کد خبر: ۱۸۰۸۹۷
تاریخ انتشار:

سقفی که با یک کشیده فرو می‌ریزد

خشونت یک حفره است؛ حفره‌ای بزرگ و بی‌انتها که در روح قربانی و کسی که قربانی شدن عزیزش را می‌بیند ایجاد می‌شود

به گزارش بولتن نیوز،  دخت ایران نوشت : حسین را وقتی ۱۰ ساله بود دیدم. پسرکی پر از جای زخم بر تن که هیچ‌ یک از زخم‌ها به اندازه زخمی از آنچه دیده بود و در دل داشت آزارش نمی‌داد. مادر حسین را نمی‌شناختم، اما از صحبت‌هایی که با او داشتم نشان می‌داد هم او و هم مادرش از قربانیان خشونت هستند.

حسین ماشین پیکانی را دزدیده و از کرج به قصد تهران حرکت کرده بود تا از خانه فرار کند؛ نه از خانه که از شهر خود. می‌خواست از هرچه دیده بود، دور شود. او که در دست و سر و گردن و صورتش جای زخم‌های کهنه و سوختگی‌های نقطه‌ای داشت، در مورد مادرش می‌گفت: «مادرم یک هرزه بود! بابا اینطوری صداش می‌کرد.»

 

این پسرک که از نظر روانی کاملا آشفته بود می‌گفت: «بابام خیلی قلدره، اما افلیج شده و پاش می‌لنگه. واسه همین از دستش راحت فرار می‌کردم، اما مادرم را راحت گیر می‌آورد. و با عصایش تا می‌توانست او را می‌زد. یک بار خودم صدای خرد شدن استخوان‌هایش را شنیدم.»

بابا می‌گفت: «اینطوری بهتر گدایی می‌کنی. مردم دلشان می‌سوزد.» من هم وقتی بابا توی امامزاده خوابیده بود، چادر امامزاده را آتش زدم تا او هم بسوزد.» حسین اینها را برای همه تعریف می‌کرد و از گدایی هم غافل نمی‌شد. آواز می‌خواند و دستش را جلوی همه دراز می‌کرد...

 

خشونت با ما چه می‌کند؟

خشونت تنها صوتی نیست که به صورت تهمت و فحش در هوا پخش شود و وقتی که رفت دیگر باز نگردد. خشونت تنها ضربه یک دست نیست که کبود و سرخ کند و چند هفته بعد فراموش شود.

خشونت یک حفره است. حفره‌ای بزرگ و بی‌انتها که در روح کسی که قربانی شده و کسی که قربانی شدن عزیزش را می‌بیند و خود را در معرض این تهدید حس می‌کند به سمت تاریکی باز می‌شود. تاریکی ترسناکی که روی سرنوشت ما اثر می‌گذارد.

 

دکتر سرور پرویزی و همکارانش در مورد پیامدهای خشونت تحقیق جامعی انجام داده‌اند. این محقق،خشونت علیه زنان را تهدیدی جدی برای سلامتی و حقوق انسانی می‌داند: «خشونت علیه زنان به واسطه پیامدهاى اساسى که بر بهداشت بارورى، سلامت جسمى و روانى زنان دارد، به عنوان یک مشکل بهداشت عمومى شناخته می‌شود.»

 

وی بر مبنای تحقیقاتی که با گروهی از همکارانش انجام داده است، خشونت خانگی علیه زنان را داری پیامدهایی چون کاهش سلامت زنان، ایجاد لطمه و گسستگی در سیستم خانواده و ناکامی در نقش همسری می‌داند و تاکید می‌کند: «تأثیرات سوء خشونت علیه زن در خانواده، فقط دامن‌گیر زنان نمی‌شود، بلکه صدمات جدی بر کل سیستم خانواده و حتی پیکره اجتماع وارد می‌کند.»

نتایج طرح ملی خشونت علیه زنان نشان می‌دهد ۶۶ درصد از زنان ایرانی از ابتدای زندگی مشترکشان تا زمان انجام پژوهش حداقل یک بار مورد خشونت قرار گرفته‌اند و بیشترین نوع خشونت، از نوع روانی و کلامی با فراوانی بیش از نیمی از زنان مورد مطالعه بوده است.

 

خشونت مرگبار

وقتی نشریه پزشکی قانونی را ورق می‌زنم به یک مورد مرگ دلخراش برمی‌خورم: «زنی ۲۵ ساله مورد ضرب و شتم مکرر همسرش قرار گرفته است و در اثر لگدهایی که وی به ناحیه شکم او وارد کرده است دچار خونریزی داخلی و پارگی رحم شده و نه تنها جنینی را که حمل می‌‌کرده از دست داده، بلکه خودش نیز فوت کرده است. وقتی همسر و مادرشوهر این عروس نگون‌بخت بدن نیمه جانش را به بیمارستان رسانده بودند، نفس‌های آخرش را می‌کشیده است.»

 

مطالعات به وضوح نشان می‌دهد که خشونت علیه زنان در خانواده، با ناخوشی زنان و میزان مرگ و میر ارتباط معناداری دارد. این عوارض به صورت مشکلات جسمی به صورت حاد و مزمن بروز می‌کند.

 

آسیب‌های جسمی و باروری

دکتر سیدمحمد طباطبایی‌نژاد، پزشک عمومی سازمان پزشکی قانونی مشهد، آسیب‌های خشونت خانگی را گذشته از مرگ و میر، آسیب‌های توام روانی و جسمی و بیماری‌های روان-تنی می‌داند و معتقد است: «ترس و استرس ناشی از خشونت خانگی می‌تواند منجر به بروز عوارضی مانند نشانه‌های عصبی عودکننده مانند میگرن و سردرد، سندرم‌های درد به خصوص گردن و کمر، درد شکمی، آرتریت، بیماری‌های قلبی-عروقی، زخم معده و دیگر اختلات گوارشی شود.

 

این پژوهشگر خشونت و آسیب‌های خانواده می‌گوید: «نتایج مطالعات نشان می‌دهد زنانی که از سوی همسرانشان مورد آزار فیزیکی یا جنسی قرار داشتند، ۶۰ درصد بیشتر از سایر زنانی که مورد خشونت نبوده‌اند، دچار بیماری‌های فیزیکی می‌شدند و اکثر آنان ممکن است جهت درمان بیماری‌ها و پیامدهای ناشی از خشونت به خدمات مراقبتی، اورژانسی و بیمارستانی بیشتری نیاز داشته باشند.

 

وی همچنین بیماری‌های التهابی لگن، مقاربت دردناک، کاهش میل جنسى، ایدز، آزردگی جنسی، خونریزى واژینال غیرقابل توضیح، درد لگن و عفونت دستگاه ادراری را از دیگر آثار ناخوشایند خشونت خانگی می‌داند. این مسئله، همچنین عواقب جدی بر بهداشت باروری دارد.
وی خشونت‌های حین بارداری را خطرناک و منجر به سقط جنین می‌داند که گاه هم مادر هم جنین را از بین می‌برد. صدمه وارد آوردن به رحم مادر و سقط مکرر، تولد نوزاد کم وزن، زایمان زودرس از عواقب این نوع خشونت است.

 

روحی در هم شکسته

«وقتی کتک می‌خورم، آنقدر تحقیر می‌شوم که اگر آن لحظه یک چاقو کنار دستم باشد می‌توانم شوهرم را بکشم. آنقدر ازش متنفرم که از همبستر شدن با او از خودم نفرت دارم. از این زندگی بیزارم...» اینها بخشی از صحبت‌های مریم، زنی ۳۸ ساله است که از بدرفتاری همسرش به تنگ آمده است.

 

پیامدهای روانی، یکی دیگر از پیامدهای منفی خشونت در قربانیان همسرآزاری است. مطالعات روانشناسی نشان می‌دهد زنان کتک خورده اختلات افسردگی، اضطراب، علائم جسمانی، حساسیت در روابط بین فردی و عزت نفس پایین را از خود نشان می‌دهند.

 

قربانیان درجه دوم

در یک خانواده، قربانی خشونت بعد از مادر، فرزندان هستند که از چنین رابطه‌ای آسیب می‌بینند و قربانی احساس ناامنی می‌شوند. مثالی که در اول مطلب خواندید نمونه بارزی از خشونت علیه خانواده و اثر این نوع خشونت بر روحیه فرزندان است.

در خانواده‌ای که بزرگترها علیه هم دست به اعمال خشونت می‌زنند و اغلب این پدر است که حرمت مادر را در میان فرزندان می‌شکند، گاه این سلسله خشونت ادامه می‌یابد و مادر فرزندان را تنبیه می‌کند و آنها به بچه‌های کوچکتر از خود حمله می‌کنند.

 

گاه نیز مادر خود را فدا می‌کند تا کودکان دست کم از موج خشم پدر محفوظ بمانند. به هر حال، در چنین خانواده‌ای سیستم خانواده به زنجیره‌ای از هم گسسته بدل می‌شود و فرزندان باید منتظر سرنوشتی نامعلوم یا غم‌انگیز بمانند.

آنان بدرفتار، انتقام‌جو، فاقد اعتماد به نفس و گریزان از خانه بار می‌آیند و به اولین زمزمه محبتی که در خارج از خانواده بشنوند اغوا می‌شوند. از آنجایی که یکی از حقوق کودک، داشتن محیطی امن و آرام در خانه است، مشاجره والدین با یکدیگر به نوعی کودک‌آزاری ناآگاهانه محسوب می‌شود. پدر و مادر کودک، همانگونه که حق تنبیه بدنی او را ندارند، نباید او را به  لحاظ روحی و روانی نیز مورد آزار قرار دهند.

 

پناهگاهی برای ترس

خداوند در قرآن کریم به مردان توصیه می‌کند یا با همسرتان به خوبی زندگی کنید یا به خوبی از او جدا شوید. بی‌تردید زندگی زیر سایه ترس و کتک آن پناهگاه امنی که اسلام از خانواده تعریف کرده است را نمی‌سازد.

بانویی ۳۵ ساله که مکرر از همسرش کتک می‌خورد در یک پژوهش وضع خود را چنین توصیف کرده است: «وقتی کسی را صدا می‌کند، ته دلم می‌لرزد، احساس ترس می‌کنم. هر کاری می‌کنم این ترس را دور بیاندازم نمی‌شود. حتی اگر با لحن خوب بگوید برای من چایی بیار، صدایش که بلند می‌شود، می‌ترسم!»

 

خشونت در تمام اشکال آن، یکی از مهمترین دغدغه‌های زندگی زنان خشونت‌دیده است و زندگی لحظه به لحظه توأم با ترس و ناامنی را برای آنان به ارمغان می‌آورد؛ به گونه‌ای که گاه حتی لذت یک خواب آرام را از آنها می‌گیرد. تنش‌های زندگی و تمرکز شدید بر خشونت باعث می‌شود تا لذت‌های زندگی را از دست بدهند، ناامیدی به سراغشان بیاید و خود را در مبارزه اجباری با خشونت ناتوان ببینند.

 

طبق مطالعات انجام شده توسط دکتر سیدمحمد طباطبایی‌زاده و همکارانش افکار خودکشی نیز در این زنان دیده می‌شود که نشان‌دهنده نهایت درماندگی و اوج کاهش سلامت روان آنان است.

وی فرزندان را قربانیان معصوم اختلافات خانوادگی می‌داند که مشکلات زیادی را در روند این تنش‌ها تجربه می‌کنند و تاوان مضاعف پیامدهای این اختلافات را نیز می‌پردازند. به دنبال خشونت، گاهی کودکان از حقوق اولیه و طبیعی مانند تحصیل، رفاه نسبی و... نیز محروم می‌شوند. او ممانعت از تحصیل فرزندان را از دیگر دغدغه‌های مادران قربانی خشونت می‌داند، زیرا دیدگاه پدر در مورد دختران آنها نیز تحقیرآمیز و توام با خشونت است.

 

احساس از هم گسستگی خانواده و فرزندان بر ترس و پریشانی زنان دامن می‌زند و حراس از تأثیر سوء خشونت بر فرزندان ذهن مادران خشونت‌دیده را می‌آزارد و آنها را در هراسی مضاعف فرو می‌برد. کودکان مادران مورد خشونت، به سختی بر درس و یادگیری تمرکز می‌کنند و مشکلات یادگیری و افت تحصیلی را تجربه می‌کنند.

اغلب زنانی که چنین خشونتی را تجربه می‌کنند پایگاهی برای پناه جستن ندارند. آنها  همواره در ترس و هراس از طلاق، بی‌پناهی و مشکلات مالی بعد از طلاق هستند.

 

آنها چه می‌خواهند

«من را مثل خودش آدم بداند و واجد همه حقوق انسانی تصور کند.» این را ماجده وقتی می‌گوید که از او می‌پرسم: «از شوهرت چی می‌خواهی؟» این درخواستی است که همه این زنان دارند.

آنان می‌خواهند همانند سایر زنان، احساس خوشبختی داشته باشند. صفا و صمیمیت در زندگیشان حاکم باشد، مورد تکریم و احترام واقع شوند. اما از بین رفتن حریم‌ها، احساس بدبختی به جای خوشبختی، جایگزینی احساس نفرت از همسر به جای صفا و صمیمیت و بی‌احترامی‌های مکرر به شخصیت زن همه چیز را درهم می‌ریزد. در این شرایط است که حقوق ساده‌ای نظیر تفریح یا گفتگو با همسر، تبدیل به آرزویی دست نیافتنی می‌شود!

 

خانواده، یکی از مستحکم‌ترین نهادهای اجتماعی است و در صورتی که این نهاد ضربه ببیند، آسیب‌های جدی به جامعه وارد می‌شود. براساس نظریه سیستمی خانواده، اعضاء خانواده از هم اثر می‌پذیرند و بر هم اثر می‌گذارند. لذا، وجود هر گونه مسئله برای یک عضو، باعث بروز چالش و تغییر در نظام خانوادگی می‌شود.

 

نظر به اینکه نیمی از جمعیت هر جامعه‌ای را زنان تشکیل می‌دهند و در عین حال، پرورش‌دهنده همه افراد جامعه هستند، داشتن نگاهی جامع، گسترده و دید باز برای درک و حل مسائل زنان در زمینه خشونت برای تأثیرگذاری بر قوانین و نظارت بر تطبیق آن، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین