شنبه شب اين هفته در استوديو بخش فارسي بيبيسي اتفاق خاص و مهمي
افتاد... كمي حوصله ميخواهم تا با كمي توضيح نشان دهم كه چگونه همهچيز
دست به دست هم دادند تا رويداد جالب و پردامنهيي رقم خورد.
گويا در ملت ايران حالتي، احساسي، انرژي يا چيزي نا شناخته وجود دارد كه
گاهي در جايي كه هيچ كس فكرش را نميكند بروز پيدا ميكند و اسباب غافلگيري
همه ميشود! مثال آشنا و نزديك و بزرگ آن دوم خرداد سال 76 است كه همه
ديدند ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كار شدند تا اتفاق خاصي بيفتد ولي
مردم رويداد ديگري را رقم زدند، خيلي زود همين حالت و در بعدي ديگر در
ملبورن استراليا اتفاق افتاد، آخرين اميد ما براي راهيابي به جام جهاني در
بدترين شرايط ممكن و در زمين حريف رقم خورده بود، به سرعت دوتا گل هم
خورديم! حالا در حالي كه همه استراليا در تيم قدر فوتبالشان خلاصه شده بود
و افزون بر داور كه مرتبا براي تيم استراليايي سوت مهربانانه ميزد هوا
وزمين و تماشاچيان همه وهمه عليه تيم ما بود، پيروزي چيزي نزديك به محال
مينمود كه ناگهان همان حالت پيش گفته از غيب رسيد و در بچههاي تيم ملي
ظهور كرد. در ميان بهت و حيرت همه حاضران و بينندگان همه معادلهها و شرايط
به هم ريخت و چنان پيروزشديم كه شيرينياش تا ابد در ذائقه ملتمان ماند.
اين حالت قبلها و بعدها هم در عرصههاي كوچك و بزرگ خودنمايي كرده است.
مثلا ابتدا اصلا قرار نبود آقاي روحاني به نيويورك سفر كند ولي به هرحال
رفت. در آنجا با توجه به اتفاقات سنوات گذشته ما در ديپلماسي «چند هيچ» عقب
بوديم! سايه تحريمها، زمين حريف، چالش هستهيي، مشكل سوريه، مشكلات داخلي
و... همه بر شانه هيات بلندپايه ايراني سنگيني ميكرد. نه عقبنشيني
امكانپذير بود و نه حريفان قدر تغيير كرده بودند كه روزنهيي براي تحرك
ايران فراهم شود، گويي باز هم همان حالت! خودش را به نيويورك رساند و
درذهنها و دلها و فكرها و زبانهاي هيات ايراني ظهور كرد و ناگهان با
سخنراني رييسجمهور و ديدارها و مذاكرات پرتعداد و مفصل فضا رو به تغيير
نهاد، اين تغيير چنان در جهان محسوس شد كه نخستوزير اسراييل را سراسيمه به
امريكا كشاند او همه تلاش خود را روي ايران متمركز كرد، غافل از آنكه درست
گام در جهت عكس اهداف خود برميداشت و دايما سركنگبين صفرا ميفزود. آقاي
نتانياهو در نطق تند و بد و مكروه و خالي از احترام و ادبش هرچه كرد از
انزواي خود ساخته خارج نشد و هرچه كرد ايران از دايره توجه و احترام
دولتها بيرون نيامد و خدشهيي كه دلش خواست به فضاي ايران وارد آيد، وارد
نيامد. خيلي زود موج تنفر ايرانيان از داخل و خارج به گوشش رسيد، تنفري كه
كشاندن كلمات كهنه «ميز» و «حمله نظامي» از زبان اوباما هم سودي برايش
بهبار نياورد.
در اين ميان معلوم نيست نتانياهوي مغبون دست به دامان بيبي سي شد تا از
تجربه 90 سالهاش براي جبران مافات استفاده كند يا بيبيسي داوطلب شد تا
يارياش كند و اندكي از تنفر ايرانيان بكاهد و در اين ميان نمدي براي خود
بمالد؟ نخستوزير اسراييل روبهروي مصاحبهكننده بيبيسي نشست تا قيافه
منطقي و دلسوزانه بگيرد و چالهچولههاي نطق سازمان مللاش را پر كند ولي
بازهم هر چه كرد و هرچه گفت مرتبا بدتر و بدتر شد، مثلا خواست لطف و
بزرگواري كورش كبير را ياد آور ايرانيان كند، از روابط خوبش با رژيم پيشين
بگويد، مويه كند كه ايرانيان نگونبختاند و آزادي پوشيدن شلوار جين را هم
ندارند و ميان مردم و دولت تفاوت افكند... معلوم بود كه بيبيسي هم، همه
تجربه و هنر رسانهيياش را گرد آورده بود تا احتمالا دولت متبوعش به دولت
اسراييل منت گذارد كه چگونه ناجياش شده و از شر بليه خود ساخته رهايش
كرده است. معلوم نيست با چه فكري آقاي مهاجراني را آورده بودند؟ شايد فكر
كردهاند در اين مصاف پيروزمندانه! چهرهيي قدر بايد كه شكست خورد و
براهميت پيروزي نتانياهو بيفزايد. ولي آنها هم با همه تجربهاي كه داشتند
متوجه داستان بروز ناگهاني آن حالت ايرانيان نبودند، آقاي مهاجراني آمد در
مقابل مصاحبه قريب به 20 دقيقهيي نتانياهو پنج دقيقه بيشتر فرصت نيافت ولي
چنان خوش درخشيد، چنان مسلط ظاهر شد، چنان منطقي بهكار برد كه مصاف
بهكلي مغلوبه شد و دست و پا زدن مجري هم افاقه نكرد و ايرانيان جهان از
موافق تا مخالف را به وجد آورد. بلافاصله شبكههاي اجتماعي از هجوم
ايرانيان داخل و خارج سرسام گرفتند و پارسيان سرود افتخار سر دادند. سخنان
نتانياهو جوك شد و كار بهجايي كشيد كه مطبوعات اسراييل سيل سرزنش را نثار
نخست وزير خود كردند كه اين ناشيگري چه بود كه مرتكب شدي؟
آقاي مهاجراني كه با همه انتقادهايش همواره خود را درون نظام معرفي ميكند
ثابت كرد كه يك مخالف خوب و دانا تا چه حد كارساز و گرهگشا و افتخارآور
ميشود همچنانكه بسياري از موافقان بد و كجفهم ثابت كردهاند تا چه حد
هزينه ساز و مشكلآفرين و سرافكنده كنند.
كاش در وراي اين رويدادهاي خوشيمن با خويش انديشه كنيم و از كينهها و خود
محوريها بكاهيم و بر خرد و عمل و تواضع جمعي بيفزاييم تا آن حالت ايراني
آن هوش و آن غيرت و آن توانايي ايراني از همه جاي جهان گرد آيد و بيشتر
اتفاقا افتد تا به كار مشكلات انبوهمان سود رساند.
منبع :روزنامه اعتماد