نگهبان نمايشگاه خودرو كه بعد از كشتن دختري جوان در اتاقك نگهباني جسد او
را مثله كرده و در چاه انداخته بود در جلسه محاكمه جزييات اين جنايت را شرح
داد. به گزارش خبرنگار ما، روز هفتم شهريور ماه سال 90 زني به كلانتري 169
مشيريه رفت و از ناپديد شدن دختر 30 سالهاش بهنام مريم خبر داد.
او گفت
مريم چهار روز قبل سوار بر خودروي پرايدش از خانه بيرون رفته و ديگر
برنگشته است. به دنبال اعلام اين خبر، پرونده به پايگاه ششم پليس آگاهي
ارجاع شد تا افسران آگاهي ردي از مريم پيدا كنند. ماموران در نخستين گام در
فهرست افرادي كه در روزهاي گذشته در بيمارستانها، كلانتريها و پزشكي
قانوني نام شان ثبت شده بود جستوجو كردند اما نام مريم در هيچ يكي از اين
مراكز ثبت نشده بود. اين موضوع نگراني خانواده مريم را بيشتر از قبل كرد.
چرا كه ممكن بود بلايي بر سرش آمده باشد. با اين حال تجسسها در اين باره
ادامه يافت تا اينكه چند روز بعد خودروي پرايد مريم در خيابان صالحي در
حوالي ستارخان كشف شد.
همزمان با اين تلاشها كارآگاهان آگاهي به بررسي
آخرين مكالمات تلفني مريم پرداختند و از رابطه مخفيانه او با مردي بهنام
ابراهيم مطلع شدند. شواهد به دست آمده نشان ميداد اين مرد 35 ساله در يك
نمايشگاه خودرو در خيابان آزادي به عنوان نگهبان كار ميكند. به اين ترتيب
گروهي از ماموران براي دستگيري وي به نمايشگاه رفتند اما معلوم شد او چند
هفته قبل از آنجا رفته است. اين پايان كار نبود چرا كه ادامه تحقيقات فاش
كرد ابراهيم بعد از تسويه حساب با مدير نمايشگاه بهطور مخفيانه در ساختمان
نيمهكارهيي در منطقه مهرآباد جنوبي زندگي ميكند. در چنين شرايطي
كارآگاهان اين ساختمان را محاصره و ابراهيم را دستگير كردند.
وقتي ابراهيم
پشت ميز بازجويي نشانده شد، گفت هيچ اطلاعي از مريم ندارد اما با ادامه
يافتن تحقيقات او اقرار كرد مريم را كشته و جسدش را در چاه نمايشگاه
انداخته است. او گفت: از مدتها قبل مريم براي مصرف شيشه سراغ من ميآمد.
مدتي قبل او مثل هميشه سراغم آمد تا در اتاقك نگهباني نمايشگاه شيشه مصرف
كند. من از آنجا بيرون رفتم اما وقتي برگشتم ديدم مريم فوت شده است. چون
مرگ او در محل كارم برايم دردسر ايجاد ميكرد جسدش را داخل چاه انداختم و
چند روز بعد از نمايشگاه رفتم. بهدنبال اعترافات متهم، افسران اداره دهم
پليس آگاهي به دستور بازپرس پرونده و با همكاري نيروهاي آتش نشاني جسد مريم
را از چاه نمايشگاه بيرون آوردند.
متخصصان پزشكي قانوني بعد از معاينه جسد
اعلام كردند مريم بر اثر اصابت جسم نوك تيز به سينهاش به قتل رسيده است.
از سويي جسد دو تكه شده بود كه اين موضوع نشان ميداد اظهارات اوليه متهم
كذب است. در چنين شرايطي پرونده با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به دادگاه
كيفري استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح يكشنبه در شعبه 74 به رياست قاضي اصغر
عبداللهي برگزار شد نماينده دادستان در تشريح كيفرخواست گفت: در اين
پرونده ابراهيم، 35 ساله متهم است در پي درگيري با مقتول او را با ضربات
چاقو به قتل رسانده و بعد از مثله كردن جسد آن را داخل چاه نمايشگاهي كه در
آنجا كار ميكرد انداخته است. اعترافات متهم از يكسو و شواهد به دست آمده
از سوي ديگر همگي بر مجرم بودن وي دلالت دارد. به همين دليل به نمايندگي از
دادستان تهران خواستار مجازات وي هستم.
سپس پدر و مادر مريم در جايگاه ايستادند و خواستار قصاص ابراهيم شدند و در
ادامه به دستور رييس دادگاه متهم در جايگاه ايستاد تا از خود دفاع كند. او
گفت: از حدود شش ماه پيش از اين حادثه هنگام خريد موادمخدر با مريم آشنا
شدم. وقتي او فهميد من نگهبان نمايشگاه هستم با من طرح دوستي ريخت و هر
هفته روزهاي تعطيل سراغم ميآمد و در آنجا شيشه مصرف ميكرد.
ابراهيم ادامه
داد: آخرين بار وقتي به نمايشگاه آمد شروع به مصرف مواد كرد اما نميدانم
چطور شد حالش بد شد. او شروع به پرخاشگري كرد و در ادامه برايم چاقو كشيد.
او ميخواست با چاقو من را بزند اما در يك لحظه چاقو به سينهاش خورد و
دچار خونريزي شد. مريم روي زمين افتاد و ديگر نفس نميكشيد. نميدانستم چه
كار كنم. به همين دليل جسد را دو تكه كردم و در چاه نمايشگاه انداختم. بعد
هم با صاحب نمايشگاه تسويه حساب كردم و نگهبان يك ساختمان نيمهكاره شدم
اما ماموران دستگيرم كردند. متهم به قتل در ادامه اينطور از خود دفاع كرد:
من قصدي براي كشتن او نداشتم. او شيشه مصرف كرد و حالش بد شد. اگر او چاقو
نميكشيد اين اتفاق نميافتاد. در پايان اين جلسه رييس دادگاه ختم دادرسي
را اعلام كرد و قرار است بهزودي هيات قضايي درباره اين مرد تصميمگيري
كنند.