به گزارش
بولتن نیوز،"محسن رضایی" در برنامه شناسنامه اين هفته حضور يافت و به سوالات متعددي پاسخ داد.
دبیر
مجمع تشخیص مصلحت نظام طی سخنانی در پاسخ به این سوال که در 24 خرداد
زمانی که متوجه شدید پیروز انتخابات نیستید، چه حسی داشتید، گفت: روز
انتخابات تا ظهر در خیلی از استانها نفر اول- دوم بودم اما تقریباً ساعت
7-8 بعد از ظهر بود که حس کردم اتفاقی در حال وقوع است و فاصلهام با نفر
اول زیادتر شد و ساعت 12 شب بود که حس کردم برآوردهای قبلی کاملاً تغییر
کرده است.
وی افزود: نظرسنجیها من را نفر دوم انتخابات نشان میداد
و همچنین اینکه رای من در تهران خیلی بالا خواهد بود. برآورد خودم این بود
که ما 6-7 میلیون رای پنهان داریم که تصمیم خود را گرفتهاند اما بروز
نمیدهند. این آراء از چهار ساعت پیش از انتخابات از نقطهای به نقطهای
دیگر شروع به انتقال کرد. در واقع 4 میلیون رای که ما در انتخابات کسب
کردیم، رای 4 میلیون از مردمی بود که محکم روی نظرات و اعتقاد خود
ایستادند.
کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم در مورد حضور
در ادوار مختلف انتخابات ریاست جمهوری و اینکه آیا دلایل ناکامی خود را
در این انتخاباتها رصد کرده یا خیر، پاسخ داد: اگر بعد از جنگ مسائل
اقتصادی کشور حل میشد، وارد انتخابات نمیشدم. امروز هم همه نگرانی من
متوجه اقتصاد است چون این موضوع هم نظام را از طریق تحریمهای اقتصادی
تهدید میکند و هم زندگی مردم را تحت شعاع خود قرار داده است. اگر موفق
شویم از این گردنه عبور کنیم، به دو موفقیت دست پیدا خواهیم کرد. اول اینکه
زندگی مردم بهبود پیدا میکند و دوم اینکه نظام خودش را از این خطر عبور
میدهد بنابراین برای من خیلی مهم بود که مسائل اقتصادی را تعقیب کنم و
ببینم آیا حل میشود یا خیر.
رضایی افزود: سال 88 از زمانی که وارد
صحنه انتخابات شدم، فقط یک ماه فرصت داشتم و به همین دلیل نتوانستم به
اکثر استانها سفر داشته باشم. در آن سال مسائلی اتفاق افتاد که در حقیقت
در چند روز آخر یک فضای هیجانی و احساسی به وجود آمد. تا قبل از آن چیزی که
در ذهن مردم شکل گرفته بود، این بود که چه کسانی میتوانند مشکلات اقتصادی
را حل کنند و کارآمدی مدیریت کشور را افزایش دهند.
وي ادامه داد:
در انتخابات این دوره ریاست جمهوری هم آخرین مناظره روز جمعه انجام شد و از
آن روز تا زمان رایگیری یک هفته فرصت وجود داشت و به همین دلیل هم ابتکار
عمل از دست صدا و سیما به فضاهای دیگر منتقل شد. تا روز جمعه هیچ
رسانهای به اندازه صدا و سیما ابتکار عمل در دست نداشت. در انتخابات
قبلی، آخرین مناظره روز دوشنبه بین بنده و آقای احمدینژاد برگزار شد که
طبیعتاً فاصله آن با روز انتخابات خیلی کمتر بود. در هر صورت این فاصله
زمانی زیاد باعث ایجاد مسائلی شد که فعلاً زمان مناسبی برای باز کردن
آنها نیست. در هر صورت ما راضی به رضای خدا هستیم و هر کمکی بتوانیم به
منتخب مردم خواهیم کرد. برای ما مهم این است که فشارهایی که روی بدنه مردم
وجود دارد برطرف شود تا خدایی نکرده نظام آسیب نبیند.
رضايي
خاطرنشان کرد: معتقدم در انتخابات امسال اگر روز سهشنبه و چهارشنبه مناظره
چهارم را برگزار میکردیم، نتیجه دیگری در انتخابات ریاست جمهوری رقم
میخورد.
