کد خبر: ۱۷۵۱۸۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:

حرف حساب مخالفان رویکرد دولت در عرصه دیپلماسی چیست؟

وحید عسگری

به عنوان خبرنگار مستمع و بعضا حاضر و ناظر گفتگوها و مذاکرات بیشماری بین رئیس جمهور سابق و فعلی کشورمان با مقامات مختلف خارجی بوده ام. در عموم این مذاکرات هیچ حرف و سخن جدی از جزئیات روابط طرفین به میان نمی آید، الا تعارفات دیپلماتیک؛ اما سوال این است که با وجود همه اینها چرا دیدارها و مذاکرات مقامات عالی و روسای کشورها و اساسا مذاکرات سیاسی دولت ها با یکدیگر در این سطح از اهمیت قرار دارد؟

روابط ایران و آمریکا همواره محل مناقشه و چالش سیاسی و رسانه ای بوده و این روزها به اعتبار روی کار آمدن دولت یازدهم و سیاست های اعلامی آن در عرصه بین المللی، تحول محتمل در این روابط کانون مباحث دامنه داری شده است.

طبق روال معمول و مرسوم در همه سال های سپری شده از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه رویداد تسخیر سفارت آمریکا در تهران که از سوی رهبر انقلاب اسلامی، انقلاب دوم و مهم تر از انقلاب اول توصیف شد، هر حرکتی برای کاهش و حتی تشدید چالش موجود بین دولتین ایران و آمریکا واکنش های بسیاری را به دنبال داشته است که البته همواره بخش احساسی آنها بر بخش عقلانی و منطقی غلبه داشته است.

این روزها نیز که تحولات در روابط ایران و آمریکا سریع تر از هر زمان دیگری در حال وقوع هستند، بالتبع واکنش ها به آن نیز از حجم و تراکم بیشتری برخوردار است.

روی سخن این نوشتار با آن دسته از مخالفان رویکرد کاهش چالش ها با ایالات متحده است که اتفاقا فحوای کلام آنان در مخالفت هایشان گواه آن است که مخالفت شان برخلاف ادعاهایشان خیلی منطقی نیست.

سوال اساسی از این دسته از افراد این است که اساسا آیا ایشان قائل به تداوم دشمنی بین ایران و آمریکا به هر ترتیب و تحت هر شرایطی هستند؟ اساسا آیا دشمنی کورکورانه مورد نظر این افراد که خود را مستحضر به سابقه انقلابی تر و حزب اللهی تر می دانند، در دایره اعتقادات و آموزه های دین مبین جایگاهی دارد؟

وجه غالب آنچه تحت عنوان انتقاد و البته به واقع مخالفت با رویکرد دولت جدید در عرصه بین الملل منتشر یا بیان می شود، اصرار بر تداوم دشمنی با آمریکا به هر ترتیب و در هر شرایطی است، بدون توجه به اینکه آیا مدیریت اختلافات و دشمنی مدنظر آقایان با آمریکا، اساسا سیاست صحیحی است؟

مثلا مدیرمسئول روزنامه کیهان در مقاله مفصلی موافقان موضع دولت یازدهم در این عرصه –مذاکرات هسته ای به عنوان بخشی مهم از میدان فعلی اعمال رویکرد سیاست خارجی دولت جدید کانون چالش های رسانه ای و سیاسی داخل کشور است- و مخالفت ها با مواضع رسانه متبوعش در اعتراض به غیرقابل قبول بودن محرمانه ماندن محتوای مذاکرات ژنو، انتقادها و مخالفت ها با موضع خود را سراسر فحاشی و ناسزاهایی توصیف کرده که با هیچ منطق، استدلال، درک و فهم سیاسی همراه نیست و مدعی شده که درک این مهم نیازی به بررسی های پیچیده نداشته و فقط مقایسه آنها با یادداشت های کیهان کافیست تا به عاری بودنشان از استدلال پی برده شود؛ جالب نیست؟

