امروز روز دعا و به خاك افتادن در برابر خدا و نيايش و توجه به معبود است. هركس به اندازه معرفت و شناختش بايد دست راز و نياز را به سوي حضرت ذيالجلال بلندكند و مناجات و استغفار نمايد و هر اندازه تضرع و خشيتبيشتر باشد، قرب به خداافزونتر خواهد بود. بايد از امام حسين عليه السلام فرا گرفت كه چگونه در اين روز باعظمت، بااشك ديده و قلب شكسته و نيت خالص، خدا را ميخواند. او است كه شناخت واقعي ازپروردگارش دارد و ميداند كه در اين روز، در كنار «جبل الرحمه عرفات»، چگونه با خدايش گفتگو كند و او را نه از روي خوف و نه از روي طمع، بلكه چون شايستهعبادت است، پرستش نمايد و نيازهايش را برشمرد و درخواست عفو و بخشش از او كندبا اين كه خود معصوم از هر خطا و اشتباهي است ولي مقام الهي را قدري است كهتنها بندگان زبدهاش به آن معرفت دارند و عارفان حقيقي از خاندان اهلبيت عصمتاندكه ميدانند چگونه او را بخوانند و در درگاهش تضرع و زاري كنند و از پيشگاه ربوبي علي رغم هيچ گناهي عذر تقصير بخواهند.
بارالها ! چقدر به من لطف داري با آن همه جهل و نادانيم، و چه اندازه بر منترحم ميكني با آن همه كارهاي ناشايسته ام.
خدايا! چقدر به من نزديكي و چقدر من از تو دورم. و تو كه به من اينقدر محبتميكني، پس چه مرا از تو پنهان نگه داشته؟ ! كور باد ديدهاي كه تو را مراقبرفتارهايش نداند و زيانبار باد تجارت بندهاي كه از محبتت، نصيبي برايش معين نكرده اي... خدايا! من به وسيله خودت، تو را ميشناسم، پس با فروغ نورت مرا بهسوي خود رهنما باش و بردگي و بندگي راستين را به من بياموز تا در پيشگاهت،خالصانه پرستش كنم.
خدايا! از دانش نهانت، مرا دانش بخش و در پوشش نگه دارندهات مرا نگه دار.
بارالها! مرا با حقايق «اهل قرب» آشنا ساز و راه «اهل جذب» را به منبنمايان...
خداوندا! تويي كه پردهها را از دلهاي محبان و عاشقانت پس زدي تا جز تو دوستيبر نگيرند و جز به سوي تو، دستي دراز نكنند. تو مونس آنان هستي در وقتي كه تمامجهانها و عوالم برايشان غريب است و تو راهنمايشان ميباشي آنجا كه راهها را بررويشان ميگشايي.
كسي كه تو را دارد چه ندارد و كسي كه تو را ندارد چه دارد! بيگمان نوميد شدكسي كه به جز تو دل بست و زيان ديد كسي كه از تو روي گرداند.
چه گونه به سوي ديگران روي آورد در حالي كه تو هرگز يك آن از او احسانت راقطع نكردي و چگونه از غير تو رخواستياري كرد، در حالي كه تو منت را بر اوپيوسته داشتي.
اي كسي كه شيريني هم نشينيش را به محبانش چشاند، پس در پيشگاهش، متملقانه رازو نياز كردند و اي كسي كه لباسهاي هيبتش را بر اوليايش پوشاند تا در برابرش سربه خاك افتادند. تو پيش از ياد يادكنندگان به ياد آنهايي و قبل از توجه بندگان،آغازگر احساني و پيش از درخواست درخواست كنندگان، از درياي بيكران كرمت،بخشندهاي; پس مرا شامل رحمتت قرار ده تا به تو برسم، و بر من منت گذار و مراجذب خويش گردان تا بر تو وارد شوم.
خداوندا! هرگز اميدم از رحمتت قطع نميشود هرچند نافرمانيت كنم و هرگز ترسم ازقهرت نميريزد، هرچند اطاعتت كنم، و اينك كه از همه چشم برگرفته و به تو ديدهدوختهام، آماده دريافت لطف و بخشندگيت هستم.
الها! چه گونه نوميد گردم در حالي كه تو اميدم هستي و چهگونه اهانتشوم درحالي كه تكيه گاه و پشتيبانم ميباشي...
راستي اگر دعاي عرفه امام حسين عليه السلام را با شناخت بخوانيم، تااندازهاي شيريني و لطافت عبارتهاي عرفاني آن حضرت را لمس ميكنيم; زيرا حسين خدارا ميشناسد و او را نزديكتر از «حبل الوريد» به خود ميداند، پس روش سخن گفتنبا او و راز و نياز كردن در پيشگاهش را خوب درك ميكند و ما بايد اين سخنان رابخوانيم و تكرار كنيم و دقت نماييم و در معانيش غرق شويم و از يم عرفانش نميبرداريم، تا شايد نظر لطف خدا شامل حالمان گردد و پوششي از رحمت و مغفرتش بر آنهمه گناهان و نافرمانيهايمان كشيده شود چرا كه خداوند خود را به لطف و رحمت ورافت توصيف نموده، پس هرگز از خود نميراند بندهاي را كه در اين روز شناخت، بابرشمردن گناه هايش، به سويش روي آورده و از مقام ربوبيش درخواست عفو و بخشش نموده است.
آري! اگر پوشش او نبود رسوا ميشديم و اگر ابر رحمتش آني بر سر ما نمي باريد،هلاك ميگشتيم. اگر با تاييدات پنهانيش ما را ياري نميكرد، شكست ميخورديم و اگرما را پناه نميداد، پناهگاهي نداشتيم.
اگر خميني، اين بنده شايسته خداي، در او فاني نميشد و جز او را نميديد، نه انقلاب به پيروزي ميرسيد و نه مستضعفين رهايي مييافتند. و اين راز موفقيت امامبود. اين راز نهان بود كه ملت ايران يك پارچه آوايي از صداي رسايش شدند و همراهاو «لا اله الا الله» سر دادند و همسان با او مشتها را گره كردند و همگام با اودر برابر جباران و ستمگران و ابرجنايتكاران ايستادند و تا «احدي الحسنيين»مقاومت و پايداري كردند، و قطعا هرچه پيروزي به دست آمد به خاطر صبغه اللهيانقلاب و راهبرش بود و مردم هم چون گام در گام او نهادند و خدا را مد نظر خويشقرار دادند، به اين مقام والا دستيافتند و خداوند به آنها توجه كرد و دعايشانرا مستجاب نمود و بر دشمنان غلبهشان داد. باز هم بايد از خدا خواست و از درگاهشدر اين روز مبارك خاضعانه و متضرعانه درخواست نمود كه اين انقلاب الهي را تارسيدن صاحب اصليش حضرت ولي الله الاعظم نگه دارد و لحظه اي اين ملت خداجوي را ازرحمت گستردهاش دور نكند و از فتنه هاي زمان در امان دارد.
عطر بندگي
شادباش
عرفه، روزي بسيار پرارزش است. عرفه روز اشك، روز راز و نياز، روز عشق ورزيدن و روز گريه در عرفات است.عرفه، روزي است كه حاجيان، از ظهر تا غروب آفتاب، ميهمان «عرفات» ميشوند تا در سايه سار لطف الهي، در زير نگاه مهربان آفتاب، در زلالي چشمه سار عرفه، زنگار گناه از آينه دل بزدايند.عرفه، لحظه شكفتن است، لحظه اوج و پرواز، لحظهاي كه فراسوي مرزهاي زمان و مكان، ميشود دل به رحمت پروردگاري سپرد كه مهربانترينِ مهربانان است. اين روز را به همه مسلمانان شادباش ميگوييم.
عرفه و عرفات
آفتاب روز نهم ذي حجه، مهربان مي تابد تا عرفات را آماده پذيرايي ازميهماناني كند كه از دور و نزديك، لبيك گويان، مي آيند. امروز روز عرفه است؛ روز فتح قله هاي بلند معنويت، روز تطهير روح، روزي كه درهاي آسمان به روي زمينيان باز است و روزي كه لبها از تسبيح خداوند سبحان سرشارند. عرفه، روزي است كه دلهاي بيقرار، ميآيند تا بيپرده و پشيمان از كردهها و ناكردهها، خود را به بيكران رحمت خداوند بسپارند و هر كه امروز را دريابد، خوشبختي و رستگاري را در خواهد يافت.
وقوف در عرفات
با مناسك ويژه اي همچون احرام، وقوف همراه با زاري و تضرع در سرزمين عرفات و مشعر، يادآور روز رستاخيز است؛ همه، با هر رنگ و زباني، فرياد اطاعت و بندگي بر لب، چون سيل، به سوي عرفات روانند. وقوف درسرزمين عرفات، گوشهاي از مناسك حج است كه در آن، حاجيان مي آيند، تا لبيك گوي فرمان خداوند باشند؛ پس، سر بر خاكي ميگذارند كه بوي استغفار ميدهد؛ بوي بهشت، بوي بندگي.
سرزمين بخشايش
عرفات، سرزمين اشك و دعا است؛ عرفات سرزمين عشق است؛ صحرايي كه در بيكرانش هنوز عطرِ مناجات حسين عليهالسلام ميآيد. هنوز ميتوان امام باقر عليهالسلام را ديد كه از ظهر تا غروب، دو دست خود را به سوي آسمان بالا برده و دعا ميكند. سرزميني كه ميشود در آن، آينه دل را از زنگار گناه زدود. همه در عرفات يكسانند و هر كس به اندازه ظرفيت خويش، از رحمت خداوند، بهرهمند ميشود. عرفات، سرزمين طلوع خورشيد مهرباني و مغفرت است.
عرفه و مناسك حج
اولين مرحله از مناسك حج تمتع، پس از احرام، وقوف در سرزمين عرفات است. حاجيان، در روز هشتم ذي حجه، كه آن را روز «ترويه» ميگويند، احرام ميبندند، تا بتوانند شب نهم، در سرزمين عرفات بمانند و وقوف لازم در روز نهم ـ كه روز عرفه است ـ را درك كنند؛ اگرچه مستحب است شب نهم را در سرزمين منا بمانند. امام صادق عليهالسلام درباره عرفه فرمودند: اگر ماه مبارك رمضان بر كسي گذشت و او آمرزيده نشد، اميد به آمرزش او تا ماه مبارك آينده نيست، مگر آن كه عرفه را با شرايطش درك كند». و نيز روايت شده است كه برخي گناهان، جز در عرفات و مشعرالحرام بخشيده نخواهد شد.
قرارگاه استجابت
روز عرفه را روز دعا و نيايش ناميدهاند، دعا سلاح انسان، هنگام سختيها و تنگناهاست. دعا، هديه اي الهي است كه نصيب آدميان شده است. دعا، پلي است كه ميان آفريدگار و آفريده. نيايش دري كه هميشه به روي بندگان باز است. چشمهاي است كه در زلال آن، ميشود غبار گناه را شست و روح را تطهير كرد، و عرفه، روز دعاست؛ روز توبه، روز ندبه. عرفه، روزي است كه دعادر آن، به استجابت نزديك است. امام صادق عليه السلام فرمود: «دعا، قرارگاه اجابت است، همان طور كه ابر، قرارگاه باران است».