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در بخش دیگری از
گفتگوی خود با برنامه «شناسنامه» در واکنش به این سوال که آیا قبول دارید
که بخشی از تبلیغات انتخاباتی شما به سیاهنمایی آلوده بود؟ گفت: چنین چیزی
را قبول ندارم، من بیشتر به سیاهزدایی پرداختم. ممکن است سیاهنمایی
جنبههایی از واقعیت را هم دربرداشته باشد اما مشکلات را بزرگ جلوه میدهد و
در نهایت منجر به یاس و ناامیدی میشود. اما سیاهزدایی علاوه بر بیان
واقعیتها، راهحل و جایگاه امید را هم مشخص میکند. فکر میکنم هیچ
نظرسنجی وجود نداشته باشد که من را با برنامهترین کاندیدا معرفی نکرده
باشد. من همیشه برنامه ارائه دادهام و در کنار بیان مشکلات، راهحلهایم
را هم ارائه کردهام.
رضایی با بیان اینکه ما همیشه در کنار دیدن
موفقیتها، نواقص را هم میبینیم، اضافه کرد: به نظرم جمهوری اسلامی ایران
در بعد نظامی، سیاسی و امنیتی گامهای بسیار بلندی برداشته و در این ابعاد
ایران به قدرت اول منطقه و یکی از 10 قدرت برتر دنیا تبدیل شده است اما
هرچقدر که در سیاست و امنیت اوج گرفتیم، در زندگی خیلی فاصله داریم. به
همین دلیل من همیشه از عدم توازن صحبت کرده و میکنم. بحث ما این است که
اقتصاد، معیشت، اشتغال، اخلاق، آرامش در خانواده، نشاط و شادابی و... را
ارتقا دهیم و معتقدیم این عدم توازن به ما آسیب میزند.
وی با بیان
اینکه همیشه در تبلیغاتم باقدرت و قاطعیت از پیشرفتها دفاع کردم اما روی
مشکلات مردم دست گذاشتم و راهکار ارائه کردم، افزود: خوشحالم که برای اولین
بار توانستیم صدای مردم را ببینیم. در فیلم مستند انتخاباتی این دوره، من
از خودم چیزی نگفتم و مشاهدات کف خیابانی را توضیح دادم و مشاهداتم را بیان
کردم.
رضايي تصريح كرد: در تمام جلساتی که در شهرستانهای مختلف
کشور داشتم، در عین حالی که دست روی واقعیتهای میگذاشتم، بدون استثناء
میگفتم که مطمئن باشید در سالهای آینده این مسائل و مشکلات را پشت
سرخواهیم گذاشت و از آن عبور میکنیم. گفتمان من سیاهزدایی و تاکید بر
واقعیت بود. وقتی خودمان به واقعیت اعتراف نکنیم، در ادامه به دنبال پیدا
کردن راه حل هم نخواهیم بود.
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری
گفت: به نظرم از انتخابات 88 تا انتخابات 92 هم دولتمردان و هم مردم رشد
فوقالعادهای کردند. ما در 88 مشارکت خیلی بالایی داشتیم و در انتخابات
92 هم مشارکت بالایی در انتخابات به وقوع پیوست. اما اتفاقاتی که در سال 88
افتاد، این بار تکرار نشد. این اتفاق برای اولین بار در این انتخابات
افتاد که نامزدهای دیگر به دیدار نامزد منتخب میرفتند و به او تبریک
میگفتند. من خوشحالم که اخلاق در سیاست در حال تقویت شدن است.
رضایی
در ادامه سخنان خود همچنین تاکید کرد: مهمترین پیام انتخابات 92 این بود
که مردمسالاری دینی در ایران زنده است و بعد از سی و چند سال با قدرت
ادامه دارد.
وی در واکنش به پیامکهای طنزی که بعد از انتخابات در
مورد وی رد و بدل میشد، اظهار داشت: مردم به زبان شوخی انتقادات، حرفهای
جدی و خوشحالیهایشان را بیان میکنند. من از این پیامکها ناراحت نمیشوم
چون لطیفههای خوبی است و بعضی از آنها اگرچه در ظاهر عامیانه به نظر
میرسد اما نکات حکیمانهای دارد که به شخصه از آن استفاده کردهام. حتی در
صحنه تبلیغات از برخی از این پیامکها استفاده کردیم. مثلاً یکی از این
پیامکها این بود که فلانی دوباره آمده کاندیدا شده و من حس کردم باید به
این موضوع پاسخ دهیم. چون بیش از 30 انتخابات در ایران انجام شده و من
فقط در 2 انتخابات به صورت عملی حضور داشتم.
