وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به مشکلاتی که هفته گذشته در مذاکرات هستهای پیش آمد، خاطرنشان کرد که ایران صددرصد به توافق نهایی جامع متعهد است و در عین حال راه پرپیچوخمی با چانهزنیهای دشوار پیشروی دوطرف قرار دارد.
به گزارش بولتن نیوز، متن کامل گفتوگوی یک ساعته محمد جواد ظریف با دیوید ایگناتوس، خبرنگار روزنامه واشنگتن پست چنین است:
بگذارید
با اشاره به وضعیت مذاکرات شروع کنم. پس از اینکه هیات شما روز جمعه
مذاکرات فنی در وین را ترک کرد، همکارتان عباس عراقچی گفت که اقدام آمریکا
برای تقویت اعمال تحریمهای موجود خلاف روح توافق ژنو است و افزود که ایران
در حال بررسی "یک پاسخ مناسب" است. آیا میتوانید توضیح دهید که به عقیده
شما موضع ایران چگونه باید باشد؟
ما
به اطمینان از اینکه این پروسه که ما آغاز کردیم و به شجاعت زیادی از جانب
ما برای رسیدن به این توافق نیاز داشت، به یک نتیجه رضایتبخش که همه
الزامات توافق موقتی ژنو را رعایت میکند متعهد هستیم، یعنی اینکه در ایران
برنامه غنیسازی داشته باشیم و در عین حال نگرانیها و نیز محدودیتهای
اعمال شده توسط جامعه بینالمللی رفع شود. این هدف ماست. ازآنجا که ما
معتقدیم برنامهمان منحصرا برای مقاصد صلحآمیز است، قصد نداریم هیچگونه شک
و تردیدی درباره ماهیت منحصرا صلحآمیز برنامهمان باقی بگذاریم. بنابراین
از طرف ما، ما معتقدیم که رسیدن به توافق بسیار آسان است. البته برای
رسیدن به آن به اراده سیاسی جدی و حسننیت نیاز است.
اکنون
اظهاراتی از واشنگتن شنیده میشود. ما میدانیم که تهران و واشنگتن و سایر
اعضای گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، روسیه، فرانسه، چین و آلمان) جوامع
یکپارچهای نیستند، حتی حکومتهای یکپارچهای نیستند. ما دیدگاههای مختلفی
در ایران داریم. برخی از آنها با صراحت و شدت توسط مخالفان توافق ابراز
شده است، تا جایی که حتی برخی از آنها خواستار کنار گذاشتن من شدهاند. به
عقیده من این در یک جامعه دموکرات که در آن نیروهای مختلف، دیدگاههای
سیاسی مختلف و شاخههای مختلف دولتی که برای بررسی و ایجاد تعادل در اعمال
قدرت سیاسی عمل میکنند، عادی است. همین درباره آمریکا نیز صدق میکند. من
فکر میکنم کاملا طبیعی است که قانونگذاران آمریکایی نگران باشند.
ما
همه امیدواریم که هم مخالفان ما و هم مخالفان شما در آمریکا بیش از هرچیزی
به فکر امنیت ملی کشورشان باشند. من این را درباره هردو طرف میگویم و
تنها روی یکی متمرکز نیستم. ولی معتقدم که به دلیل سیاستهای بخشهای مختلف
داخل آمریکا و سلطهگری سیاست های آنها گاهی منافع ملی در این پروسه
اشتباه گرفته میشود. ولی این چیزی نیست که من باید بگویم. این یک مسئله
داخلی برای آمریکاست و من معتقدم که مردم و دولت آمریکا به خوبی از پس حل
آن برمیآیند. ولی وقتی صداهایی از داخل دولت میشنوی که منطق مذاکرات را
زیر سؤال میبرد، این غیرقابل تحمل میشود، چه نقض مفاد طرح اقدام ژنو باشد
و چه نباشد. ولی اگر اظهاراتی شنیده شود که با هدف مذاکرات تضاد دارد و از
داخل دولت به گوش میرسد، این نتیجه بسیار معکوس خواهد داشت. بنابراین ما
باید توجه شرکای مذاکراتیمان را با شدیدترین لحن به این مسئله جلب کنیم و
فکر میکنم ما این کار را کردیم. این به این مفهوم نیست که مذاکرات مرده
است. این یعنی مذاکرات به مانعی برخورده است. همانطور که مارک تواین گفته
است، خبر مرگ آن شدیدا اغراق شده است.
بنابراین
من معتقدم که ما باید ارزیابی مجددی درباره آنچه میخواهیم انجام دهیم یا
داشته باشیم. همه باید این کار را بکنند، با این دیدگاه که این موانع باید
برداشته شود تا بتوانیم پیش برویم، به میز مذاکرات بازگردند. ما این کار را
با حسننیت انجام میدهیم، با اراده سیاسی و عزم راسخ نه تنها برای اجرای
اولین گام بلکه برای رسیدن به توافق نهایی در کمترین زمان ممکن که به عقیده
ما به نفع همگان است و هرگونه تلاشی برای اختلال در آن باید متوقف شود،
زیرا نتیجه منفی خواهد داشت.
آیا
توضیحی از دولت آمریکا درباره معنا و هدف اظهارات دیوید کوهن، وزیر
خزانهداری آمریکا که فکر می کنم منظورتان از اظهارات دولتی همان بود،
دریافت کردهاید؟
ما
گفتوگوهای تلفنی داشتهایم. بگذارید این طور بگویم، ما تماسهایی با
اعضای گروه 1+5 داشتیم و در چند روز گذشته درباره این مسئله صحبت کردهایم و
من فکر میکنم این گفتوگوها ادامه خواهد داشت. این اولین برای نیست که
ما لازم دیدهایم که هم در گفتوگوهای علنی و هم در گفتوگوهای خصوصی در
حاشیه مذاکرات با گروه 1+5 شرکت کنیم. این بدون شک یک مورد از آنهاست. من
با مقامات آمریکایی و همینطور سایرمقامات گروه 1+5 و نیز کاترین اشتون
(رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا) صحبت کردهام و همه دنبال احتمالاتی برای
حرکت به جلو هستند.
آیا آمریکاییها چیزی گفتهاند که نگرانی شما درباره اینکه اظهارات کوهن "روح ژنو" را خدشهدار کرده است، را برطرف کرده باشد؟
خوب،
ترجیح میدهم گفتوگوهای خصوصی، خصوصی باقی بمانند. دوست ندارم درگیر
دیپلماسی عمومی شوم. اما چیزی که میتوانم بگویم این است که ما در
گفتوگوها برای اطمینان از اینکه همه به ژنو متعهد هستند، شرکت داریم.
چیزی که من از جان کری و خانم اشتون شنیدهام این است که آنها به نهایی
کردن زودهنگام پروسه ژنو با هدف رسیدن به یک توافق جامع متعهد هستند. من در
این هدف شریکم. من مطمئنم که ما در مسیرمان به موانع دیگری بر خواهیم
خورد. این یک پروسه بسیار دشوار است (نه به این دلیل که رسیدن به هدف آن
دشوار است، بلکه به دلیل اینکه مدالیتههای رسیدن به هدف دشوار هستند)،
زیرا در ایران فقدان اعتماد وجود دارد، زیرا مردم و دولت ایران نسبت به
نیات طرف مقابل شک دارند و آنها نیز نگرانیهایی درباره نیات ما دارند.
بنابراین این پروسه دشوار خواهد بود. مسیر پرپیچ و خمی را پیشرو داریم.
متأسفانه نیروهایی بسیار قوی وجود دارند که سعی میکنند در این پروسه
اختلال ایجاد کنند. ما باید از این مسئله آگاه باشیم و باید با ذهن باز عمل
کنیم.
فقط میخواهم شفافسازی کنم: شما گفتید که با کری و اشتون گفتوگو کردید و احتمالا منظورتان گفتوگوهای اخیر بود. درست است؟
خوب، ما هرگز ارتباطات را قطع نکردیم و گفتوگوهایی انجام شده است.
پس از اظهارات کوهن، به نظر میرسد که کری به شفافسازی آن کمک کرد که این به شما اطمینان میدهد.
من
سخنگوی آقای کری نیستم. میتوانم بگویم که ارتباطاتی برقرار کردیم. سرگئی
لاوروف (وزیر امور خارجه روسیه) به این جا (ایران) آمده بود و ما مذاکراتی
طولانی داشتیم.
چه زمانی؟
چهارشنبه
(11 دسامبر) من با خانم اشتون، هم قبل و هم بعد از چهارشنبه گفتوگو کردم.
من با سایرین از جمله کری گفتوگو کردم. یا شاید باید بگویم آنها با من
ارتباط برقرار کردند.
باراک
اوباما (رئیس جمهور آمریکا) هفته گذشته در سخنرانیاش در نهاد سابان در
واشنگتن گفت که احتمال رسیدن به یک توافق قابل قبول و یک راهحل جامع را
50- 50 میداند. کنجکاوم بدانم ارزیابی شما چیست و آیا فکر میکنید این یک
ارزیابی منصفانه است یا ناامید کننده؟
خوب،
همانطور که گفتم به عقیده من رسیدن به یک توافق چندان دشوار نیست، زیرا
هدف اصلی چیزی نیست که مجادله آمیز باشد. این مسیر پرپیچ و خم خواهد بود و
بسته به اراده سیاسی طرفهای دخیل در آن و تأثیر سیاستهای نهادهایی که در
این مذاکرات حضور داشتهاند، ممکن است به توافق برسیم یا نرسیم. من
نمیتوانم عددی برای آن تعیین کنم. من اهل قمار نیستم، بنابراین نمیتوانم
رقمی روی آن بگذارم. ولی ما با هدف حل صد درصدی این موضوع این پروسه را
آغاز کردیم. ولی ما همیشه محدودیتهای خود را داریم. هرکسی نگرانیهایی
دارد که باید رفع شود و ما برای حل نگرانیهای معقول آمادهایم.
اجازه
بدهید درباره مسائل مشخصی که هم توسط اوباما و هم توسط مقامات دولتی مطرح
شده است صحبت کنم. توافق موقتی میگوید که تحت راهحل "جامع" ایران حق
برنامه هستهای غیرنظامی تحت معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (ان.پی.تی)
را دارد و در بخش دیگری میگوید که راهحل جامع شامل توانایی غنیسازی تحت
محدودیتها و شفافیتها خواهد بود. بنابراین چیزی که مقامات آمریکایی
میگویند این است که این پایه و اساس (توافق) است. ولی ما فکر میکنیم که
راکتور آب سنگین اراک و هر راکتور آب سنگین دیگری انسجامی با نیازهای یک
برنامه غیرنظامی ندارد؛ ما فکر میکنیم که 19 هزار سانتریفیوژ انسجامی با
یک برنامه غیرنظامی محدود که در توافق ژنو شرح داده شد ندارد؛ ما فکر
میکنیم که تأسیسات مستحکم شده در داخل یک کوه در فردو انسجامی با یک
برنامه غیرنظامی محدود ندارد. سؤال این است: در
اطمینان دادن به گروه 1+5 درباره اینکه ایران به دنبال یک برنامه غیرنظامی
محدود است، آیا شما آماده مذاکره درباره محدودیتها در زمینه نکاتی که
گفتم هستید؟
تکرار میکنم،
من باور ندارم که ما لازم است به طورعلنی مذاکره کنیم. مذاکرات بهتر است به
صورت خصوصی صورت بگیرد. ولی بگذارید به حقایقی در این زمینه اشاره کنم.
اول اینکه این گفتوگوها بر مبنای چند اصول قرار دارند که باراک اوباما در
نامههایش هم به رهبر معظم ایران و هم به حسن روحانی (رئیس جمهور ایران)
مطرح کرد. منظور از این اصول اصل برابری، احترام متقابل و منافع دوجانبه
است. بنابراین ما باید این مذاکرات را براساس این اصول انجام دهیم. یعنی
باید به درک متقابل برسیم و سعی نکنیم چیزی را تحمیل کنیم. همانطور که
میدانید ایرانیان هرگز دستورات نیروهای خارجی را نپذیرفتهاند و این مسئله
نیز از این قاعده مستثنی نیست. فشاری که اعمال شده است و آمادگی زندگی
کردن با این فشار نشاندهنده خودداری ایران از پذیرش فشار و ارعاب است.
بنابراین اصل برابری مسئله مهمی برای ماست.
منظورتان از اصل برابری چیست؟ یک توضیح ساده ارائه کنید.
یک
توضیح ساده این است که ما درصدد تحمیل اینکه یک راهحل باید چگونه باشد به
آنها برنخواهیم آمد و علاوه بر آن راهحلی را که آنها به ما تحمیل کنند
نخواهیم پذیرفت. ما قرار است نگرانیها درباره اینکه ایران سلاح هستهای
تولید نمیکند یا شرایطی را ایجاد نمیکند که نگرانیهایی درباره یک برنامه
هستهای تسلیحاتی ایجاد کند را رفع کنیم. راههای زیادی برای حل این
مسئله وجود دارد و ما به آنها خواهیم پرداخت.
اصل
دوم که باید در ذهن نگه داشته شود این است که اگر بخواهید در هر مذاکرهای
به توافق برسید باید از دیدگاه طرف مقابل به مشکلات نگاه کنید. نه فقط از
دیدگاه خودتان. من همه را دعوت میکنم از دیدگاه ما به این مشکل نگاه
کنند. در آن صورت احتمالا یک راهحل سادهتر خواهیم یافت. من آمادهام که
از دیدگاه شما یعنی از دیدگاه غرب به این موضوع نگاه کنم.
بیایید
از غنیسازی شروع کنیم. ایران تصمیم نگرفت غنیسازی کند. ایران مجبور شد
غنیسازی کند، زیرا ما سهمی در کنسرسیومی در فرانسه به نام "یورودیف"
داشتیم که هزینه آن را کامل پرداخت کرده بودیم، ولی نتوانستیم حتی یک گرم
اورانیوم غنی شده حتی برای راکتور تحقیقاتیمان که تحت برنامه "اتمها
برای صلح" رئیس جمهور آیزنهاور (رئیس جمهور پیشین آمریکا) ساخته شده بود،
دریافت کنیم. ما تصمیم نگرفتیم اورانیوم را تا 20 درصد غنیسازی کنیم. ما
را تحت ارعاب قرار دادند، به ما توهین کردند و آن قدر این طرف و آن طرف
کشاندند که گفتیم خودمان این کار را خواهیم کرد: چنین رفتاری را از جانب
کسی تحمل نخواهیم کرد!
این
به این مفهوم نیست که اگر آنها اکنون به ما سوخت بدهند، ما آن را خواهیم
پذیرفت، زیرا این سرمایهگذاری را در داخل انجام دادهایم و علاوه بر آن
اعتمادی نداریم و سوم اینکه اکنون دلیلی برای انجام این کار نمیبینیم،
زیرا وقت و تلاش زیادی را صرف آن کردهایم و آنها را به جایی رساندهایم که
توهم غنیسازی صفر در ایران را کنار بگذارند، بنابراین چه دلیلی دارد چیز
کمتری را بپذیریم.
ولی آیا محدودیتهایی را برای میزان غنیسازی خواهید پذیرفت؟
درباره
این مسئله با آنها صحبت خواهیم کرد. راههای مختلفی وجود دارد. محدودیتها
به نوبه خود هدف نیست. هدف اطمینان از این است که این برنامه برای مقاصد
صلحآمیز است و این به وضوح اعلام شده است. هدف رفع نگرانیها نیست، بلکه
اطمینان از این است که این برنامه برای مقاصد صلحآمیز است. به روشهای
مختلفی میتوان این کار را انجام داد. ما درباره این روشها صحبت خواهیم
کرد و به یک توافق در این زمینه خواهیم رسید، زیرا این باید مورد توافق
دوجانبه قرار گیرد. ما معتقدیم که میتوان به یک توافق رسید.
اکنون
بیایید به سراغ مسئله دوم یعنی راکتور اراک برویم. ما گزینهای را ارائه
کردیم. همه برنامههایی که ایران دارد ابتدا از غرب درخواست شده بود و آنها
درخواست ما را رد کردند و پس از آن ما به فنآوری خود تکیه کردیم. ما
نمیخواستیم در ساخت همه این راکتورهای تحقیقاتی از صفر شروع کنیم. ما
میخواستیم از فنآوری آن استفاده کنیم. همه دوست دارند از فنآوری پیشرفته
استفاده کنند. ولی این فنآوری از ما دریغ شد و این نقض معاهده ان.پی.تی
بود زیرا این معاهده کشورها را ملزم میکند که انرژی برای مقاصد صلحآمیز
تولید کنند. این فقط یک حق نیست یک الزام است. یک وظیفه است. بنابراین
آنها، یعنی همه کشورهای غربی حداقل در 22 سال گذشته، از سال 1990، معاهده
ان.پی.تی را نقض کردهاند. متأسفانه هیچگونه قضاوت رسمی درباره نقض این
معاهده وجود ندارد، زیرا مادههای مختلف آن تحت هیچ مکانیزم نظارتی قرار
ندارند. در حالی که باید اینطور باشد، زیرا معاهده ان.پی.تی بر سه ستون
استوار است و یکی از آنها استفاده صلحآمیز و دیگری منع اشاعه و خلع سلاح
هستهای است. بیایید درباره خلع سلاح صحبت نکنیم، زیرا سوابق آن چندان قابل
توجه نیست.
ایران
راکتور آب سبک دریافت نکرد. ما مجبور شدیم با اطلاعاتی که داشتیم
سرمایهگذاری را آغاز کنیم. این به این مفهوم نیست که ما یک راکتور آب
سنگین میخواستیم، چون میتوان از آن پلوتونیوم استخراج کرد. دلیل آن این
بود که در زمانی که کار را آغاز کردیم این تنها فنآوری بود که در دسترس ما
قرار داشت.
ادامه دارد...