جشنواره های سینمای ایران در حاشیۀ «جشنوارۀ مردمی فیلم عمّار»

عباسیان: تنها نگاه محتوایی نمی تواند، دغدغه ما باشد / خزائی: ما نباید با واژۀ حزب اللهی دنبال منافع خودمان باشیم

نخستین جلسه از سلسله نشست های آسیب شناسی جشنواره های سینمای ایران که به عنوان یکی از برنامه های حاشیۀ چهارمین جشنوارۀ عمّار پیش بینی شده دوشنبه ساعت 18 در سینما فلسطین تهران برگزار شد.
گروه فرهنگ و هنر، نخستین جلسه از سلسله نشست های آسیب شناسی جشنواره های سینمای ایران که به عنوان یکی از برنامه های حاشیۀ چهارمین جشنوارۀ عمّار پیش بینی شده دوشنبه ساعت 18 در سینما فلسطین تهران برگزار شد.

به گزارش بولتن نیوز، در این نشست که باحضور دبیران دو دورۀ پیشین جشنوارۀ فجر، آقایان محمدرضا عباسیان و محمد خزائی در لابی طبقۀ سوم سینما فلسطین برگزار گردید

در ابتدای نشست مجری برنامه مهدی آذرپندار با این سوال جلسه را آغاز کرد که جشنواره های سینمایی ایرانی با چه ماحصلی تاکنون برگزار شده اند؟
 


محمدخزایی در ابتدا با اشاره به عملکرد جشنوارۀ عمار به عنوان جشنواره ای که پسوند مردمی بودن دارد گفت: جشنواره عمار به نوعی گرته برداری از نظام فرهنگی حاکم در دهۀ شصت است. همان طور که نسلی از بچه های آن دهه با نمایش فیلم ها در مساجد، به سینما علاقه مند شده بودند و توانستند از این طریق به سینما وارد شوند امروز هم جشنواره عمار می خواهد در چنین راهی قدم بردارد. اما جشنواره عمار باید در کنار معرفی و پیدا کردن فیلم سازان جوان از آن ها حمایت کند و آن ها را وارد سینمای حرفه ای کند و نسلی را که دغدغه انقلابی دارند به سینما معرفی نماید. وی در پایان افزود: امیدواریم با این مسئولیت بزرگ جشنواره عمار بتواند موفقیتی در این زمینه به دست آورد.
 
در ادامه محمدرضا عباسیان نیز با اشاره به این که خودش از شرکت کنندگان این جشنواره است و این سومین باریست که در جشنوارۀ فیلم عمار شرکت کرده و سال گذشته نیز از این جشنواره جایزه گرفته است، افزود: البته ما جشنوارۀ عمار را جشنواره خودمان می دانیم. اما تفاوت عمده ای بین جشنوارۀ فجر و جشنواره عمار وجود دارد. جشنواره عمار تکلیفش را با محتوای آثاری که می خواهد آن ها را بپذیرد و اکران کند مشخص کرده است. عمار قرار است جشنواره فیلم های حزب اللهی باشد طبیعتاً طیف دیگری از آثار به این جشنواره راه پیدا نمی کنند. اما جشنوارۀ فیلم فجر به عنوان مهم ترین جشنواره کشوری مسیر متفاوتی دارد. شما برای معرفی آقای خزایی از دبیری ایشان در جشنواره دوره سی ام اسم بردید درحالی که ایشان دبیر جشنواره های دیگر هم بوده است. به همین صورت توجهی که به جشنواره فجر می شود به جشنوار های دیگر نمی شود. فیلم های مشکل دار در جشنواره فجر زیر ذرّه بین می روند. در حالی که ممکن است تولیدات تلویزیون نکات موردبحث  بیشتری داشته باشند، اما حساسیت زیادی برای آن ها درست نمی شود.
 