این کاندیدای
انتخاباتهای ریاست جمهوری 88 و 92 در مورد امکان حضورش در انتخاباتهای
بعدی نیز گفت: همه نگرانی من در مورد مسائل اقتصادی است و امیدوارم این
دولت بتواند در جهت رفع مشکلات اقتصادی حرکت کند. ما منتظر انتخابات بعدی
نمیمانیم و همین الان هر کمکی از دستمان بربیاید، انجام خواهیم داد. الان
اقتصاد، به فرهنگ، امنیت، سیاست و... ارتباط دارد. امیدوارم دولت مسائل
اقتصادی را حل و فصل کند.
رضایی در بخش دیگری از سخنان خود در
"شناسنامه" تصریح کرد: هدف من این بود که با به دست آوردن ریاست جمهوری
عملاً یک قرارگاه بزرگ را در کشور به وجود بیاورم و روی مسائل اقتصادی،
کشاورزی، صنعتی، تولید، فعالیتهای عمرانی و... متمرکز شوم. هنوز هم معتقدم
اگر با دولت به توافق برسیم که یک تیم قدرتمند اقتصادی به وجود بیاید و
روی مسائل اقتصادی متمرکز شود، من میتوانم در این چارچوب انرژی و توان
خودم را در اختیار مردم قرار دهم.
وی
ادامه داد: به صورت غیرمستقیم صحبتهایی شده اما هنوز بحث جدی در این
زمینه بین من و آقای روحانی نبوده است. جز اینکه بتوانم خدمت موثری داشته
باشم، شرطی برای کمک ندارم.
فرمانده سپاه پاسداران دردوران دفاع
مقدس در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود اظهار داشت: از سال 50 تا 59 جمعیت
سیاسی داشتیم که کاملاً مستقل بودیم و آرام آرام به سمت امام(ره) حرکت
کردیم. روز اولی که کار را شروع کردیم، زیاد امام را نمیشناختیم اما مشیت
الهی این بود که با روحانیت و امام آشنا شویم و در مسیر انقلاب قرار
بگیریم. اصولگرایی و اصلاحطلبی بعد از جنگ شکل گرفت که همان زمان هم جریان
مستقل با ویژگیهای ارزشهای انقلاب بودیم و ولایت را همیشه به عنوان
محور کارهای خود میدانستیم. در زمان امام من جزو 2-3 نفر نزدیک به امام
بودم و مرتب خدمت ایشان میرسیدم و بعد از رحلت امام هم در خدمت رهبر
انقلاب بوده و هستم. این موضوع باعث بروز نوعی استقلال شده است.
رضایی
افزود: در انتخابات 92 زمینهای برای ائتلاف فراهم نشد و در دورههای
گذشته من یک طرفه کنار میرفتم اما این بار حس کردم باید محکم بایستم و
تکلیف الهی خود را به انجام برسانم.
وی همچنین تصریح کرد: در
انتخابات 92 پیشنهاد دادم که جلسهای 400 نفری از نخبگان نظام تشکیل شود و
کسانی که میخواهیم ائتلاف تشکیل دهیم، وارد این جلسه شویم تا ببینیم
نخبگان کشور از ما چه سوالاتی میکنند و در نهایت همه به قضاوت این 400 نفر
احترام بگذارند و از تصمیم آنها تبعیت کنند. من این پیشنهاد را بهمن 91
ارائه دادم اما متاسفانه دوستان نپذیرفتند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت
نظام در ادامه سخنان خود در مورد جایگاه فعلی کشور گفت: کشور را در آستانه
یک خیزش بلند میبینم. کشور ما باید خیز بسیار بلندی بردارد که هم
عقبماندگیها را جبران کند و هم برنامهریزیهایی که علیه ما انجام شده
دور زده شود. در این راستا باید یک انرژی فوقالعاده در جامعه آزاد شود.
این انرژی باید از طریق یک جنبش و نهضت به جامعه تزریق شود و دولت به
تنهایی نمیتواند این کار را انجام دهد. البته در این میان و برای رسیدن به
جهش با یکسری از موانع روبه رو هستیم.
"فرهنگ ما مصرفی است و باید
به فرهنگ تولید تغییر کند، از طرف دیگر اندیشههای سیاسی شکل گرفته در
کشور، متعلق به دهه اول انقلاب است که خودش مانعی برای این خیزش بزرگ به
حساب میآید. ما امروز به یک اصولگرایی و اصلاحطلبی جدید نیازمند هستیم.
اصولگرایی جدید باید از یک طرف به مقاومت و ایستادگی و از طرف دیگر به
پیشروی فرهنگی و اقتصادی معتقد باشد. صرف اندیشه مقاومت نمیتواند باعث خیز
و جهش ما باشد."
وی اضافه کرد: چیزی که تا امروز به دست آوردهایم
میراث ماست و چیزی را که میخواهیم تغییر دهیم، باید مکمل آن باشد نه در
مقابل آن. این خیزش نیاز به یک جنبش و نهضت دارد که ماهیت آن از نظر من
اجتماعی است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین در مورد ورود به
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفت: 17-18 بهمن 57 بود که در خیابان ایران و
در محلی که امام سکونت داشتند، به همراه شهید بروجردی در حلقه اول حفاظت
امام بودیم. من با محمد صحبت کردم و گفتم فکر میکنم دیر یا زود مجاهدین
خلق جلوی انقلاب خواهند ایستاد و بهترین راه این است که همه گروههای
چریکی هوادار امام کنار هم جمع شوند. حسن این موضوع این است که اگر مجاهدین
تصمیم بگیرند کاری انجام دهند، ما هستیم، اگر تصمیم به کودتا هم شود باز
ما هستیم. این بود که نطفه مجاهدین انقلاب اسلامی در آنجا به وجود آمد.
رضایی
افزود: بعد از انتشار اولین اطلاعیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مسعود
رجوی موضعگیری کرد و گفت اینها اسم ما را دزدیدند. این درحالی بود که از
سال 53 تا 58 نیروهای مجاهد هوادار امام با رژیم شاه میجنگیدند و مجاهدین
اصلی این افراد بودند. در هر صورت ما سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را با
این نیت راه اندازی کردیم. اردیبهشت ماه که آقای مطهری به شهادت رسید، آنجا
بود که من به دوستان گفتم دیگر در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نمیمانم و
میخواهم به سپاه بروم. این تصمیم را هم برای راهاندازی اطلاعات انقلاب
گرفتم که امام(ره) هم با این موضوع موافقت کردند.
وی اظهار داشت:
وقتی کار را شروع کردیم، دی ماه به گروه فرقان رسیدیم و 11 تا از خانه تیمی
آنها را شناسایی کردیم و اعضای آنها را دستگیر کردیم و از این طریق جلوی
خیلی از ترورها گرفته شد.
فرمانده اسبق سپاه با اشاره به سختی جذب
نیروهای اطلاعاتی گفت: مثلاً شهید باقری در حزب جمهوری اسلامی عکاس روزنامه
بود که آقا او را به من معرفی کرد. مصاحبهای که با ایشان داشتیم و
تحقیقاتی که در مورد وی انجام دادیم، ما را نسبت به او مطمئن کرد. در رژیم
شاه ما به شدت تحت فشار بودیم و به همین دلیل هم شناسایی ما خیلی دقیق شده
بود و با یک ساعت صحبت میتوانستیم متوجه شویم که طرف چه شرایطی دارد. آدم
شناسی در این مسیر خیلی به ما کمک کرد.
رضایی اضافه کرد: من سه ماه
قبل از فرمان امام مبنی بر خروج پاسدارها از گروههای سیاسی، از سازمان
مجاهدین انقلاب اسلامی بیرون آمده و استعفا داده بودم. در ادامه آنها با
هم دچار اختلاف شدند و روی نقش نماینده امام در سازمان صحبتهایی داشتند.
افرادی مثل آقای بهزاد نبوی و دوستانشان میگفتند نماینده امام باید فقط یک
ناظر گزارشدهنده باشد و در مقابل برخی دیگر از دوستان میگفتند ناظری که
دخالت نکند، بیمعناست. این اختلاف ادامه پیدا کرد و در نهایت به انحلال
این سازمان انجامید.
وی در مورد اولین بازداشتش پیش از انقلاب گفت:
تابستان تمام شده بود و میخواستم کلاس سوم هنرستان را آغاز کنم که دیدم
چند تا از لندرورهای ساواک جلوی خانه ایستادهاند. من را سوار کردند و
بردند و کتک مفصلی به بنده زدند. آنجا به من گفتند به شما نیامده علیه شاه
فعالیت و صحبت کنید و در نهایت هم شش ماه زندانی شدم که 5 ماه آن را در
انفرادی بودم. در آن زمان ما گروه سیاسی تشکیل داده بودیم و اطلاعیه پخش
میکردیم و در حال ورود به مبارزه مسلحانه بودیم که این مسائل لو رفته بود.
فرمانده
اسبق سپاه در مورد دوران فرماندهی خود گفت: آن ایام واقعاً به ما سخت
میگذشت. چون ما با عراق در درگیری مستقیم بودیم و باید با او میجنگیدیم.
از طرف دیگر در بین دوستان سیاسی اختلاف نظراتی وجود داشت. از یک طرف دیگر
در داخل سپاه، نمایندگی یک نظر خاص را دنبال میکرد، حفاظت یک نظری داشت،
فرماندهی یک نظری داشت و... علاوه بر همه اینها چون رزمندگان به صورت
داوطلبانه در جبهه حاضر شده بودند، باید ابهامات و سوالات هر رزمنده به
صورت جداگانه پاسخ داده میشد تا قانع شوند.
رضایی ادامه داد: قانع
کردن فرماندهان، اختلافات بین فرماندهی و نماینده حفاظت، اختلافات بین
فرماندهان و سیاسیون و... مشکلاتی بود که پشت جبهه وجود داشت. رو به روی
جبهه هم اسم صدام بود اما در واقع آمریکاییها جنگ را هدایت میکردند.
آمریکا آخرین عکسهای ماهوارهای را در اختیار عراق قرار داده بود. دلیل لو
رفتن عملیات کربلای 4 این بود که 48 ساعت قبل از عملیات، شفافترین
عکسهای ماهوارهای به دست صدام رسیده بود لذا فرماندهی جنگ بسیار سخت
بود.
وی افزود: من در جنگ آدم صبوری بودم. البته زمان عملیات
دوستان از دست ما در میرفتند تا دستورات ما را کمتر بشنوند. اما فرماندهی
کردن با دعوا کردن خیلی تفاوت داشت.
فرمانده سپاه پاسداران در
دوران دفاع مقدس در مورد نقاط قوت و ضعف جنگ گفت: مهمترین مشکلی که داشتیم
این بود که به دلیل تخصصی بودن مساله جنگ، تفاهم بین تصمیمگیرندگان خیلی
دیر حاصل میشد. متاسفانه مشکل فعلی اقتصاد هم این است که درک درستی از
مشکلات اقتصادی وجود ندارد و تصمیمگیری واحد روی آن صورت نمیگیرد و
اختلاف نظرهای زیادی در این رابطه وجود دارد که در کنار هم جمع نمیشود. در
جنگ بزرگترین مشکل ما این بود که نمیتوانستیم به تفاهم معرفتی- شناختی
برسیم. البته من منکر مسائل و مشکلات سیاسی نیستم اما بخش مهم مشکلات به
درک ناهمگون از حادثه جنگ، باز میگشت.
رضایی ادامه داد: اگر آتش بس
قبل از قطعنامه 598 اتفاق میافتاد، شاهد یک فاجعه میبودیم و بخشی از
ایران جدا میشد. اما قطعنامه 598 مرزهای بینالمللی را تثبت کرده بود لذا
پذیرفتن ما را با فاجعه مواجه نمیکرد اما ما را به همه آرمانهایمان
نمیرساند. قطعنامه 598 پیروزی بزرگی بود اما نسبت به آرمانها و شعارهایی
که در جنگ داشتیم، فاصله داشت. ضمن اینکه این قطعنامه در شرایط بسیار بد و
در اوج ضعف ما پذیرفته شد. این مسائل باعث شد که ابهاماتی در این زمینه به
وجود بیاید؛ ما در بعد نظامی و سیاسی، "پیروز جنگ" بودیم. این جنگ در طی
300 سال گذشته یکی از موفقترین جنگهای ایران بود که توانست با پیروزی از
آن خارج شود.
اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنانش
در برنامه «شناسنامه» گفت: در حال حاضر مشغول تدوین کتابی به نام مدیریت
دفاع مقدس هستم که امروز محورهایی از این مدیریت در آکادمیهای مختلف دنیا
تدریس میشود. این درحالی است که ما 30 سال پیش که وارد جنگ شدیم، هیچ
اطلاعی از این محورها نداشتیم. مثلاً جوانهای 18-19 ساله بر اثر همین
مدیریت تبدیل به قهرمانان بزرگی شدند. اگر میتوانستیم این مدیریت را بعد
از جنگ و در عرصههای مختلف مثل اقتصاد، صنعت، کشاورزی و... ادامه دهیم،
شاید امروز ایران 40-50 سال جلوتر از وضعیت فعلی قرار داشت.
ین
فرمانده دفاع مقدس افزود: ما نتوانستیم مدیریتی را که با هزینههای سنگین
به دست آمده بود، شبیه سازی کنیم و آن را به حوزههای غیردفاعی منتقل
کنیم. بسیاری از پیشرفتهای بزرگ دنیا متاثر از جنگ جهانی دوم است. اکثر
پیشرفتهای آلمان به تجاربی که این کشور از جنگ جهانی دوم به دست آورده،
باز میگردد اما متاسفانه ما نتوانستیم از مدیریت دفاع مقدس در حوزههای
دیگر استفاده کنیم.
رضایی ادامه داد: اینطور نیست که بگوییم ما در جنگ هیچ اشتباهی نداشتیم
مثلاً اگر دوباره جنگ ایران و عراق (باهمان شرایط) تکرار شود باید روی
عملیاتهایی مثل ولفجر مقدماتی و ولفجر 4 تجدید نظر کنیم.
وی در ادامه اظهار داشت: من معتقد بودم باید محصولی که در جبههها تولید
میشود را به پشت جبههها منتقل کنیم. در بعضی از موارد این اتفاق افتاد و
در زمینه فرهنگ عمومی کار شکل گرفت. اما ما میتوانستیم فضای عمومی جامعه
را هم جهادی کنیم. این انگیزه بسیار خوبی بود که به مردم بگوییم همانطور
که کمکهای مردمی را به جبهه میرسانید، بیایید و تولید را هم افزایش دهید.
"در واقع ما میتوانستیم با انگیزه جنگ، به یک جهاد اقتصادی هم برسیم. در
آن زمان همه میگفتند جنگ چه زمانی به پایان میرسد تا برویم و سازندگی را
آغاز کنیم. در حالی که جنگ بهترین انگیزه برای جهادی کردن صنعت، کشاورزی
و... بود. تصوری که در مورد مفهوم جنگ وجود داشت، باعث ایجاد دوگانگی بین
درون جبهه و پشت جبهه شد."
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از گفتگو در برنامه شناسنامه،
در مورد ماجرای فرزندش (احمد) اظهار داشت: جبهه فقط فرماندهان نبودند که
فداکاری میکردند و میجنگیدند. به نظر من خانواده رزمندهها جهاد کمتری
از همسران خود نداشتند. چون ما بعضاً شش ماه یک بار هم فرصت سرکشی به خانه
را پیدا نمیکردیم. همسران رزمندهها هشت سال به صورت یک تنه بار خانواده
را به دوش میکشند. این بخشی از جنگ است که واقعاً فراموش شده است. جهادی
که خانوادهها انجام دادند، از نظر من بسیار بالا و گرانقدر بود. مثلاً یک
بچه 7-8 ساله انتظار ندارد با پدرش به پارک برود؟
رضایی ادامه داد: خانواده من یکی از دهها هزار خانوادهای بود که این
مشکلات را تحمل کردند. مثلاً در عملیات والفجر 10 (سال 66) خانوادهام به
مریوان آمدند و من هم خودم را از خط مقدم به سختی به آنجا رساندم تا یکدیگر
را ببینیم. من تا آمدم و در کنار خانواده نشستم، هواپیماهای عراقی آمدند و
همان منطقه را بمباران کردند. من از ترس اینکه به بچهها آسیبی وارد نشود،
ملاقات را نیمه تمام رها کردم و آنها را برگرداندم. فکر میکنم آسیبی که
به خانواده رزمندههای دفاع مقدس وارد شد، در صدر اسلام هم وجود نداشت. این
بحثها روی احمد هم اثر داشت و بارها به مادرش گفته بود کاش یا پدرم شهید
میشد که میگفتیم پدرمان شهید شده و یا میآمد و یک بار با هم به پارک
میرفتیم.
وی خاطرنشان کرد: مساله اصلی جریانی بود که آمد و روی احمد کار کرد، یک
شخصی به نام آقای توانا که جزو کلاه سبزهای ارتش شاه بود، به همراه احمد یک
مدرسه غیرانتفاعی را راهاندازی کردند. توانا از طریق برادر خانم خود که
در ناسای آمریکا فعالیت میکرد، زیر پای احمد نشستند و گفتند اگر به آمریکا
بیایی ما آنجا تسهیلات و کار خوبی به تو میدهیم که در نهایت احمد را به
آنجا بردند. بعد از اینکه او را بردند به او گفتند اگر پناهنده نشوی ما
نمیتوانیم این امکانات را به تو ارائه دهیم چون پسر فلانی هستی و ما به تو
شک داریم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه برای پناهندگی دو مصاحبه با
احمد صورت گرفته است، اظهار داشت: وی به مغازهای در آمریکا میرود که برای
من کفش بخرد و بفرستد که افبیآی به او شک میکند و به احمد میگوید تو
پناهنده هستی یا با پدرت در ارتباطی؟ که این موضوع باعث زندانی شدن احمد
شد. او در زندان بود. ما میخواستیم طی عملیاتی او را به دبی منتقل کنیم
اما چون ریسک این عملیات بالا بود، آن کار را انجام ندادیم تا اینکه ما
فرصتی به دست آوردیم و با کمک خودش او را به دبی آوردیم و در آنجا مستقر
شد.
رضایی در مورد حادثهای که سال گذشته برای پسرش رخ داد، اظهار داشت:
متاسفانه زوایای این حادثه مشخص نشده و پلیس امارات در این زمینه با ما
همکاری نمیکند، حتی موبایل و کامپیوتر وی را هم به ما نمیدهند تا ببینیم
آخرین تماسهای وی با چه کسانی بوده است.
وی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد منبع درآمد خود، گفت:
منبع درآمد من از دبیرخانه مجمع و استادی دانشگاه است و به جز این دو مورد،
فعالیت اقتصادی دیگری ندارم.
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در مورد هزینه تبلیغات خود در
انتخابات 92 تصریح کرد: هنوز محاسبه نکردهایم اما زمانی که تبلیغات را
آغاز کردیم فقط 10 میلیون تومان داشتم و با این میزان پول کار تبلیغات را
آغاز کردیم. شفاف شدن هزینه تبلیغات کاندیداها بسیار خوب است که باید به
صورت قانون نوشته شود. ما در سیاستهای دستوری مقام معظم رهبری این موضوع
را لحاظ خواهیم کرد که هزینههای تبلیغاتی به صورت شفاف بیان شود و به
اطلاع مردم برسد.
رضایی در ادامه برنامه در واکنش به اینکه چرا فعالیتهای نظامی را کنار
گذاشته و به عرصه سیاسی وارد شدهاید، اظهار داشت: به همان دلیلی که
فعالیتهای سیاسی را کنار گذاشتم و وارد فعالیتهای نظامی شدم، فعالیتهای
نظامی را هم کنار گذاشتم و به فعالیتهای سیاسی ورود پیدا کردم. در حقیقت
ما سال 58 در حال آمادگی برای انتخابات بودیم. حتی به خدمت رهبر انقلاب هم
رسیدیم و گفتیم برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوید، ما از شما حمایت
خواهیم کرد که ایشان فرمودند آقای بهشتی نسبت به من اصلحتر هستند.