«صادق زیباکلام» و «شهریار زرشناس» در مناظره خود نتوانستند به اجماعی از ضرورت پرداختن به بحث سنت و مدرنیته دست یابند. زیباکلام معتقد است مدرنیته عامل پیشرفت بشر شده اما زرشناس میگوید مدرنیته خطاهای گستردهای دارد.
به گزارش بولتن به نقل از فارس، برنامه تلویزیونی زاویه (مجله علوم انسانی
شبکه 4) با موضوع «ما، غرب و راه دشوار تجدد» با حضور صادق زیباکلام عضو
هیئت علمی دانشگاه تهران و شهریار زرشناس عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و
اندیشه اسلامی برگزار شد که گزیدهای از مطالب مطرح شده در این مناظره در
ادامه میآید:
*زیباکلام: مدرنیته از دیدگاه زرشناس مذموم است در
ابتدای مناظره صادق زیباکلام با اشاره به بازخورد مناظره اول خود با
زرشناس و واکنش دانشجویان به صحبتهای آنان، گفت: دانشجویان گفتند که هیچ
کدام یک از شما نتوانستید تعریفی از مدرنیته ارائه دهید، شما از مدرنیته
دفاع کردید و آقای زرشناس هم مخالف مدرنیته بود، اما از اینکه ماهیت
مدرنیته چه بوده سخنی به میان نیامده است.
وی با اشاره به اینکه
از منظر برخی افراد مانند زرشناس، نادر طالبزاده و ... مدرنیته مذموم است،
افزود: حال آنکه برخی افراد معتقد هستند که باید چیزهای خوب مدرنیته را
گرفت و بدیهای آن را کنار گذاشت، در حالی که آن آقایان معتقد هستند هیچ
چیز مطلوب و شایستهای در مدرنیته وجود ندارد.
زیباکلام با طرح این سؤال که در غرب چه اتفاقی افتاد که به ماحصل آن مدرنیته گفته میشود، فرصت صحبت را به زرشناس داد.
*زرشناس: مدرنیته ماهیت تاریخی دارد/ مدرنیته چه زمانی شکل گرفت در
ادامه زرشناس با تأکید بر اینکه مدرنیته ماهیت تاریخی دارد، بیان داشت:
مدرنیته یک مقطعی در تاریخ است که از 2600 سال پیش آغاز شده است، یعنی از
شش تا هشت قرن قبل از میلاد شروع شده و تا به امروز ادامه دارد که مبنای آن
هیچانگاری یا نیستانگاری ولایت الهی است.
وی با اشاره به مراحل
مختلف شکلگیری مدرنیته افزود: مدرنیته ادواری نظیر قرون باستانی، قرون
وسطایی، دوره رنسانس و ... را طی کرده است، دوره رنسانس از قرن 14 تا 16
میلادی آغاز است که بعد از آن تاریخ غرب مدرن در ذیل ماهیت مدرنیته مطرح
میشود.
*خطاهای مدرنیته از دیدگاه زرشناس زرشناس
با بیان اینکه مدرنیته دچار خطا و اشتباهات زیادی شده است، اظهار داشت:
نخستین خطای مدرنیته خودبنیادی است که انسان خودش را در جایی قرار میدهد
که جایگاه او نیست و آن جایگاه خدایی است، دومین خطا سکولاریسم خاص مدرن
است که از ویژگی آن سرمایهسالاری است که انسان را به قدرت طلبی و لذت طلبی
نامشروع و نامحدود سوق میدهد.
وی با تأکید بر اینکه خطای دیگر
مدرنیته عدم اخلاق معنوی گرا در اندیشههای اوست، ادامه داد: اتفاقی که در
قرن مدرن میافتد این است که انسانی را با مشخصههایی میآفریند که تنها
خودش را سودآور میبیند، در نتیجه گرفتار از خودبیگانگی میشود، با
جامعهای روبرو میشویم که روابط انسانی در آن بسیار سرد و فاصله طبقاتی
ایجاد شده است.
*دفاع زیباکلام از مدرنیته/ کشف قاره آمریکا عامل پیشرفت غرب/ هنگامی که اروپا جهانی فکر کرد زیباکلام
در ادامه به دفاع از مدرنیته پرداخت و گفت: در فاصله زمانی بین سال 1400
تا 1600 میلادی در جایی از کره زمین که اروپا نام دارد، اتفاقی افتاد که
بیهمتا بود و در هیچ جای دیگر کره خاکی این اتفاق رخ نداد، اولین مشکل
زرشناس و همفکرانش این است یک جوری به مدرنیته مینگرند که کأنه افرادی در
مکانی نشستهاند و مدرنیته را طراحی کردند، در حالی که مدرنیته یک فرآیند
تاریخی بوده است.
وی کشف دریاهای جدید و آغاز دریانوردی توسط
غربیها را عامل پیشرفت آنها در این بازده زمانی توصیف کرد و ادامه داد:
از طرف دولتهای مقتدر غربی اروپاییها شروع به دریانوردی کردند که حاصل آن
کشف قاره آمریکا بود، هر چند که این کشف همراه با استعمار و از بین بردن
بومیان همراه بوده است، اما باعث شد که تجارت و اقتصاد اروپاییها حالت
بینالمللی پیدا کند که در سایه آن ارتش مدرن و بانکها به وجود آمدند.
استفاده از قوانین طبیعت برای سلطه بیشتر زیباکلام
با اشاره به اینکه کشف قاره آمریکا منجر شد که نگاه بومی و محلی اروپاییان
به نگاه جهانی تبدیل شود، اظهار داشت: در فاصله زمانی 1400 تا 1600 میلادی
جمعیت اروپا دو برابر شد، همچنین در این مقطع شاهد حضور دانشمندانی مطرح
هستیم که سر جنبان و سر سلسله آنها «دکارت» است که اعتقاد داشت در طبیعت
قوانین ثابتی وجود دارد که قابل کشف است و هر چقدر انسان بتواند این قوانین
را بشناسد، بهتر میتواند بر طبیعت تسلط یابد.
*زرشناس: مدرنیته پروژه نیست زرشناس
خاطرنشان کرد: من معتقدم نیستم که مدرنیته یک پروژه بوده است، بلکه
همانطور که گفتم یک ماهیت تاریخی دارد که تاریخ غرب بر اساس یک نوع
نیستانگاری تأسیس شده که در مسیر خود ولایت دینی و الهی را نفی میکند،
غرب مدرن انتهای این نیستانگاری است، بنابراین بحث بر سر این نیست که
مدرنیته به انسان اختیار میدهد و دین نمیدهد بلکه انسان زمانی میتواند
انتخاب کند که مبنا و معیارش مشخص باشد.