کد خبر: ۱۷۱۲۴۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
مدیر کل اسبق تامین اجتماعی تهران بزرگ

رویای صادقانه در تامین اجتماعی

عادل علائی
عادل علائی ؛ مدیر کل اسبق تامین اجتماعی تهران بزرگ - صبح یک روز پاییزی بود.گفتم امروز سری به شعبه بزنم و با همکاران دیداری تازه کرده و دفترچه ام را نیز تعویض کنم. به محل که رسیدم خشکم زد. از ساختمان قدیمی خبری نبود. ساختمان شیک و نوساز با چند طبقه پارکینگ. کارکنان و اندک مراجعه کنندگان به آسودگی ماشین خود را پارک و با آسانسور به طبقه مورد نظر می رفتند. از شلوغی و دعوای همیشگی خبری نبود .ارباب رجوع ها و کارکنان شاغل لبخند زنان سرگرم رتق و فتق امور بودند. جلو گیشه صدور دفترچه خالی بود. آرام و بهت زده نزدیک شدم. همکار مسئول با احترام و لبخند زنان از جا بلند شد و تعارف کرد تا روبروی او در صندلی بنشینم. من هم سلامی دادم و دفترچه را روی میز گذاشتم. با تعجب گفت: «مگر کارت درمان نگرفته اید؟» و کارتی شبیه به عابر بانک ها که عکس بیمه شده را داشت نشانم داد. لبخندی زدم و با سر جواب منفی دادم. در عرض چند دقیقه پرونده ام را مرور کرد و چون عکس جدیدی در سیستم نبود، با وب کم کنار رایانه اش عکسی تهیه و کارتم را صادر کرد. پرسیدم: «از کی دفترچه ها جمع شده؟»گفت:« حتما خارج از کشور تشریف داشته اید! ما تمامی امور را در شعبه به شکل سیستمی انجام می دهیم. ثبت احوال، اداره کار، مراکز درمانی، داروخانه ها و حتی مطب پزشکان نیز در مجموعه یک پارچه ای خدمت رسانی می کنند و نمی گذاریم آب در دل بیمه شده محترم و کارفرمایان گرامی تکان بخورد. برای همین هم نیازی به مراجعه حضوری برای استفاد ه از خدمات سازمان نیست. اگر بیمه شده ای صاحب فرزند شود، به محض ارسال اطلاعات از بیمارستان و ثبت احوال کارتش را صادر و ارسال می کنیم. اگر شما هم ایمیل می زدید، همین کارت را در منزل یا محل کارتان تحویل می دادیم.»

آن همکار در ادامه می گفت: «سال هاست که لیست کارفرمایان اینترتی شده است. ضوابط سخت گیرانه ای برای ارسال نشدن اطلاعات افراد شاغل بوجود آمده است. همچنین با اقدامات فرهنگی در سطح مدارس و دانشگاه ها اگر فرضا کم سوادی هم در سطح کشور پیدا شود، به طور حتم این افراد به طور نسبی با قوانین و مقررات تامین اجتماعی آشنا هستند. حتی دانش آموزان مدارس به عنوان همیار بیمه در منازل با سازمان تامین اجتماعی در ارتباطند! اصلا خلاصه کنم ما جزء خانواده مردم شدیم و امین آنها محسوب می شویم. »

تشکری کردم و برای دیدن یکی از دوستان در بخش بیمه شدگان به طبق دوم رفتم تا از حا ل و هوای این واحد و تغییرات شگرف آنجا نیز مطلع شوم، چون بالاخره دائما مورد پرسش قرار می گیرم و خدا را شکر کردم که اخیرا کسی نیز برای راهنمایی گرفتن پیش من نیامده است. واحد بیمه شدگان نیز بدون استرس مشغول پاسخگویی بود. پس از چاق سلامتی معمول از اوضاع انتصابات و ارزشیابی پرسیدم و از نحوه خدمات جدید. بنده خدا فکر کرد تصادف کرده ام و مدتی در کما بوده ام که اینقدر از مرحله پرتم، چون با شناختی که از من و حقوق ها داشت قطعا می دانست بیشتر از شهر ری وسع مان نمی شود از محل دور شویم. در همین حین ارباب رجوعی خندان و با نشاط با لباس کار و تبلت به دست به سراغ همکارمان رفت و چیزی نشانش داد و دوستم سریع در سیستم گشتی زد و علی الظاهر موضوع با تشکر متقاضی به سرانجام رسید. قیافه متعجب مرا که دید گفت: «کمک هزینه ازدواج بود، شماره حسابش را درست نداده بود، سیستم امکان پرداخت نداشت. بنابراین با رویت مجدد سند در تبلتش و کنترل مجدد حسابش مشکل حل شد!«

وی چنین ادامه داد: «ارزشیابی را پرسیدی، مگر نمی دانی ضوابط قرص و محکمی وضع شده است! از سفارش و توصیه هم که خبری نیست. تازه اگر تخلفی نیز اتفاق بیافتد، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با آن برخورد می کنند. یادت هست بندگان خدا قبلا برای گرفتن چند روز غرامت دستمزد ایام بیماری چند بار باید می آمدند و می رفتند؟! فرم معرفی به کار و آمدن لیست و ...

اما الان در عرض چند ثانیه گواهی را می گیریم و به کمیسیون می فرستیم. همه مراحل نوبت دهی و پاسخ کمیسیون تا واریز به حساب بیمه شده نیز آنلاین است. خوشبختانه با رونق اقتصادی کشور، در حال حاضر بیکاری نداریم، ولی بعضا مساعدت بیکاری برای جویندگان کار فارغ از تحصیل چرا! ولی خوب همه نظام مند و به سهولت!»

در همین حین یک از دوستان هم سابقه ام که کارگزاری داشت، با اخم و تعجب گفت: «دیگر ما را قابل نمی دانی، خودت برای کار به شعبه آمدی؟! بالاخره ما را از نان خوردن می اندازی! یک ایمیل می دادی تا خدمت برسیم.»

از هر دو خداحافظی کردم و راهی واحد درآمد شدم. مسئول درآمد تا از دور مرا دید دستی تکان داد و به طرفم آمد. من
بهت زده را به گوشه ای از سالن که محل استقرارش بود برد و از دستگاه کنار دستش آب جوشی برایم ریخت و تعارف کرد: «چای یا قهوه؟!»

در این سالن نیز پرنده پر نمی زد! کل کارکنان واحد 3 نفر بود و من مطمئن شدم که یا در خواب اصحاب کهف بوده ام یا همه رویاست که صدای پسرم این چنین به موضوع خاتمه داد:« بابا مدرسه ام دیر شد، بیدار شو دیگه!»


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۳
کارشناس استانها
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۰
1
6
احسنت جناب علایی شما که ذخیره های ارزشمند واز جانبازان دفاع مقدس میباشید همواره دلسوز سازمان بوده ا ید متاسفانه در سالهای اخیر مظلوم واقع وبه واسطه سخن حق همواره مورد هجمه نااهلان بوده اید امیدواریم سازمان از وجود افراد متخصص همچون شما در جایگاه مطلوب بهره گیری نماید
مددكار
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۴
0
0
برادر عزيز ... برو ببين موقع داوري در خصوص بيمه قراردادها چه بر سر خلق الله مي آورند. برو ببين بر قرارداد تحقيقاتي كه معاف از بيمه است ، چقدر بيمه مي بندند.
مگر ما در سال 1350 زندگي مي كنيم كه اين موارد را جزو پيشرو بودن يم شعبه تامين اجتماعي مي دانيد؟ برويد يوسف آباد ، حساب كار دستتان مي ايد. ...
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین