کد خبر: ۱۸۴۳۳۰
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
مسعودکیمیایی درحاشیۀ مصاحبۀ روزنامۀ اعتماد درخصوص بیژن الهی افشا کرد:

اعتراف جالب به کیمیایی به دزدی کردن از یک فروشگاه

مسعود کیمیایی در بخشهایی از گفت وگوی خود با مینا اکبری در اعتماد که بازگویی خاطراتی دربارۀ بیژن الهی (شاعر و مترجم برجستۀ کشورمان) است اعتراف کرده که در گذشته از یک فروشگاه دزدی کرده است.
گروه فرهنگ و هنر، مسعود کیمیایی در بخشهایی از گفت وگوی خود با مینا اکبری در اعتماد که بازگویی خاطراتی دربارۀ بیژن الهی(شاعر و مترجم برجستۀ کشورمان) است اعتراف کرده که در گذشته از یک فروشگاه دزدی کرده است.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از پارس توریسم کیمیایی دراین باره گفته: "تقریباً بیژن بچه بالای شهر بود. بچه خیلی خوبی هم بود. اینکه می گویم بچه، اصطلاح آن موقع است. من برای بیژن جذاب بودم به دلیل اینکه فرضاً اگر در خیابان دو نفر دعوا داشتند من راحت ازش نمی گذشتم. این از نظر طبقاتی برای او جذابیت داشت. برای من هم او جذابیت داشت. خانه شان زیر کوه است و گرفتاری خریدن کتاب ندارد. اما من دارم. پس مجبور می شوم در 19 سالگی برای داشتن یک صفحه از گرامافون بتهوون دست به دزدی بزنم."



کیمیایی ادامه می دهد: "از فروشگاه فردوسی که فروشگاه بزرگی بود و پله برقی داشت مردم می آمدند برای تماشا. بتهوون دو تا اورتور داشت به نام های«اگمونت» و «کریولان». زیر فروشگاه فردوسی یک دکه بزرگ بود که صفحه می فروخت. من برای نخستین بار در زندگی ام صفحه اورتور بتهوون را دزدیدم. اما از آنجا که این کاره نبودم، لو رفتم. دم در من را گرفتند: بردند جایی که رخت عوض می کنند و پر از آیینه است و تو خودت را صد تا دزد می بینی. یارو گفت تو برای چی این را برداشتی. این به چه درد تو می خورد. اینکه فلانی نیست، فلانی نیست. گفتم می دانم این چیست. فلان چیز است و کم است چون اجرای ادوارد فیلیپس است. یک خورده نگاه کرد رفت با آن ها پچ پچ کرد و ولم کردند. وقتی از فروشگاه بیرون آمدم، همان آقایی که مُچم را گرفته بود آمد دم در و صفحه را به من داد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
-
|
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۱
0
9
واقعا" از این مسعود کیمیایی هر کاری بر میاد به تاریخچه زندگانیش نگاهی بیاندازید پر است از شیرینکاری و کارهای عجیب و غریب..........
سایه
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۱
0
1
مسعود خان در کوچه دردار در خیابان ری خانه داشتند ومنزلشان در انتهای کوچه مدرسه کمیل بود دوره ابتدایی را در مدرسه موسوی که یک دبستان مذهبی بود می رفت ودوره دبیرستان را هم در دبیرستان بدر درس خواند ضمنا اسفندیار منفرزاده هم منزلشان سرکوچه مدرسه کمیل بود از همان نوجوانی مسعود -حسن واسفندیار یک گروه هنری راه انداخته بودند که تا سال های زیادی با هم بودند از وی خاطرات فراوانی از دوره مدرسه موسوی بیاد دارم اگر اجازه داشتم بیان می کردم بهتر است خبرنگار شما با مصاحبه میانبر بزنند وخالی از لطف نیست
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین