به گزارش وبلاگستان
بولتن نیوز، نویسنده وبلاگ"
تفکّرات دانشجوي نسل سومي انقلاب، خط امام و رهبري " نوشت:
بدون شک این گمانِ عادی و متداول که هرکه مستعد باشد توانِ فرا آموزیِ علوم را دارد، بهکلی بیوجه نیست؛ اما باید دانست که علم، پیجویی و فراگیری است و آموزش فقط یکی از پیششرطهای امکان آن. فراگیریِ علم برای کسانی که هوشِ کافی داشته باشند دشوار نیست اما از آنجا که علم جدید از پژوهش منفک نیست یاد گرفتهها هرچند که بسیار باشند قطعاً کافی نیستند، به تعبیر دیگر، اگر یک ساینتیست در شرایط پیجویی و درعالم علم قرار نگیرد و خود را در ورطهی علم تجربی وارد نسازد از دانستهها و یاد گرفتههای خود نیز سودی نمیبرد. همآنطور که علم را به همهجا میتوان برد اما بسط و رشد آن در هر محیط تازهای متضمن نیست زیرا در جایی که پرسش و طلب نباشد علم پایا نشود و رونق و نشاط نگیرد. هر چند که در بحثِ پایا بودن علم هم آسیبهایی متصور باشد.
کمتر تفکری را دیدهام که منکر تحول علم در دوره جدید باشد و گردش چرخ عالم را حول محوری فارغ از علوم بداند. باید بدانیم در چنین وضعیست که درس خواندن و عالم شدن و پس از آن پرداخت به امر تدریس و پژوهش، کافی نخواهد بود. چرا که عالم کنونی عالم علمی است و این عالم صِرفِ گردآوری علوم و عقول در کنار هم تأسیس نمیشود، زیرا صرف وجود علم به ما هو علم همآنقدر کافی نیست، که لازم است. بلکه باید علم در جایگاه خود و در مقام و مرتبهای که شایسته آن است قرار گیرد و دائر مدار امور باشد.
جامعه علمی مجموعهای از دانشمندان و دانشجویانِ رشتههای مختلف نیست بلکه هیأتی است که در آن دانشمندان جای خاصی دارند و میتوانند در آن جایگاه به پیجوییِ حوزههایِ موردِ علاقه و دغدغههایِ خویش بپردازند. یعنی نظام علمی چیزی ورای جمع دانشمندان و دانشجویان است.
مطابق با آنچه گفته شد، بر کسی هم پوشیده نیست، اکنون که مسئلهی جهانی شدن علم و تکنولوژی اساسِ آموزش و پژوهش قرار گرفته، علم به کالایی مصرفی مبدل گردیده که از این جهت دانشمند و غیر دانشمند یکسان به آن نیازمندند!! زمانهای که گذران زندگی ما را به فراآموزیِ علم بسته است و به عبارت دیگر علم را بیشتر برای این میخواهیم که پشتوانهی زندگی ما و ضامن دسترسی به اشیاء نه تنها مادی که کالاهای مصرفی باشد. و قضیهی ورود علم در زندگی روزمره و قرار گرفتن آن در لیست مصرفی گرچه حادثهی مهمی در تاریخ بشریت است، بر افزایش اهمیّت علم نباید حمل شود.
بیتعارف باید اعتراف کرد که جامعهای که قوام آن به علم است، به پژوهش نیاز دارد و اگر پیجویی در جایی رونق و نشاط نداشته باشد، به احتمال قوی روتورِ کارهای دیگر هم دچار لغزشهای مضر میگردد و چه میشود که در یک جامعه که دانشمند و دانشگاه و دانشجو نیز دارد به پیجویی چنان که باید اعتنا نمیشود!
مسئلهای که مسئله است و وجودش در دانشگاههایِ قضیهمحورِ ما علیالخصوص در سطوحِ کارشناسی و کارشناسی ارشد، حتی مورد مسئله هم نیست.
و این نبود مسئله به خودیِ خود مسئلهيِ آزار دهندهایست. چرا که تمامِ توانِ دانشجو و دانشگاه صَرفِ فراگیری و آموزشِ قضایا میشود بهطوریکه زمان و توانی برایِ پیجویی علم مسئلهمحور باقی نمیماند و در این میان من بر آناَم که مسئله را اشخاص مطرح نمیکنند، بلکه مسئله از عالم علم سر بر میآورد، مطرح و پیجویی میشود، به شرطی که من و تو «دانشجو» باشیم.
بگذریم...
* مقدّمات مسئلهنوشت بالا، از یادداشتهای رضا داوری اردکانی بیبهره نبود.