اعتراض بدل شده به يك اپيدمي. در روزهاي حساسي كه ليگ برتر پيش رو دارد، اين اعتراضها، اين داد و فريادها و اين جيغ زدنها ميتواند به يك تاكتيك براي تيمهاي در حال سقوط يا تيمهاي مدعي قهرماني بدل شود. هر چند كه پيش از اين هم، اعتراض، يك نوع تاكتيك بوده كه البته تمريني براي اجراي آن انجام نميشد و نخواهد شد.
امير اسدي: پديدهاي بهنام اعتراض چند هفتهاي است كه دوباره وارد ليگ برتر شده. مربيان و مديران عليه داوري صحبت ميكنند و در بازي بعدي، سودش را ميبينند. اين اتفاق تبديل به يك اپيدمي شده در رفتار مربيان ليگ برتري. شايد سالها پيش، تنها امير قلعهنويي بود كه مقابل سوتهاي اشتباه داوران لب به اعتراض ميگشود، حنجرهاش را آزار ميداد و فرياد ميكرد تا امتيازي براي تيمش كسب كند اما حالا اوضاع فرق ميكند. اكثر قريب به اتفاق مربيان، چنين راهكاري را برگزيدهاند، راهكاري كه بيشتر اوقات جواب داده و نتيجهاي درخشان براي تيمها رقم زده.
اين فصل، علي دايي آغازكننده اين بلبشوها بود. با استفاده از كلمه «غش» داور را محكوم كرد و حواشي جديدي را براي فوتبال ايران بهوجود آورد. از آن به بعد بود كه هجمه عليه داوري آغاز شد و البته روند قضاوت براي پرسپوليس از اين رو به آن رو شد. نمونهاش بازي مس كرمان - پرسپوليس. داور يك پنالتي براي مس نگرفت، خطاي مسلم روي شيث رضايي را ناديده گرفت و البته يك پنالتي به سود پرسپوليس اعلام كرد. اينها اشتباههاي داوري عليه مس كرمان بود و البته به سود پرسپوليس. اينگونه بود كه پرسپوليس از داد و فرياد و اعتراضهاي علي دايي سود برد و به سه امتياز خارج از خانه دست يافت.
مجيد جلالي، معترض بعدي بود. او بعد از بازي تراكتورسازي - پرسپوليس در مورد داوري صحبت كرد و صداي اعتراضش را همه شنيدند. او را هيچگاه برافروخته نديده بوديم اما اشتباههاي متعدد داوري باعث شد تا جلالي هم عصباني شود. او هم به تنگ بيايد و عليه كميته داوران و قضاوتها موضع بگيرد. همين اعتراض باعث شد تا كفه قضاوتها به سود تراكتورسازي سنگين شود. خيلي راحت مقابل ذوبآهن، داور براي آنها پنالتي اعلام كند. خطا روي كريمي، حتي ميتوانست كارت زرد را روبروي جادوگر قرار دهد اما داور در اشتباهي تاثيرگذار عليه ذوبآهن پنالتي گرفت تا مهدي كياني پشت توپ بايستد و گل دوم تراكتورسازي را به ثمر برساند. تراكتورسازي هم از اعتراض نهايت استفاده را برد و حداقل به يك امتياز از اين راه دست يافت.
پرويز مظلومي آخرين مربي ليگ برتري بود كه لب به انتقاد از داوريها گشود. او در بازي مس كرمان - پرسپوليس عصباني شد، عصباني از اعلام خطاي پنالتي روي سيد مهدي سيدصالحي. مظلومي را اما كسي نتوانست كنترل كند چون شاكي بود از نوع قضاوت داور. او به داخل زمين رفت، يكي يكي از بازيكنانش خواست كه زمين را ترك كنند تا بازي نيمهكاره رها شود. بازيكنان مس بيرون آمدند اما بعد از چند دقيقه پرويز مظلومي از تصميم خود منصرف شد. بازيكنان بازي را ادامه دادند اما سرمربي مس اخراج شد تا از روي سكوها شكست تيمش را تماشا كند. زندگي در ليگ براي پرويز مظلومي ادامه پيدا كرد اما به شكل ديگري.
اعتراضهاي او جواب داد، خيلي زودتر از حد تصور. در بازي ذوبآهن - مس كرمان و به گواه كارشناسان داوري، كمكداور 4 آفسايد مسلم بازيكنان مس را ناديده گرفت. مهاجمان مس با دروازهبان ذوبآهن تكبهتك شدند اما تنها توانستند از يكي از اين اشتباهات كمكداور استفاده كنند و گل تساوي را به ثمر برسانند. سادهتر از چيزي كه تصور ميشد، دو امتياز از دست ذوبآهن رفت و يك امتياز به حساب مس كرمان واريز شد. اين اشتباههاي كمكداور، نتيجه كدام رفتار بود؟ آيا رفتاري جز قهر مظلومي و اعتراضش در بازي مقابل پرسپوليس، دليل اين اشتباهها بود؟
اعتراض بدل شده به يك اپيدمي. در روزهاي حساسي كه ليگ برتر پيش رو دارد، اين اعتراضها، اين داد و فريادها و اين جيغ زدنها ميتواند به يك تاكتيك براي تيمهاي در حال سقوط يا تيمهاي مدعي قهرماني بدل شود. هر چند كه پيش از اين هم، اعتراض، يك نوع تاكتيك بوده كه البته تمريني براي اجراي آن انجام نميشد و نخواهد شد. اين اعتراضها تمامي ندارد اما مماشات با معترضان بايد به پايان برسد. راهي جز اين نيست، سكوت معنايي ندارد و بايد برخوردها جديتر شود. برخورد با آنهايي كه بهجاي روش، تاكتيك و تمرين ميكوشند تا با اعتراض، فرهنگ جديدي به فوتبال ايران وارد كنند و البته از اين راه به موفقيت هم برسند.