گروه اجتماعی- سید مجتبی نعیمی: چند
وقتیست که در طرح "ازدواج سرپرست با فرزند خوانده" ارائه شده از سوی
دولت و مصوب مجلس شورای اسلامی، به شورای نگهبان رفته و در آنجا هم تأیید شده است.
به گزارش بولتن نیوز، هرچند این طرح از نظر دولت در راستای حمایت از فرزند خواندهها به تصویب رسیده و با کمی اعمال محدودیت توسط مجلس، شورای نگهبان نیز که وظیفهی بررسی شرعی بودن قوانین را برعهده دارد، به عدم مغایرت آن با احکام اسلامی رأی داده، اما به نظر خیلی از کارشناسان حوزوی و دانشگاهی امور اجتماعی، اجرای این طرح میتواند عواقب نامطلوبی را به همراه داشته باشد که اجرای آنرا در حالهای از ابهام فرو برده است.
در کنار همهی انتقاداتی که به این طرح وارده شده، دو مورد از آنها جدیتر از مابقیست. اولین انتقاد که موسوم به بردگی جنسیست معتقد است اگر این قضیه جا بیافتد، امکان دارد که از این به بعد، نیت بهرهبرداری جنسی جانشین کمکهای انساندوستانه شده و خیلیها تنها به این دلیل سرپرست فرزندان دختر شوند که در آینده همسر آنها بشوند. بدیهیست در این شرایط نه تنها حمایتی از فرزند خوانده صورت نمیگیرد بلکه نوعی گروکشی عاطفی از فرزندخوانده صورت میگیرد و این مسئله میتواند آیندهی فرزندخواندگی را تحت شعاع قرار داده و به شدت، تعداد آنرا پایین بیاورد. مسلما سوظن جنس مخالف فرزند خوانده به آن در قالب رقیب آینده، و یا تک جنسی شدن این عمل از دیگر حواشی آن محسوب میشود.
و دومین انتقاد که موسوم به عدم هماهنگی این طرح با نُرمهای اجتماعی ماست معتقد است از آنجا که فرزندخوانده با دیده پدر و مادر به سرپرستان خود مینگرد، تغییر این نسبت در آینده میتواند به شدت جامعه را از لحاظ عاطفی و اخلاقی تحت تأثیر قرار داده و تبعات روحی-روانی فراوانی به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر، چون در زیربنای فرهنگی و پیشفرض فرزندخواندگی در جامعهی ایرانی، به هیچوجه تبدیل آن به ازدواج جایگاهی نداشته و حتی برخی آنرا معادل ازدواج با محارم تلقی کردهاند، قانونی و فراگیر شدن این طرح میتواند مسائل روانی و اخلاقی نامطلوب زیادی را به همراه داشته باشد.
با توجه به انتقادات به حقی که بر این طرح وارد شده، تصور میشود که اگر قرار است این طرح در جامعهی ایرانی اجرا شود لازم است تا در یک پروسهی زمانی میان مدت، نگاههای موجود به مقولهی فرزندخواندگی را در قالب فعالیتهای هنری و فرهنگی تغییر دهیم. زیرا با شرایط فعلی ظرفیت پذیرش این طرح در جامعه وجود ندارد و همان اتفاقی که بر سر "طرح ازدواج موقت" آمد، بر سر این طرح نیز میآید.
البته ذکر دو نکته در همینجا ضروری به نظر میرسد. اول اینکه اعلام شرعی بودن این طرح توسط شورای نگهبان، واکنشهای سیاسی گستردهای را از سوی دشمنان نهاد شورای نگهبان به همراه داشت. زیرا آنها با سوءاستفاده از عدم تناسب طرح "ازدواج سرپرست با فرزندخوانده" با نُرمهای اخلاقی جامعهی ایرانی، این عدم تناسب را در اقدامی فتنهانگیزانه به شکلی جلوه دادهاند که گویی شورای نگهبان تشخیص اشتباه داد است.
در اینباره با گفت که اعلام شرعی بودن این طرح، نه خلاف قوانین اسلام است و نه شورای نگهبان تشخیص اشتباهی داده است. همانطور که همه میدانیم، وظیفهی شورای نگهبان بررسی و تطبیق قوانین مصوب مجلس با قواعد فقه است و اصلا قرار نیست در این رابطه، مصحلت سنجی صورت بگیرد. زیرا این کار توسط نهاد دیگری که مجمع تشخیص نام دارد انجام میشود. حالا اگر انجام یک فعل شرعی با شرایط اجتماعی جور در نمیآید، دلیل نمیشود که شورای نگهبان رأی به غیرشرعی بودن آن بدهد.
نکتهی دوم هم مربوط به آنهاییست که در اصل فقه تشکیک ایجاد کرده و میگویند که چرا باید قوانینی در دین موجود باشد که در مغایرت با ارزشهای اجتماعی قرار دارند. در جواب باید گفت که اولا، این قواعد دینی نیستند که باید خودشان را با سایر مقولات هماهنگ کنند و این رابطه قطعا یک رابطهی معکوس است. ثانیا باید توجه کرد که با عنایت به سیرهی نبی اکرم (ص)، ائمهی اطهار و سایر بزرگان دینی متوجه میشویم که صرف شرعی بودن یک مقوله، باعث نشده تا آن در هر جامعهای عملی نشود. مثال کاملا بارزش، تدریجی بودن حرمت شراب و یا بردهداریست که به خوبی نشان میدهد تا چه اندازهای اسلام به حفظ آرامش اجتماعی و تغییر تدریجی بعضی از قواعد بنیادی جوامع توجه دارد.
در نتیجه اگر حکم شرعیای مثل "ازداوج سرپرست با فرزندخوانده" از نظر دینی مشکل نداشته اما با نُرمهای جامعه در تضاد است، قطعا نظر دین بر اجرای دفعی و بدون درنظر گرفتن سایر مقولات نیست. خوب است واضعان، مجریان و منتقدان قوانین به این نکات البته بدیهی! توجه داشته باشند و بعد به اظهارنظر بپردازند. به قول معروف: اسلام به ذات خود ندارد عیبی / هر عیب که هست در مسلمانی ماست...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
که درواقع قوز بالای قوز هینه و بس!!!!
و مخالف روح قانون
اخلاق حسنه
نظم عمومی
و
احساسات عمومی هستش
واقعا متاسفم
آیا فراوانی آیات قرآنی در ارتباط با تکریم یتیمان را فراموش کرده ایم؟ آیا فراموش کرده ایم که رسول خدا یتیم بودند و همین فرزند یتیم بهترین و سرور تمام مخلوقات هستی شد؟ یتیمان مطابق روایات اسلامی بسیار بیشتر از فرزندان واقعی مورد تکریم و توجه اند. از مسوولین ذیربط خواهشمندیم اصالت و متعالی بودن آیین مترقی اسلام را بیش از این خدشه دار نسازند.