در ادامه مجری جوان برنامه با اشاره به صحبت های عباسیان پرسید، آیا منظورتان از این که می گویید جشنواره عمار تکلیفش با خودش مشخص است، این است که جشنواره های دیگر تکلیف شان با خودشان روشن نیست؟
 
محمدرضاعباسیان نیز بلافاصله پاسخ داد: جشنوارۀ عمار از ابتدا چهارچوب محتوایی خودش را مشخص کرده است. جشنواره ای مثل فجر برشی از تولیدات سینمای ایران است. جشنواره طبیعتاً محصولی ندارد. جشنواره محل عرضه محصولات است. عمار تکلیفش با محتوایی که به آن می رسد، مشخص شده است. جشنواره فجر، سینمای حقیقت و فیلم کوتاه تهران جشنواره های مرجع درقالب خودشان هستند و قرار است برشی از تولبدات آن قالب باشند. آن ها در زمینه موضوعی آثار را طبقه بندی نمی کنند. محور قضیه در فجر با جشنوار های موضوعی مثل عمار متفاوت است.

 
 
سپس محمدخزائی در پاسخ به سوال مجری در خصوص حالت ویترینی جشنواره فجر و این که آیا باید محصولی داشته باشند یا نه گفت، من از سال 75 جشنواره برگزار می کنم. هر وقت در ستاد دور هم می نشستیم، می گفتیم ما بعد از جشنواره فجر مهم ترین جشنواره هستیم. درحالی که هیچ ارتباطی با جشنواره فجر نداشتیم و مدام خودمان را با فجر مقایسه می کردیم. اما وقتی بیشتر در این زمینه کار کردم فهمیدم کارکردهای هر جشنواره ای متفاوت است. اصلاً قرار نیست ما مثل فجر بشویم اصلاً قرار نیست که ما شبیه دیگران بشویم. فجر باید مسیر خودش را برود و عمار نیز باید در مسیری حرکت کند که ده سال بعد بتواند یکی از بهترین جشنواره ها در موضوع و چهارچوب خودش بشود. در دهه شصت کارکرد جشنواره فجر این بودکه سینمای انقلابی و ارزشی الگویی برای سینمای ایران در سال های بعد باشند. نکته مهم در مورد جشنواره فجر این است که از یک سال هایی کارکرد جشنواره فجر و نسبت آن با زمان برگزاری اش از دست رفت. تقریباً از چهارده پانزده سال پیش چنین اتفاقی رخ داد. از این سال به بعد در فجر بررسی سندمدیریت فرهنگی درحوزه سینما رخ می دهد و جوایز فجر در روند سینمایی ایران تاثیرگذار نیست.  جشنوارۀ فیلم عمار، مقاومت، بسیج و ... هدف دارند. و در زمینه محتوایی هدف گذاری شده اند. در عمار مضمون گرایی برای ما مهم است. اما در جشنوارۀ فجر همان طور که آقای عباسیان نیز اشاره کرد، احتمالاً محصولی وجود ندارد و مهم نیست که آیا محصولی دارد یا نه. بلکه کارکردهای فرهنگی این جشنواره ها مشخص است.
 
محمدخزایی در ادامه در پاسخ به سوال دیگری درخصوص سیاست گذاری کلّی جشنواره های خارجی و فجر اظهار داشت، ما همواره در جشنواره ها سیاست هایی داریم. اما ما نمی توانیم در فجر اگر کاری از نظر محتوایی قوی بود اما از نظر فرمی ضعیف بود، جایزه بدهیم. همان طور که فیلمی که از چشم اندازهای انقلاب دور باشد نمی تواند در فجر جایزه بیاورد.
در یک سال «روزهای زندگی» فیلم برگزیده می شود. جشنواره ملی مثل فجر با تمام نهادها و وزارت خانه ها و ارگان ها در ارتباط است و آن ها از جشنواره خواسته هایی دارند. همچنین مردم نیز مطالباتی از جشنواره دارند. تمامی جشنواره ها سیاست هایی دارند و برای آن ها سیاست گذاری می شود. اما در ایران در دولت اصولگرا، سیاسیت های اصولگرایی می آید و در دولت اصلاح طلب سیاست های مدنظر آن ها اعمال می شود. شما به عنوان دبیر جشنواره باید ببینیند که خواسته متولیان فرهنگی در هر وقتی چه هست.
این خود تناقضی در مقوله فرهنگی است. چطور ممکن است فیملی که چند سال پیش توقیف شده حالا بتواند بعد از چند سال در جشنوارۀ بعدی شرکت کند. چطور می شود که فیلمی که در دوره آقای جعفری جلوه بد است در دوران آقای شمقدری خوب می شود. فیلمی که در دوره آقای شمقدری بد است در دوره آقای ایوبی خوب می شود؟ مسلماً نظام که تغییر نکرده و انقلابی پیش نیامده است. شما در جشنواره فجر می بینید که دوستان مثال می زنند قرار است به آقای فلانی بها بدهیم.
 
بحث نظام نامه فرهنگی کشور است. باید چنین نظام نامه ای داشته باشیم. وزارت ارشاد ما تبدیل به وزارت خانه ای شده  است که آدم تربیت می کند. از مهد کودک می آورد و در ادامه وقتی آن فرد با حوزه های فرهنگی کشور آشنا می شود و می تواند  کار انجام دهد او را بیرون می کنند. ما از یک طرف در مسائل فرهنگی تاکید بالا دستی داریم و از طرف دیگر می بینیم کسی مسئول فرهنگی در کشور می شود که اصلاً آشنایی با مدیریت فرهنگی ندارد. شما سه سال من را می آورید من را تربیت می کنید و سپس وقتی من با الفبای مدیریت فرهنگی و شرایط آن آشنا می شوم من را کنار می گذارید.
 


عباسیان نیز در توضیح این موضوع افزود، شما گفتید چرا فجر نمی تواند مثل کن جریان سازی داشته باشد. چرا جشنواره فیلم فجر نمی تواند در سینمای ایران جریان سازی داشته باشد؟ جشنواره فیلم فجر الان در تعریفش قرار نیست جریان ساز باشد. جشنواره فیلم فجر قرار است ویترین سینمای ایران باشد. قرار است بهترین آثار سینمای ایران در فجر بیاید و انتخاب این بهترین های هر دوره بسته به سیاست های آن زمان است. مشکل بزرگ ما در مدیریت فرهنگی کوتاه بودن دوران مدیریت است. در حوزه فرهنگ حداقل دوره مدیریت باید ده سال باشد. هیچ رئیس سینمایی در ایران در دو دهه گذشته بیشتر از چهارسال مدیر نبوده است. من فیلم ساز باید مطمئن باشم که این دبیر با این سیاست ها حداقل ده سال حضور دارد.

در کن و برلین حداقل عمر مدیریتی برگزار کنندگان بیست سال است. در این چند سال اخیر به تکرار می بینیم که فیلم ساز فیلم می سازد اما چون با سیاست های  آن زمان با مانع  ممیزی روبرو می شود می گذارد تا یک دوره مدیریتی بگذرد و در دوره بعدی فیلمش را شرکت دهد. در مورد مصداق ها من مشخصاً درباره دوره سی و یکم صحبت کنم. ما در این دوره سعی کردیم فیلم هایی که در شان انقلاب نباشند در جشنواه فجر راه ندهیم. این سیاست ما بود و ما خارج از این چهارچوب فیلمی را نپذیرفتیم. من به جرات می گویم که ما در دوره قبل فیلمی که با ارزش های انقلاب مغایر باشد، نداشتیم.
 
