کد خبر: ۱۷۶۷۹۳
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
تاریخ انتشار:

درباره فیلم عجیب و غریب تازه‌ای که رضا عطاران بازی و مسعود فراستی نقدش می‌کند / پنجاه دقیقه تبلیغ به بهانه انتقاد اجتماعی! / متولی شبکه نمایش خانگی کیست؟

در این فیلم سعی شده است با نگاه و ساختاری نو و در فضایی فانتزی، به معضلات زندگی مدرنیته و مصرف‌گرای غربی نگاه کنیم. امیدواریم که در این راه موفق بوده باشیم و شما مخاطبان گرامی، نقاط ضعف اجتناب‌ناپذیر احتمالی را بر ما ببخشید!
به گزارش بولتن نیوز به نقل از قدس آنلاین، اول فیلم، روی زمینه‌ای سیاه نوشته می‌شود: «در این فیلم سعی شده است با نگاه و ساختاری نو و در فضایی فانتزی، به معضلات زندگی مدرنیته و مصرف‌گرای غربی نگاه کنیم. امیدواریم که در این راه موفق بوده باشیم و شما مخاطبان گرامی، نقاط ضعف اجتناب‌ناپذیر احتمالی را بر ما ببخشید!»

alt

بعد، یک جوان آسمان جل که کارش نصب ال‌سی‌دی (همین تلویزیون‌های گنده چند و نیم اینچی دیواری خودمان) است، وارد یک ساختمان می‌شود و با یک پیرمرد که نماینده یک کمپانی بزرگ ال‌سی‌دی (رجوع شود به توضیح قبلی) است، آشنا می‌شود و پیرمرد او را استخدام می‌کند و جوانک، اول صبح فردا، با دختر پولداری (بهنوش بختیاری) آشنا می‌شود که قول داده تا ساعت سه فردا ازدواج کند و بعد جوانک با او به محضر می‌رود و ازدواج می‌کند و دخترک او را به پنت هاوس (همان خانه‌های بزرگ چند و نیم متری در چند و نیم متری خودمان واقع در طبقه آخر برج‌های مرتفع تهران خودمان) می‌برد و جوانک را وامی دارد تا به او کمک کند تا این خانه را با خرید لوازم برقی و غیره پر کند و این وسط، یک نصاب آنتن ماهواره (رضا عطاران) هم، این‌طرف و آن‌طرف می‌رود و در نهایت، جوانک اول فیلم، از خواب بیدار می‌شود و می‌فهمد که همه آن چیزهایی که می‌دیده (می‌دیدیم) خواب بوده است و بس! البته زیاد عجله نکنید، ماجرا هنوز تمام نشده! بعد از اینکه جوانک می‌فهمد همه این داستان را خواب دیده، تصویر تاریک می‌شود و یک دفعه، مسعود فراستی (منتقد سینما) و سعید ابوطالب (مستندساز) را می‌بینیم که در همان لوکیشن داستان فیلم نشسته‌اند و شروع می‌کنند به حرف زدن با هم و ماجرا از نقد فیلمی که دیده‌ایم شروع می‌شود و به نقد هالیوود و ماهواره و نظام سرمایه‌داری و فرهنگ و جراحی بینی و... می‌رسد!

*

راستش، من پولی بابت خرید این فیلم ندادم. آن را از روی هارد لپ تاپ یکی از دوستان کپی کردم که او هم، فیلم را از اینترنت دانلود کرده بود! البته اگر من پولی بابت خرید این فیلم پرداخته بودم، پیاده تا خانه کارگردان فیلم می‌رفتم تا پولم را از او پس بگیرم و حتی می‌خواهم دوستم را وادار کنم که از کارگردان فیلم شکایت کند و پول اینترنتی که بابت دانلود این فیلم (فیلم؟) هدر داده را پس بگیرد! این شاهکار بی بدیل، یک ملغمه پنجاه دقیقه‌ای از یک داستان مثلاً فانتزی است، به علاوه یک گفت‌وگوی نیم ساعته میان دو مثلاً صاحب نظر در باره همین شاهکار. پنجاه دقیقه ابتدایی این سوپ! انباشته از تبلیغات است، از آبمیوه فلان و تلویزیون بهمان، از فروشگاه فلان و چای بهمان... خلاصه، در هر نما و هر دیالوگ، اسمی از یک مارک یا کارخانه و برند و محصول برده می‌شود و داستان، همینطور ادامه پیدا می‌کند و وسط ماجرا هم، صدای علی صادقی (بازیگر مثلاً کمدی سریال‌های تلویزیونی) را بر تصویر می‌شنویم که داستان را توضیح می‌دهد! نکته جالب ماجرا هم اینجاست که بعد از پایان فیلم (فیلم؟)، مسعود فراستی و سعید ابوطالب روبروی هم می‌نشینند تا در باره فیلم و مفاهیم نهفته در آن صحبت کنند!

