گروه
فرهنگی- محمد پورغلامی: اردیبهشت
ماه سال 90 بود که خبر تأسیس «دانشگاه بین المللی ایرانیان»، به یکی از جنجالی
ترین اخبار روز تبدیل شد. خبر از این قرار بود که شورای عالی ایرانیان خارج از
کشور که اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر رئیس جمهور به عنوان جانشین رئیس جمهور در
آن فعالیت می کرد در سال 88 تأسیس دانشگاهی غیردولتی و غیرانتفاعی با نام دانشگاه
بین المللی مجازی ایرانیان خارج از کشور را تصویب کرد و از وزارت علوم نیز مجوز
رسمی گرفت.
بلافاصله پس از انتشار این خبر، موجی از واکنش ها و اظهارنظرها پیرامون آن صورت گرفت. کامران دانشجو، وزیر وقت علوم در مصاحبه ای، بر لزوم رعایت شاخص ها برای دریافت مجوز تأکید کرد و گفت: «این موضوع شاخص هایی دارد، برای ما فرقی نمی کند که چه کسی درخواست مجوز داده باشد. اگر شاخص ها را داشته باشد به آن مجوز داده می شود و اگر شاخص ها را نداشته باشد به آن مجوز داده نمی شود. اگر برای تهران بخواهد چون مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است باید از این شورا مجوز دریافت کند اگر برای غیر از تهران بخواهد ما در وزارت علوم بررسی می کنیم.»
ارسلان قربانی، قائم مقام وزیر علوم در امور بین الملل نیز گفت: «در دانشگاه بینالمللی مجازی ایرانیان خارج از کشور از اساتید برجسته ایرانی خارج از کشور و همچنین اساتید برجسته داخل کشور استفاده میشود و دانشجویان ایرانی و خارجی میتوانند در آن تحصیل کنند.»
اما از سویی دیگر، بهارستان نشین ها که نسبت به شخصیتی چون اسفندیار مشایی و البته اقدامات حاشیه ساز دولت احمدی نژاد آلرژی داشتند، در مواضعی تند، درصدد توضیح از مقامات وزارت علوم برآمدند. همان ایام، علی عباسپور، نماینده مردم تهران در مجلس، درباره راه اندازی این دانشگاه گفت: «خرداد سال گذشته نامه ای نوشته می شود مبنی بر اینکه اساسنامه دانشگاه جامع بین المللی مورد تایید رئیس جمهور و در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفته است اما قبل از طرح در شورا، از دستور کار خارج و این موضوع به شورای گسترش آموزش عالی علوم منعکس میشود که در آنجا با تاسیس دانشگاه موافقت صورت می گیرد». به نظر وی اساسنامه دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان مبهم و خارج از چارچوب اساسنامه های دیگر دانشگاه ها بوده و تنها اختیاراتی برای هیئت موسسی که مشخص نیست مرجع انتخاب آنها چه کسی است، تعیین شده بود.
علیرضا سلیمی، مخبر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هشتم نیز گفت: «با دانشگاه هایی که بدون کنکور و با پول، دانشجو جذب می کنند مخالف هستیم چون معتقدیم قشر مرفهی که دغدغه نظام و مردم و محرومان را ندارد در این دانشگاه ها رشد می کند و بعد به دلیل رانتی که دارد، در حوزه های مختلف قدرت قرار می گیرد و برای همه دردسرساز می شود.»
به همین دلیل بود که نمایندگان مجلس، کامران دانشجو را فرا خواندند تا در جلسه کميسيون آموزش مجلس حاضر شود و پاسخگوي نمايندگان مجلس درباره ابهامات اين دانشگاه باشد. کامران دانشجو در آن جلسه، هیأت موسس این دانشگاه را چنین معرفی کرد: مرضيه وحيددستجردي، علي اکبر صالحي، لطف الله فروزنده، ابراهيم عزيزي، حميد بقايي، اسفنديار رحيم مشايي و محمد شريف ملک زاده. بر اساس اساسنامه، قرار بود اين دانشگاه در تمام مقاطع تحصيلي، دانشجوي بدون کنکور بپذيرد و حتی از ميان ايرانيان خارج از کشور هم پذيرش داشته باشد!
اما حاشیه های پیش آمده از تأسیس این دانشگاه آنقدر زیاد شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز چاره را در آن دید تا با تأسیس این دانشگاه مخالفت کند. اینچنین بود که نام «دانشگاه ایرانیان» به مرور از حافظه ها پاک شد و به فراموشی سپرده شد. اما این بدان معنا نبود که نفرات اصلی تأسیس کننده دانشگاه نیز آن را فراموش کرده باشند. سنّت احمدی نژاد آن است که معمولا وقتی می دید خبری با حاشیه های زیادی همراه شده است، برای مدت زمانی روی آن سرپوش می گذاشت تا آب ها از آسیاب بیفتد و سپس با مهیا شدن فضا و فرصت لازم، مجددا آن را پیگیری کند.
به همین علت بود که در طول دو سال گذشته، خبری از دانشگاه ایرانیان نبود تا اینکه احمدی نژاد در آخرین جلسه ریاستش بر شورای عالی انقلاب فرهنگی، از اعضاء شورا درخواست کرد که در صورت امکان با تأسیس دانشگاه ایرانیان موافقت کنند. اعضاء شورا نیز که گویا دوست داشتند احمدی نژاد با خاطره خوشی، دوران ریاستش بر شورا را پایان دهد با این درخواست موافقت کردند.
بر همین اساس ماده واحده «تایید تاسیس و استقرار دانشگاه بینالمللی در تهران» در جلسه ۷۳۵ مورخ ۲۵/۴/۹۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی و بنا به پیشنهاد مورخ ۲۵/۴/۹۲ رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید. اساسنامه این دانشگاه نیز به تایید وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی رسید و استقرار مرکز و واحد آن در تهران نیز بلامانع اعلام شد.
احمدی نژاد در آخرین گفت و گوی تلویزیونی اش نیز موضوع تأسیس این دانشگاه را علنا بیان کرد و با اعلام شماره حساب دانشگاه برای واریز کمک های مردمی گفت: «یک ساختمان را بطور موقت از دولت گرفتهایم، کمکهایی نیز به طور قانونی از برخی جاها گرفتهایم ولی تاسیس دانشگاه هزینه زیادی دارد و ما فکر کردیم که این دانشگاه را روی دوش مردم بیندازیم و این دانشگاه توسط مردم تاسیس شود. از خدا نیز خواستیم راهی باز کند که همه مردم در آن مشارکت کنند و دانشگاه برای هیچ فرد و گروهی نباشد.»
اینچنین بود که مجددا نام دانشگاه ایرانیان در محافل خبری و رسانه ای بر سر زبان ها افتاد و به تبع آن موجی از واکنش های جدید را به همراه آورد. در ابتدا صحبت از این شد که آیا این اقدام شورای عالی انقلاب فرهنگی قانونی بوده است یا نه؟ چرا که پیش از این، وزارت علوم و شورايعالي انقلاب فرهنگي بارها از ممنوعيت صدور مجوز جديد تاسيس دانشگاه در تهران خبر داده بودند.
سپس بعضی از صاحبنظران این اقدام شورا را هیجانی و به دور از عقلانیت معرفی کردند. برای مثال، عماد افروغ که از منتقدین همیشگی سیاست های دولت محسوب می شود، درباره فضای حاکم بر جلسه شورای انقلاب فرهنگی نوشت: «آنچه من در این رابطه شنیدهام این است که در یک شرایط بسیار هیجانی و احساسی طرح راه اندازی دانشگاه در تهران در شورا مطرح می شود و همه دست هایشان را به نشانه موافقت بالا می برند حتی یک نفر هم مخالفت نمی کند. با این حساب معلوم می شود شورای عالی انقلاب فرهنگی همیشه دستش بالا بوده، اگر دستش بالا نبوده که برای این موضوع نیز دستش بالا نمی رفت».
البته درباره موافقت شورا با پیشنهاد احمدی نژاد گویا خود اعضاء شورا تمایل چندانی به اظهارنظر نداشتند. حتی بعضی از اعضاء شورا نیز به دلیل حساسیت نام این دانشگاه و هیأت موسس آن ترجیح دادند که از حاشیه های این تصمیم بزدایند. برای مثال محمدحسین یادگاری، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، راجع به ارائه مجوز از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی برای راه اندازی دانشگاه ایرانیان گفت: «من نام دانشگاه ایرانیان را نشنیدم. دکتر محمود احمدی نژاد اعلام کرد می خواهد یک فعالیت علمی در آینده داشته باشد و در زمینه تربیت نیروهای تحصیلات تکمیلی فعالیت کنند. شواری عالی انقلاب فرهنگی هم نظر مثبت درباره فعالیت علمی برای تربیت نیروهای تحصیلات تکمیلی به رئیس جمهور دادند.»
کامران دانشجو، وزیر وقت علوم نیز در نشستی که با خبرنگاران داشت با بیان اینکه اساسا دانشگاهی به نام «دانشگاه ایرانیان» وجود ندارد، گفت: «دانشگاهی که به عنوان دانشگاه احمدینژاد مطرح میشود دانشگاهی است که در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان دانشگاه جامع بینالمللی مطرح شده است.» وی ادامه داد: «با توجه به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی این دانشگاه به وزارت علوم مرتبط نمیشود و در خود شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است و جالب اینکه در روز تصویب این مصوبه من در شورا حضور نداشتم»!
شاید به علت بروز حاشیه های جدید و جبران بخشی از واکنش های منفی علیه این تصمیم شورا بود که چند روز بعد، شورای عالی انقلاب فرهنگی فهرست اعضاي هيات موسس دانشگاه ايرانيان را به دليل حضور مشايي و بقايي در اين هيات تاييد نکرد.
از سویی دیگر تأسیس دانشگاه دارای یک سری ملزوماتی است که هنوز احمدی نژاد نتوانسته است آنها را فراهم کند. برای مثال دانشگاه های غیرانتفاعی بر اساس آیین نامه می بایست فضایی در حدود 1500 متر مربع داشته باشند. یا تأمین هزینه های جاری دانشگاه، نیازمند منابع مالی گسترده ای است که بتواند خود را سرا پا نگه دارد و معلوم نیست احمدی نژاد از کجا و چگونه می خواهد تأمین اعتبار کند. البته چند روز پیش، حمید بقایی، معاون اجرایی احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری، خبر از ارسال نامه ای به دکتر روحانی مبنی بر دریافت اعتباراتی برای دانشگاه ایرانیان داد. در این نامه از روحانی برای موارد زیر کمک خواسته شده بود:
1- از ردیفهای موجود بودجه حداقل پانصد میلیارد ریال کمک مالی شود.
2- از ساختمانیهای مناسب موجود دولتی در تهران و مراکز استانها به دانشگاه هدیه شود و یا برای بهرهبرداری در اختیار قرار گیرد.
3- در محل مناسب اطراف تهران زمین به وسعت حدود دویست هکتار جهت احداث ساختمانها و تأسیسات واگذار گردد.
4- مسئولین دولتی به ویژه در وزارتخانههای علوم و تحقیقات و فناوری و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و امور خارجه همکاری و پشتیبانی لازم را بعمل آورند.
5- هر نوع کمک دیگری که صلاح بدانید.
از سویی دیگر، دانشگاه های غیرانتفاعی می بایست هفت تا هشت عضو هيأت علمي داشته باشند. اين موسسات آموزشي اگرچه اجازه دارند برخلاف ديگر دانشگاه ها از مربي ها به عنوان اعضاي هيأت علمي استفاده کنند اما در چارت سازماني آنها وجود سه عضو هيات علمي با مرتبه استادياري به بالا و يک روحاني موجه ضروري است. هيأت موسس اين دانشگاه هم بايد حداقل پنج عضو و حداکثر 11 عضو باشند. اعضاي هيات موسس نیز بايد علاوه بر دارا بودن مدارک تحصيلي بالا داراي سوابق آموزشي، پژوهشي و علمي باشند که در اعضای هیأت موسس این دانشگاه چنین چیزی دیده نمی شود. افزون بر این، معلوم نیست که در این دانشگاه قرار است چه رشته ها و مبتنی بر چه سرفصل هایی واحد ارائه شود.
حالا باید منتظر ماند و دید عاقبت دانشگاه ایرانیان به کجا می انجامد. آیا مردان حاشیه ای دولت خدمتگزار، موفق به تأسیس دانشگاه خواهند شد یا نه؟!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
می خواهم بدانم این بودجه اگر از بیت المال، و این زمین و ساختمان ها باز هم از بیت المال به این دانشگاه تخصیص داده شود، سود حاصل از دانشگاه که یک دانشگاه غیر انتفاعی و غیر دولتی می باشد به حساب کدام شخص یا اشخاص واریز خواهد شد؟ و سئوال دیگر اینکه آیا در شرع دینی که این آقایان به آن اعتقاد دارند گفته نشده که استفاده از منابع بیت المال برای کارهای شخصی چه حکمی دارد؟ اگر دانشگاه ملی و دولتی بود و تمام اشخاص دارای شرایط می توانستند از آن بهره بگیرند درست اما، اما.........