آقای شریعتمداری در توضیح اینکه چرا محتوای مذاکرات نباید محرمانه باقی بماند به نکته ظریفی اشاره کرده که همه استنباط، دریافت و انگیزه او از مواجهه با ایالات متحده در عرصه دیپلماسی را توضیح می دهد؛ وی نوشته است: "... می‌توان فرض کرد، هیئت مذاکره کننده کشورمان، با ارائه بسته پیشنهادی و نشان دادن «در باغ سبز»! گروه 5+1 را وادار کند از لاک و پوشش دروغینی که به بهانه نظامی بودن فعالیت هسته‌ای ایران، برای خود ساخته و به دنیا پمپاژ کرده است، خارج شود و از این طریق چهره واقعی حریف که اصرار بر مواضع غیر حقوقی و غیرفنی و در یک کلام باج‌خواهی از ایران اسلامی است، برای همگان به وضوح قابل دیدن باشد. این نکته، اگر منظور تیم هسته‌ای کشورمان بوده باشد، می‌تواند نمونه‌ای از نرمش قهرمانانه تلقی شود."

آقای شریعتمداری واقعا چنانکه در بخش ابتدایی یادداشت خود آورده نه تنها فکر می کند، بلکه ایمان و اعتقاد راسخ دارد که فقط و فقط وی، آن هم نه در ایران، بلکه در همه جهان می فهمد و بقیه از درک آنچه وی می فهمد، عاجز هستند و باید چشم به ستون یادداشت های کیهان بدوزند تا رهنمودهای لازم صادر شده و همه مطاع باشند.

از نوشته وی چنان بر می آید که گویی دشمنی ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران، امری مکتوم، پنهانی و غیرعلنی است و فقط او توانسته آن را درک و استنباط کند و حالا گفته است که دولت نیز باید فقط بر سر دیپلمات های کهنه کار و کارکشته آمریکایی گول بمالد، تا بتوانیم در مذاکراتی نمادین فقط دشمنی این دشمن خونخوار را بر همگان اندکی عیان کنیم.

این سخن آقای شریعتمداری یعنی اینکه مذاکره در نظر آقای شریعتمداری هیچ اعتبار و اصالتی ندارد و از اساس کار باطلی است!

از سوی دیگر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در سخنانی درباره مذاکرات هسته ای گفته است: باید با سوء ظن به تعاملات دیپلماتیک آنها نگریست و جای اعتماد کردن نیست؛ فعل سیاسی اعتماد کردن به این قدرت‌ها در فضای سیاسی فعلی غیرعقلانی است کما اینکه بارها نتیجه قول‌های دروغین آنها دیده شده است؛ لازمه توفیق در این مسیر صرفا رعایت ضوابط عام بین‌المللی است.»

از آقای لاریجانی که خود سابقه حدود سه سال تصدی دبیری شورای عالی امنیت ملی کشور را داشته و در مذاکرات دیپلماتیک بیشماری حضور یافته بیان چنین سخنانی عجیب است، چرا که وی باید حداقل از مدیرمسئول روزنامه کیهان نسبت به ماهیت مذاکرات دیپلماتیک آگاه تر باشد!

آیا این سخنان آقای لاریجانی را باید ناشی از تجارب خود وی در فعالیت های دیپلماتیکش به حساب آورد؟ یا باید آنها را ناشی از ناآشنایی ایشان با اصول و قواعد دیپلماسی دانست؟

آقای لاریجانی صراحتا و با صداقت به این سوال پاسخ دهد که در مراودات و تعاملات سیاسی داخلی خود، چقدر بر مبنای اعتماد کامل به رقبا و طرف های سیاسی خود عمل می کند، که به دولتمردان از روی خیرخواهی سفارش می کند که به طرف های بین المللی خود اطمینان نکرده و از موضع سوءظن با ایشان مواجه شوند؟ آیا آقای لاریجانی فکر می کنند، مذاکرات دیپلماتیک به صرف بستنی و فالوده برگزار می شود؟