سینمای تجربی در دنیا، سینمای مهمی است و بسیاری از کارگردانان بزرگ تاریخ سینما، از دل همین نوع سینما بیرون آمده‌اند، اما گویا کارگردان این فیلم و دست‌اندرکارانش، تلقی دیگری از کارشان داشته‌اند. آنها گویا پول هنگفتی را از کمپانی‌ها و شرکت‌های مختلف گرفته‌اند تا محصولات آنها را تبلیغ کنند و برای این ایده، فیلمی ساخته‌اند که اسمش شده «زندگی در شهر بزرگ». یک فیلم تبلیغاتی صرف که برای توجیهش، آن جمله‌ای که در ابتدای این مطلب نوشته‌ام را آورده‌اند و دو نفر را هم گذاشته‌اند تا فیلم را توضیح و توجیه کنند. بدبخت آدمی که قرار است، این فیلم را بخرد و به خانه ببرد تا سرگرم شود. راستی، کسی بر محصولات تولید شده در بخش ویدیویی هم نظارت می‌کند؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۹
مصطفی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۸
0
3
من که طافت نیوردم تا آخر ندیدم
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۸
2
6
فیلمهای شبکه نمایش خانگی همشون سرکارین.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۸
0
1
یاد آش شعله قلم کار افتادم
مجرد
|
Japan
|
۲۰:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۸
10
7
نویسنده این مطلب واقعا از هنر سر رشته ای نداره.اقای فراستی یکی از بهترین متقدین سینما بوده و هستند و مفاهیم فرهتگی و جامعه شناختی را بخوبی تبیین می کنند.ایراد از خود شماست.
مریم
|
Australia
|
۰۷:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۰
2
0
فیلم از دسته فیلم های معنی گرا بود.زندگی یک فرد تازه به دوران رسیده که به پیشنهاد ازدواج یک دختر خانم جواب مثبت میده و میره توی برج نگار با وسایل لوکس بیشتر دچار شوک میشه.وقتی هم پای عطاران به خونه باز میشه که نقش یک نصاب ماهواره رو بازی میکنی اونجاست که بعد معنی گرایانه فیلم بیشتر حس میشه ...سه تا تلوزیون یک اندازه کنار هم نصب میشن و خانم تازه عروس از نصاب ماهواره میخواد که هر کدام یک کانال رو نشون بدن.و همزمان بخواد این سه کانال رو تماشا کنه!در واقع اشتیاق و دستپاچگی بیننده ها برای دیدن سریال های ماهواره ای رو نشون میده ولی در زبان این خانم کانال ماهواره فیلتر شده و به جاش این خانم میگه شبکه 1 وشبکه 3 و شبکه خبر..خلاصه فیلم در انتها با نشست کارگران فیلم و اقای مسعود فراستی به پایان میرسه.برای من جالب بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۳
0
0
آقا چی بود این حالم بد شد تا آخر ندیدم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۳
0
0
آقا چی بود این حالم بد شد تا آخر ندیدم
بابک
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۴
0
0
این فیلم در واقع به نظر من تبلیغی بود برای فرزاد دلیری که طراح برج نگار بوده و به عنوان طراح صحنه در فیلم معرفی میشود . و حتی چه بسا سرمایه گذاری فیلم هم با ایشان بوده باشد .
ناجی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۱
0
0
به نظرم این فیلم میتونست معنا گرایانه و مفهومی و فانتزی باشه و عملا یک اثر هنری نام بگیره،به شرطی که تبلیغاتش واقعی نمیبود مثلا ابمیوه برادران گلدوست،تلویزیون آسایش، هایپر مارکت کهکشان راه و ....،،،در این حالت، بیننده یا خودش میگفت ،،،راست میگه هاااا دورو بر ما پر شده از لوگوها و جملاتی که مارو سوق میده به سمت مصرف هر آنچه که غیر ضروری ست .به عنوان مثال، غرب میاد سگ و گربه داشتن رو برای ما نماد مدرنیته و اصطلاحا با کلاسی تعریف میکنه،،بعد ما همه هجوم میبریم سگ پاکوتاه میخریم میذاریم توی اتاق از این جا به بعد ما دیگه افتادیم توی تله چراکه مجبوریم از غرب،، باکس سگ،غذای سگ،امپول ضد ریزش موی سگ،ویتامین ماهانه سگ، شانه مخصوص، مستند های اموزش رفتار با سگ،کتاب رفتارشناسی سگ و ... بخریم و صنعت اونهارو حسابی رونق بدیم. بطور کل یک نیاز قلابی و فیک در مردم ایجاد میکنند سپس شروع میکنند به کاسبی. نسخه درست درمون این ماجرا رو میشه در قسمت اول سریال بلک‌میرور دید ولی در فیلم زندگی در شهر بزرگ، اومده حسابی از این ماجرا نون خورده نون که چه عرض کنم باید گفت کباب بره،،، بعد مدعی نقدش هم شده مثل این میمونه که صاحب کارخونه سوسیس ،بیاد از مضرات مصرف فست فودها بگه ،،،مسخرس،،،
Mehdi
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
0
0
نطرتون کاملان متین من خودم تو این فیلم نقش داشتم
مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۵
0
0
مزخرف نه بلکه مزخرف تریییییییییین
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین