مروری بر جنجالهای تاریخی فوتبال ایران نشان میدهد سهم هواداران دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در رواج عبارتهای ناپسند در ورزشگاهها، بیش از بقیه تیمهاست.
فرارو: مروری بر جنجالهای تاریخی فوتبال ایران نشان میدهد سهم هواداران دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در رواج عبارتهای ناپسند در ورزشگاهها، بیش از بقیه تیمهاست.
پیشتر هم شاهین و تاج از سال ۱۳۲۵ رقیب بودند و همراه با دارایی و پاس، در تقابل با یکدیگر شهرآوردهای جنجالی فراوانی را ثبت کردهاند که شامل زد و خورد در میانه میدان، کنار زمین و روی سکوها میشود.
حتی آخرین بازی شاهین مقابل تهران جوان در سال ۱۳۴۶ که به انحلال شاهین منجر شد، با اخراج از پیش طراحی شده ابراهیم آشتیانی، درگیریهایی در زمین و نزاعی هم روی سکوها درگرفت.
در شهرستانها، سال ۱۳۴۱ در بازی دوستانه منتخب ایران با تیم تبریز در ورزشگاه باغشمال، سعید صدری داور بازی برای تیم ملی که ۲-۰ جلو است، پنالتی میگیرد اما حبیب دایی اوغلی توپ را از روی نقطه پنالتی برداشت. جمعیت هم سرازیر شد وسط تا بازی نیمه تمام بماند.
این داور متخصص کنترل فضاهای متشنج بود. فدراسیون فوتبال او را به خاطر حساسیت بازی اهواز و مسجدسلیمان در فینال خوزستان، راهی این استان کرد اما باز هم بازی به خشونت و استفاده از سلاح سرد توسط برخی هواداران دو تیم کشیده شد.
رویارویی پرسپولیس و استقلال از فروردین ۱۳۴۷، آغازگر فصل تازهای از شیوههای «هواداری» در فوتبال ایران است. در شهرآورد نیمه تمام دی ماه ۱۳۴۹، سیلی محکم عزیز اصلی سنگربان پرسپولیس به صورت ارشد برازنده داور بازی باعث شد فحاشی تماشاگران علیه داور و تیمسار خسروانی در حین خروج از ورزشگاه شعار دهند.
طبق اسناد ساواک، همین جمعیت وقتی از خیابان تخت جمشید گذشت و در دروازه دولت با حمله پلیس مواجه شد، شعارهایش رنگ سیاسی گرفت. طرفداران تاج از ورود به خیابان سعدی منصرف شدند و به طرف لالهزار رفتند. آنها شعار میدادند جاوید شاه.
در گزارش ساواک آمده است که پرسپولیسیها هم تا میدان سپه شعار میدادند «تاج... مال». سه نقطه عیناً در گزارش «خیلی محرمانه» سازمان اطلاعات و امنیت هم آمده.
مثالهای دیگری نیز وجود دارد از بکارگیری الفاظ زشت در امجدیه و برخی شهرستانها در دهه چهل شمسی. اما نخستین دیداری که فحاشی بر متن آن حکمفرما بوده باشد، فحاشی و درگیری در اعتراض به داوری نبوده باشد، از طرفی الفاظ رکیک، مشخصاً برخی بازیکنان را هدف بگیرد، کدام مسابقه بوده؟
آبان ۱۳۵۰ تیم گمنامی از برزیل به نام بن سوسون، با دعوت مشترک پرسپولیس و تاج به تهران آمد تا در ازای پنجهزار دلار برای هر بازی، دیداری با هر دو تیم و مسابقهای هم با منتخب ایران برگزار کند. هزینهها به عهده دو باشگاه سرخابی بود و متقابلاً درآمد بلیت فروشی نیز منهای ده درصد سهم تربیت بدنی، نصیب آنها میشد.
جمعه ۲۱ آبان، پرسپولیس در حضور ۲۵ هزار تماشاگر با دو گل رضا وطنخواه و تک گل همایون بهزادی بن سوسون را شکست داد.
سه روز بعد تاج در حضور ۱۲ هزار تماشاگر به مصاف این تیم رفت و در نیمه اول یک گل خورد. این گل، شادمانی پرسپولیسیهای حاضر در امجدیه را در پی داشت که طبق معمول، روی سکوهای شرقی نشسته بودند.
فحاشی از نیمه دوم آغاز شد و طوری غلیظ بود و اوج گرفت که پلیس قبل از درگیری تماشاگران، وارد عمل شد. حوادث این مسابقه در ایران آغاز دهه ۵۰ چنان دور از انتظار بود که ارسال نامهای محرمانه از سوی سپهبد مصطفی امجدی رییس وقت سازمان تربیت بدنی به امیرعباس هویدا را در پی داشت.
امجدی خطاب به نخست وزیر نوشته: «بدواً از طرف طرفداران تاج شروع میگردد. مبادرت به فحاشی به همایون بهزادی مینمایند که متقابلاً طرفداران پرسپولیس نیز شروع به هتاکی به علی جباری که عضو تیم ملی میباشد نمودهاند که هر دو دچار ناراحتی شدید میگردند».
کیهان ورزشی از اتفاقات این بازی به عنوان «یکی از وقیحترین صحنههای ورزشی ایران» یاد کرده و با اشاره به حضور همسر جباری در ورزشگاه مینویسد وقتی او زنندهترین فحشها را خطاب به شوهر خود از دهان هزاران نفر شنید، با چشمان گریان از امجدیه بیرون رفت و هوس آمدن به استادیوم را برای همیشه از دست داد.
پس از این بازی بود که سازمان تربیت بدنی، رسماً از پلیس تهران درخواست کرد «جداً از تکرار این قبیل اعمال ناشایست جلوگیری بعمل آید و مرتکبین چنین اعمالی بلافاصله بازداشت و تحت تعقیب قرار گیرند.»
فدراسیون فوتبال چهار روز بعد در امجدیه که مملو از جمعیت بود، در مراسمی با گلباران جباری و بهزادی درصدد دلجویی از دو بازیکن کلیدی تیم ملی فوتبال ایران از دو باشگاه پرطرفدار برآمد.
اما دهه چهل به پایان رسیده و حالا دیگر فصل تازهای در سکوهای استادیومهای فوتبال آغاز شده بود.
این تازه نخستین سال از دهه ۵۰ شمسی بود. کمتر از سه ماه بعد، همین ورزشگاه میزبان هشتمین شهرآورد تهران بود که برای پرهیز از تکرار درگیریهای قبلی، قضاوت بازی به توفیق بهراماوف از شوروی سپرده شد. کسی که پنج سال قبل، کمک داور فینال جام جهانی ۱۹۶۶ بود.
قضاوت او مشکلی نداشت. مصدومیت شدید همایون بهزادی در جریان بازی و انتقال او به بیمارستان هم عمدی نبود اما گریزی از جنجال و فحاشی تماشاگران نبود! در اشیایی که تماشاگران برای صدمه زدن به بازیکنان به زمین پرت میکردند، غیر از چوب و سنگ و یخ، پیت حلبی هم دیده میشد.
دو هفته پس از شهرآورد جنجالی، یک بازی به ظاهر بی اهمیت در دسته دوم فوتبال تهران برگزار شد. رقابتی بین دو کیان با نادر. شنبه سی بهمن ۱۳۵۰ با حضور فقط صد تماشاگر. اما هجوم بازیکنان تیم کیان به محمود خوشخوان داور بازی، آغازگر نزاعی در ورزشگاه بود که باعث شد لیگ دسته دوم تهران هم روی صفحه اول روزنامههای چاپ عصر برود.
ماجراهایی که چهار دهه بعد نه در لیگ برتر، که در لیگ دسته اول و دوم فوتبال ایران، اگرچه از نگاه هواداران فوتبال مذموم است و نباید اتفاق بیافتد، اما طبیعی و اجتناب ناپذیر به نظر میرسد.