خزایی همچنین درخصوص جشنوارۀ فجر در ادوار سیم و سی ویکم وتفاوت رویکرد آن، گفت، وقتی دبیر جشنواره فجر دو ماه قبل از برگزاری جشنواره مشخص می شود، نمی تواند درخصوص خروجی یک ساله سینمای ایران کاری انجام دهد. به این معنا که می بیند نود فیلمش با این مضمون ساخته شده و اکثراً مشکل دار است. یک وقت می توانید مثل آقای عباسیان فیلم ها را کنار بگذارید اما یک وقت است که می بینید خود دوستانی که درشورای نظارت پروانه ساخت داده اند و یا در هیئت انتخاب هستند، می خواهند یک سری فیلم ها حضور داشته باشند.
البته این یک سمت قضیه است و در سمت دیگر شما باید نگاهی هم به جریان خارج از کشور داشته باشید. چراکه باید در در مقابل رسانه های بیرون مرز که مدام از تعطیلی خانه سینما صحبت می کنند،  بگویید که همه طیف ها در جشنواره حضور دارند و می آیند.
دوستی که به طور پیوسته در جشنواره های خارجی شرکت می کرد. می گفت من از دبیر جشنواره کن پرسیدم چطور ممکن است در فرانسه تمام وزیرها عوض می شود، اما شما همچنان در مسئولیت خود باقی هستید؟ می گفت من هر سال به وزارت خارجه دعوت می شوم و سیاست ها به من اعلام می شود. من هم با توجه به آن سیاست ها عمل می کنم. البته درسینمای ما نیز سیاست ها هست. اما جشنواره فجر به نظر من باید به نقش سال های پیشین اش برگردد.  امروز چه اتفاقی با گرفتن جایزه در فجر برای من رخ می دهد. آیا با گرفتن سیمرغ مسیر من برای گرفتن اکران عمومی و یا شرکت در جشنواره های دیگر سهل می شود؟ امروز با گرفتن جایزه در کن اکران جهانی فیلم شما به راحتی صورت می گیرد. اما در اکران داخلی حتی با گرفتن جایزه هم تکلیف تان روشن نیست. 
اکثر کارگردانانی که سیمرغ می گیرند تا سه سال نمی توانند فیلم بسازند. نمونه اش برای آقای شیخ طادی رخ داد. یعنی نه تنها با جایزه گرفتن مسیر برای آنان هموار نمی شود، بلکه مشکلات بیشتری هم پیدا می کنند. نکته مهم این است که جشنواره فجر آیین نامه ندارد. بلکه بر اساس سلایق دبیر همه چیز می تواند تغییر کند. در سطوح مختلف جامعه این موضوع دیده می شود. دیروز سه کتاب توقیف شده و روز بعد می گویند این کتاب ها آزاد شده است. مسائل فرهنگی ما تحت تاثیر سیاست ها هستند. ما باید بدانیم که هنرمندان بلد هستند راه خودشان را پیدا کنند.
 


محمدرضا عباسیان نیز افزود، جشنواره فجر قرار است برشی از سینمای ایران باشد. همان طور که شما در بحث رسانه ای در بخش بین الملل چندان کاری انجام نمی دهید جشنواره هم نگاه بین المللی چندانی ندارد. در دوره گذشته جشنواره فجر به نظر من رسید که ورودی فیلم ها باید درست شود. داوران ما نیز باید وزن حرفه ای لازم را داشته باشند. این که دبیر خودش بیاید در انتخاب فیلم ها  اعمال نظر کند یک حرکت کمونیستی است. این نوع نگاه تحریمی در بعضی مدیرها وجود دارد. ما در دوره سی و یکم فجر بحران همکاری سینماگران را با برگزار کنندگان نیز داشتیم. به همین دلیل ما داورانی انتخاب کردیم که وزن آن­ ها به قدری باشد که کسی نتواند در رای آنان تردید کند.
 
دوستانی در دوره های پیشین به ما گفتند به هیچ عنوان ما با جشنواره فجر همکاری نمی کنیم. اما خدا را شکر وزن تولیدات هفت داور ما در دوره قبل با کل تولیدات دیگر سینمای از لحاظ تایمی برابری می کرد. باید به این نکته توجه کرد که در نهایت با رای دادن داوران آثار برگزیده انتخاب می شود.
 
دبیر دوره سی و یکم فجر ادامه داد: ما در مورد سینمایی صحبت می کنیم که باید مخاطب را نیز درگیر کند. در سینمای ایران ما آثار بسیار محتوانگری داریم که به هیچ عنوان با استقبال عموم روبرو نمی شوند. چه در اکران و چه در پخش ویدئویی. به نظر بنده یک جمله در سریالی پر مخاطب تاثیرگذاریش  از بیانیه دادن در یک فیلم نود دقیقه ای بهتر است. اقبال عمومی به نظر من باید وجه غالبی باشد که مد نظر قرار می گیرد.
 
محمد خزائی نیز افزود، در سال های ابتدای انقلاب، انتخاب یک فیلم ملاک سیاست های سینمایی در سال های بعد بود. اگر دبیری فیلمی را انتخاب می کرد کارگردان ها با توجه به آن نگاه جلو می رفتند. در آن سال ها ما سینمای خصوصی نداشتیم. اما در سال های اخیر فیلمسازان اصلاً به جشنواره و جوایز توجهی ندارد. دغدغه خودش را می سازد.
 
خزایی در ادامه این سوال را مطرح کردکه آیا این که مردم امروز به سینما نمی روند به دلیل تولیدنشدن فیلم خوب است؟ وی افزود، ما فیلم خوب داریم. حداقل ده پانزده فیلم خوب هر سال داریم. جنس فرهنگ و مخاطب و شرایط اجتماعی تغییر کرده است. دوستی شش سال مدیریت فارابی که مدیریت کل تولیدات سینمای ایران است را برعهده داشته است و در کنار آن مدیریت جشنواره فجر را هم بر عهده داشته. این شخص می تواند سیاست گذاری کند.
 
وی در ادامه افزود: در مورد فیلم های دفاع مقدسی ما می توانیم اعلام کنیم که در بخش اکران حمایت داریم و یا  برای تبلیغات چنین فیلم هایی کمک می نماییم. البته من نمی گویم چنین کاری جواب می دهد اما این هم یکی از گزینه های ماست.
 


عباسیان نیز با تاییدصحبت های خزائی افزود، ده سالی که آقای خزایی می فرمایند دوره آقای بهشتی بوده است. فیلم هایی که به جشنواره می آمد مشخصاً تولید فارابی بود. در این سال ها نگاه صددرصد گلخانه ای در سینمای ما وجود داشت که در این فضا اصلاً امکان رشد سینما وجود ندارد. به نظر من برگزار کنندۀ جشنواره باید مستقل از تولید کننده فیلم های سینمایی باشد. ما اگر به دنبال محتوا هستیم باید به تولید توجه نماییم. در تولید است که می توانیم بر روی محتوا کنترل داشته باشیم. ما فیلم هایی داشته ایم که با توجه به محتوا و هزینه گزافی که برای آن ها شده باز هم نمی توانند مخاطب را جذب کنند.
 
عباسیان در پاسخ به این سوال که چرا در دورۀ سی و یکم به فیلم «قاعدۀ تصادف» جایزۀ فیلمنامه، به عنوان یکی از مهم ترین و محتوایی ترین جوایز جشنواره، اهدا گردیده، نیز گفت، این که جایزه فیلم نامه به قاعده تصادف رسیده است نگاه داورها بوده است. این نگاه شماست که «قاعده تصادف» را خارج از آن چهارچوب های مدنظر می دانید و یا به نظرتان جایزه فیلم نامه مهم ترین جایزه محتوایی است، به نظرم تنها به دیدگاه خاص شما بازمی گردد. ممکن است اصلاً بگوییم جایزه کارگردانی محتوا نگرتر است. بحث اصلی این است که ما اگر به دنبال محتوا هستیم باید در تولید تمرکز کنیم چون جشنواره قدم بعدی است. مثلاً «قلاده های طلا» هم محتوای خوبی دارد و هم مخاطب را جذب کرده است.
 
عباسیان در ادامه صحبت هایش با اشاره به فروش نسخه های ویدئویی دو فیلم «ورود آقایان ممنوع» و «شکارچی شنبه» گفت: «ورود آقایان ممنوع» در پخش ویدئویی یک میلیون نسخه می فروشد اما «شکارچی شنبه» نتوانست بیست هزار نسخه هم بفروشد. ما نباید برای جلب نظر مسئولین و یا منتقدین فیلم بسازیم.
 
عباسیان افزود، با توجه به فرمایشات حضرت آقا در دیدار با برگزار کنندگان جشنوارۀ عمار در سال پیش ایشان به این نکته اشاره کردند که بچه حزب اللهی ها باید فیلم هایی بسازند که مخاطب داشته باشد. فیلم هایی که تمام طیف مخاطبان بتوانند از دیدن آن لذت ببرند. در واقع تنها نگاه محتوایی نمی تواند، دغدغه ما باشد.
 


در ادامه نشست علی رویین تن که در جلسه حاضربود رو به مجری جلسه به انتقاد نسبت به سیاست راه اندازی جشنوارۀ عمار پرداخت. روئین تن گفت: ما بچه حزب اللهی را فردی معرفی کردیم که فقط موهایش را بشکند و ریش بگذارد و مدام به زمین و زمان فحش بدهد درحالی که این طور نیست و این بسیار ساده اندیشی است. بچه حزب اللهی نباید فقط اعتراض کند و طلبکار باشد.
 
روئین تن در ادامه رو به مجری جلسه گفت که "مردم" در جشنواره شما کجایند؟ اینجا تنها خبرنگارها و ما هستیم. مردم کجایند؟ وی ادامه داد هیچ زنی در پوستر شما وجود ندارد. آحاد مردم در پوستر شما غایبند.



روئین تن با اشارۀ مستقیم به دوستی 20 ساله با دو مهمان نسشت، گفت: صحبت های شما نشان از بی اطلاعی از مقوله فرهنگ دارد. در هیچ جای دنیا و در هیچ زمانی از تاریخ نمی شود، مسئلۀ فرهنگ را این چنین ایدئولوژیک و تئوریزه کرد.
 
مصطفی شاه کرمی از روزنامه جوان نیز با انتقاد از شخصی کردن موضوع نشست، گفت: مشکل اول ما این است که می گوییم تعریف قالب فرهنگی را برای ما بگویید. کجای دنیا چنین چیزی تعریف شده است. ما همواره دنبال این بوده ایم که یک جای دنیا مثل آمریکا چیزی را تعریف کرده باشند و بعد ما برند سازی انجام دهیم. فرهنگ ما را قرار نیست جشنواره کن و فلان جای دیگر تعریف کند. فرهنگ ما هزار و چهارصد سال پیش تعریف شده است. باید یگویم بچه حزب اللهی بودن فقط ریش گذاشتن نیست. حزب اللهی بودن به خروجی تفکر ما بستگی دارد. صاحب انقلاب ما پابرهنه ها هستند. لطفا کسانی را که دین شان را در خانه هایشان پنهان کرده اند حزب اللهی و ارزشی ننامیم.
 
عباسیان بعد در پاسخ بخشی از صحبت های شاه کرمی گفت: من به آقای شیخ طادی توهینی نکردم. من خودم مستند بحرانی با نام قانا را ساختم که در جشنواره های متعددی جایزه گرفته. منظور من این بود که باید فیلم هایی با محتوای خوب بسازیم که مخاطبان را نیز جذب کند.
 


خزائی نیز در ادامه بیان کرد: باید فیلم هایی بسازیم که طیف های مختلف بتوانند از فیلم ما استفاده نمایند. مانند کارهای آوینی که تمام طیف ها آن ها را می دیدند. فیلم سازان ما باید معامله شان را با خدا بکنند و دیگر نگران چپ و راست نباشید. ما نباید با واژه حزب اللهی دنبال منافع خودمان باشیم. این جشنواره اگر با خلوص نیت شکل نگرفته بود نمی توانست تاثیر گذار باشد. اگر خزائی را به خاطر تهیه کننده «قلاده های طلا» بودن در یک زمان کنار بگذاریم یا زمان دیگری او را تحویل بگیریم این تاثیری نخواهد داشت. آن هم در صورتی که با خدا معامله کرده باشیم. آقا برای تشییع جنازه شهید آوینی رفت در حالی که برای هیچ هنرمند دیگری چنین کاری انجام نشده است.

 
عباسیان هم در پایان با تشکر از برگزاری جلسات ابراز امیدواری کرد جشنواره عمار روند رو به رشد خود را ادامه بدهد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین