پول مشكل اساسي در معادلات اجتماعي و سياسي است. بزرگترين عامل نابسامانيهاي فوتبال ايران، پول و قانون است؛ قانوني كه بتواند جلوي رانت – لفظ مودبانهاش اين است – سوءاستفاده و غارت را بگيرد، وجود ندارد يا اگر هست با تشعشعات اين پول برابر نيست. بارها اين مثال را زدهام كه اگر بخواهيم با اين قوانين جلوي فساد را بگيريم مثل اين است كه بخواهيم يك خونريزي شديد را با چسب زخم بند بياوريم.اين دو مشكل اساسي ما هستند. قانوني كه با غارت و چپاول غيرقانوني و غيرانساني برخورد كند وجود ندارد يا اگر هست و من از آن خبر ندارم اعمال نميشود. متاسفانه مسامحه، مماشات و بخششها باعث شده كه مفسدان، فرصت بيشتري براي يكهتازي پيدا كنند. اين مساله براي مردم سوالهايي ايجاد ميكند.
بولتن نیوز/ گروه ورزش- فكر نميكنم جاذبههاي فوتبال را هيچ پديده ديگري داشته باشد. فوتبال جزو هنرهاي هفتگانه نيست اما هنر يگانهاي است. شهرت و ثروت، هر دو در فوتبال وجود دارند، مخصوصا در جامعهاي مثل ايران با شرايط اقتصادي موجود در آن كه ميشود به راحتي در فوتبالش پول جابهجا كرد، خيليها سروكلهشان پيدا ميشود. حقوقداني به من گفت كه در صحبت از فساد و تباني از لفظ «دلال» استفاده نكنم چون به اصطلاح حقوقي «دلالي» يك شغل محسوب ميشود. اين مساله را بايد با عنوان «پديده شوم كارچاقكني» شناخت.
اينها هستند كه در فوتبال ما به دنبال سوءاستفاده هستند، در حالي كه طبقات مختلف مردم از معلم و كارگر گرفته تا كارمندان، شرافتمندانه كار ميكنند و با حقوق اندكشان ميسازند. چند سال پيش فردي بود كه با يك تلفن همراه و يك دفترچه در فصل نقل و انتقالات در حوالي ورزشگاه امجديه (شيرودي) ميگشت و در آن مدت كم حدود 400 تا 500 ميليون تومان به جيب ميزد. تازه آن زمان مانند امروز پول در فوتبال ايران وجود نداشت.
پول مشكل اساسي در معادلات اجتماعي و سياسي است. بزرگترين عامل نابسامانيهاي فوتبال ايران، پول و قانون است؛ قانوني كه بتواند جلوي رانت – لفظ مودبانهاش اين است – سوءاستفاده و غارت را بگيرد، وجود ندارد يا اگر هست با تشعشعات اين پول برابر نيست. بارها اين مثال را زدهام كه اگر بخواهيم با اين قوانين جلوي فساد را بگيريم مثل اين است كه بخواهيم يك خونريزي شديد را با چسب زخم بند بياوريم.
اين دو مشكل اساسي ما هستند. قانوني كه با غارت و چپاول غيرقانوني و غيرانساني برخورد كند وجود ندارد يا اگر هست و من از آن خبر ندارم اعمال نميشود. متاسفانه مسامحه، مماشات و بخششها باعث شده كه مفسدان، فرصت بيشتري براي يكهتازي پيدا كنند. اين مساله براي مردم سوالهايي ايجاد ميكند. آدمهاي شريف به خود نگاه ميكنند و برايشان علامت سوال بهوجود ميآيد. آنها تمام عمر، ساليان سال با شرافت كار كرده و عمر خود را صرف كردند اما نه تنها كسي به آنها نگفت «دستت درد نكند» بلكه همين افراد ناپاك با ريشخند به ايشان نگاه كردند. تاثير تخريبي اين مساله خيلي زياد است، چون راههاي خلاف را نشان ميدهد.
ميگويند «يك عمر ميخواهيد تلاش كنيد كه چه بشود؟ اگر بياييد سمت ما پول يك عمرتان را يكساله در ميآوريد!» در اين صورت جوانها به جاي آنكه به شرايط مملكت كمك كنند، از اين راهها كسب درآمد ميكنند. اين مساله راه فساد، آسان خوري و تلاش نكردن را نشان ميدهد. برخي خانوادهها به من ميگويند كه كودكشان را به فوتبال ميفرستند چون پول خوبي گير ميآورد! تفكرها اينچنين شده اما وقتي وارد ميشوند، ميبينند كه چه اثرات مخربي دارد.
قانوني كه تاكنون استفاده شده كارآمد نبوده و ذرهاي از فساد را كاهش نداده و حتي در اين مدت ميزانش را افزايش هم داده است. شايد لازم است كه خانم مارپل يا شرلوك هلمز مشكل فوتبال ايران را پيدا كنند. دو مدير كه اذهان عمومي توجه زيادي به آنها دارد، با ادبيات بدي با هم حرف ميزنند يا دو مربي يا بازيكن با هم بد حرف ميزنند. تعداد كسر امتيازها رو به افزيش است ولي هيچ چيزي ايجاد نميشود و هيچ آرامشي شكل نميگيرد، يعني در كليت دچار مشكل هستيم و مساله ما فرهنگي است.
مساله فرهنگي با دو سه پلاكارد و يك بيانيه و انتخاب بازيكن اخلاق درست نميشود. حتي اينكه بازيكن اخلاق را هم بر عكس انتخاب ميكنند. اين مساله «آدم» ميخواهد! آدم به معني واقعي كلمه كه فرهنگسازي كند نه ظاهرسازي. اين چيزها مشكل ما را حل نميكند. اين كارها فقط نمايش و ريا است.
بايد در تعطيلات نيمفصل با برگزاري همايشهايي، مساله فرهنگي فوتبال را آسيبشناسي كنيم. بايد از زواياي متعدد روانشناسي، جامعه شناسي، حقوق و... به اين مساله بپردازيم. درست است كه پس از برگزاري يك همايش مشكل حل نميشود اما قطعا راهكارهايي براي كاهش آن پيدا ميشود. سرطان، يك بيماري خطرناك است كه حتي اسمش پشت آدم را به لرزه مياندازد اما اين مساله باعث نشده كه دانشمندان بگويند كاري از دستمان بر نميآيد و تلاش براي يافتن درمان را متوقف كنند. مشكل ما از سرطان سختتر نيست.