به عنوان خبرنگار مستمع و بعضا حاضر و ناظر گفتگوها و مذاکرات بیشماری بین رئیس جمهور سابق و فعلی کشورمان با مقامات مختلف خارجی بوده ام. در عموم این مذاکرات هیچ حرف و سخن جدی از جزئیات روابط طرفین به میان نمی آید، الا تعارفات دیپلماتیک؛ اما سوال این است که با وجود همه اینها چرا دیدارها و مذاکرات مقامات عالی و روسای کشورها و اساسا مذاکرات سیاسی دولت ها با یکدیگر در این سطح از اهمیت قرار دارد؟

مذاکره در عرف بین الملل مرحله اول و مقدماتی انعقاد معاهدات بین دولت هاست و این معاهدات بین المللی هستند که آثار حقوقی و مکلفیت بر آنها مترتب می باشد. یک معاهده بین المللی از آغاز تا انجام باید تشریفات خاصی را طی کند که عبارتند از: مذاکره، نگارش، امضا و تصویب. مذاکره مرحله مقدماتی و آغازین انعقاد معاهده است که در آن خواست ها و موقف کشورها در حضور نمایندگان آنها مورد بررسی و گفتگو قرار می گیرد. (ضیای بیگدلی،حقوق بین الملل عمومی، ص 69)

بر این اساس طبیعتا صرف مذاکره، آن هم مذاکراتی که سال هاست ادامه دارد و مذاکره مستقیم با نماینده ایالات متحده در آن نیز از پنج سال قبل آغاز شده است، نباید دلیل این همه نگرانی باشد.

مقام معظم رهبری اعتماد و اطمینان خود به سیاست خارجی دولت یازدهم را البته تا به حال صراحتا اعلام کرده و بارها نیز تاکید کرده اند که رهبری هر سخن و موضعی که داشته باشد، علنا اعلام خواهد کرد و لذا نمی توان اینگونه استنباط کرد که مثلا رهبری در محذور قرار گرفته که این اعلام اعتماد را ابراز داشته است.

از سوی دیگر طبق اصل‏ هفتاد و هفتم قانون اساسی، "عهدنامه‏ ها، مقاوله‏ نامه‏ ها، قراردادها و مؤافقت‏ نامه‏ های‏ بین‏ المللی‏ باید به‏ تصویب‏ مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ برسد" و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی است که سندیت یافته و مجوز اجرا می یابند.

عده قابل توجهی از نمایندگان مجلس، سیاسیون و صاحب نظران نیز به این نکته تصریح داشته اند که مثلا جاسوسی آمریکا از فرانسه و آلمان و انگلیس گواهی بر غیرقابل اعتماد بودن این دولت است و لذا مذاکره با او از اساس غلط است، یا معتقدند که مذاکره با آمریکا باید مشروط به برداشتن تحریم ها و ترک همه تصمیمات و اقدامات خصمانه ایالات متحده باشد؟

سوالی که از این بزرگواران وجود دارد این است که آیا این کشورها به دلیل جاسوسی سازمان های جاسوسی آمریکا از کشورشان و حتی مقامات عالی رتبه و روسای کشورشان، روابط شان را با آمریکا قطع کرده اند؟

اساسا آیا صرف مذاکره با دولت ایالات متحده – به عنوان آنچه که تا به حال در عرصه روابط ایران و آمریکا تحت عنوان یک تحول روی داده است – را باید به عنوان یک امتیاز برای طرف مقابل به حساب بیاوریم؟ آیا این مسئله به معنای دادن جایگاه برتر به طرف مقابل نیست؟

آیا وقتی مقامات و دولتمردان جمهوری اسلامی اصرار دارند که مذاکره با آمریکا باید بدون پیش شرط باشد، رعایت این مسئله فقط از طرف آمریکایی انتظار می رود و ایران نباید به آن متعهد باشد؟

آیا رفع تحریم ها و مدیریت اختلافات هدف مذاکره است یا مقدمه مذاکره؟ آیا چنین برداشتی خلاف و ناقض مفهوم و غایت مذاکره در عرصه بین المللی نیست؟

چرا کسانی که از محرمانه اعلام شدن محتوای مذاکرات گلایه مند بوده و آن را گواه ضعف تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان و احتمال معامله درباره منافع کلان ملی قلمداد می کنند، خوب است اندکی تامل کنند که آیا منافع ملی کشورمان اینقدر کوچک و اندک است که در چهار جلسه مذاکره به حراج گزارده شود؟ آیا در تمام ادوار گذشته مذاکرات و از جمله به عنوان مثال دوره دبیری آقایان لاریجانی و جلیلی بر شورای عالی امنیت ملی و بالتبع ریاست گروه ایرانی مذاکره کننده هسته ای، محتوای مذاکرات علنی شده است که حالا غیرعلنی اعلام شدن آن، باعث نگرانی و البته تعجب باشد؟

مقام معظم رهبری می فرمایند: "البتّه عالَم ديپلماسى، عالَم لبخند زدن است؛ لبخند هم ميزنند، مذاکره هم ميكنند، درخواست مذاكره هم ميكنند، خودشان هم ميگويند. به يكى از اين سياستمداران غربى چند روز پيش از اين گفته بودند شما كه ميخواهيد مذاكره بكنيد با ايران، خب دشمن است ايران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاكره ميكند ديگر! يعنى اقرار به دشمنى با ايران؛ صريح ميگويند." اساسا اگر اختلاف و دعوایی بین ایران و آمریکا نبود، نیازی به مذاکره نبود؟

اینجاست که مذاکره سیاسی بین دولت ها به ویژه در سطوح بالا با همه تشریفاتی بودنش معنا می یابد؛ مذاکرات سیاسی در سطوح عالی بیشتر اقدامی بسترساز و مقدماتی برای تسهیل مسیر مذاکرات طرفین در سطوح پایین تر و کارشناسی است.

در جایی که مذاکره اولین گام و مقدمه هر توافق بین المللی است و از سوی دیگر در صورت رسیدن مذاکرات به توافق و معاهده، باید پیش از اجرا به تصویب مجلس شورای اسلامی برسند و از همه اینها بالاتر مردم آگاه و فهیم ایران اسلامی تحت زعامت رهبری مدبر، شجاع و مقتدر بر تمام جزئیات اقدامات دولت ناظر هستند، آیا واقعا چنین اظهار نگرانی هایی که بیشتر صرف مخالف خوانی هستند تا انتقاد و نظر کارشناسی، پذیرفتنی هستند؟

بالاخره قابل انکار نیست که پس از سال ها سیاست خارجی دولت یازدهم توانسته حداقلی از تعارض منافع را بین رژیم صهیونیستی و سرسپردگان غربی اش در اروپا و آمریکا ایجاد نماید و این رژیم را به تکاپوی بیشتر برای تامین منافعش در برابر ایران بیاندازد؛ قطعا این فرصت را باید قدر شناخت.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۳
محمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
3
2
درود بر آقای عسگری که با بیانی واضح و صریح حرف حداقل هفتاد درصد از ایرانیان را به قلم آوردند.از خداوند متعال برای شما و تمام کسانی که دلسوز این مردم و آب و خاک هستند طلب سلامتی و عاقبت به خیری و موفقیت داریم.
پاسخ ها
انسان
| COLOMBIA |
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
آقای محمد ، لطفا تنها از خودتان حرف بزنید و آمار گیری غلط (حداقل هفتاد درصد از ایرانیان..") ارائه ندهید بیاد داشته باشید که سال 88 هم اقلیتی خود را اکثریت میپنداشتند،
در ضمن رابطه ما با کشور ها بسیار واضحتر از مغلطه های بعضی ها! برای تخریب شخصیت آقای شریعتمداری است
شرایط ما برای رابطه معمولی با کشورها :
به ما احترام بگذارند و تهدیدمان نکنند، حق ملت ما را برسمیت بشناسندو منش خود را به ملت ما تحمیل نکنند.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین