سال ها پيش وقتي شيخ ديپلمات ايران خواست در رقابت اروپا و امريكا كفه اين
سوي آب ها را سنگين كند، اروپا نخواست يا نتوانست يا نگذاشتند كه در موضوع
مهم هسته يي ايران مشكل گشا باشد ودر جهاني كه به سوي تك قطبي شدن پيش مي
رفت نگاه ها را به خود معطوف كند. وزراي خارجه انگليس، فرانسه و آلمان به
ايران آمدند و رودرروي دكتر حسن روحاني نشستند ولي گويا قدر ندانستند و هي
چانه زني كردند و تحت تاثير القائات پشت صحنه كه گرفتارش بودند پاي
نكوبيدند تا موضوع را مستقلاحل كنند. شايد آنان هرگز تصور نمي كردند كه چند
صباح ديگر معادلات تغيير كند و قدرت مانور و عقلانيت جمهوري اسلامي تا
سنگين كردن كفه «آن سوي آب ها» پيش رود و اروپا همچنان بازيگر دوم جهان
باقي بماند.
حالابا باز شدن پاي رقيب اصلي يعني امريكا به پرونده هسته يي ايران و
دورنماي كم شدن چالش هاي تهران و واشنگتن بسياري از معادلات منطقه يي و
جهاني تحت تاثير قرار خواهد گرفت و بعيد نيست كه اگر اوضاع خوب پيش رود نقش
اروپا از گذشته هم كمرنگ تر شود، روسيه و چين هم در اين ميان وضع بهتري از
اروپا ندارند و براي نقش آفريني مثبت و پر رنگ خود بايد با يك ايران «با
موقعيت» و «با گزينه هاي متنوع در دست» وارد تعامل بيشتر و بهتر شوند.
ايران با چالش بزرگ هسته يي اش وچالش مهم مديريتي كه داشت تا اكنون هم
بازيگر مهم منطقه يي و جهاني بود، حالااگر آن ناكارآمدي و اين چالش را
برطرف كند كه همه قراين و شواهد نشان از فايق آمدن بر اين معضلات بزرگ است،
روشن خواهد بود كه با چه دستان باز و قدرت مانور و حجم اثرگذاري وارد
معادلات جهاني مي شود و رقيبان بزرگ و كوچكش را به احترام و تعامل خواهد
كشاند. اولين سود مذاكره با امريكا و كم شدن تشنج ها ميان طرفين عدم
سوءاستفاده ديگراني است كه سال هاست آب و نان خصومت ايران و امريكا را مي
خورند و براي خود چه موقعيت هاي كاذب كه فراهم نكرده اند. به نظر مي رسد
تشنج زدايي از روابط ايران وامريكا مخالفان جدي در داخل و خارج كشور دارد
كه تنها با اراده بالغه و عزم جزم كليت نظام جمهوري اسلامي قابل مديريت
است. مسلما رابطه با امريكا مستلزم تاييد سياست هاي فرامنطقه يي اين كشور
نيست، ما مي توانيم همچنان مخالف امريكا باشيم و از مداخلات او در منطقه
انتقاد كنيم و با قدرت سياسي و ديپلماتيك و اعتبار و نفوذ خود عملكرد
ناصوابش را به چالش نرم افزارانه خود بكشيم اما اين بار او نتواند هزينه
هاي سنگين تحريم را بر ما تحميل كند و رقباي منطقه يي ما پيش بتازند و جا
را براي صادرات و مصنوعات و فرهنگ و ايده هاي ما تنگ كنند. ايران امروز در
شرايط ويژه يي قرار دارد، بيش از سه دهه در داخل و خارج رنج هزاران بحران
كوچك و بزرگ از جنگ تا محاصره سنگين اقتصادي را پشت سر گذاشته، هنوز آنچنان
كه بايد فراغت مناسب و مطولي پيش نيامده است كه منابع مادي و معنوي عظيم
خود را در راه آباداني متمركز كند و مثل قدرت هاي نوظهور اقتصادي پنجه در
پنجه رقابت با كشورهاي توسعه يافته، نهد. امروز نوبت ايران فرا رسيده است،
نوبت بسيج همه امكانات كشور براي سازندگي و پرداختن به خود فراهم آمده است،
مزاحم بزرگ ما در منطقه و جهان به هر دليل سر تشنج زدايي دارد و مزاحم هاي
ديگر هم مجال ايران هراسي و ايران ستيزي را از دست مي دهند. ما به غايت
نيازمند اين فرصت بزرگ هستيم، مردم خوب سرزمين ما مجال توليد علم و ثروت و
رفاه انبوه را طلب مي كنند، درد ها و زخم هاي مانده از گذشته هاي دور و
نزديك نياز به التيام دارند، در آرامشي كه بايد ايجاد شود، در آرامشي كه
بايد مديريت شود فرصت بزرگي براي جهش آموزشي، براي ارتقاي سطح بهداشت، براي
طبيعت به نفس افتاده كشور، براي جاده هاي مرگ، براي هنري كه بايد فوران
كند، براي درياچه هايي كه بايد نجات يابند، براي ميراث فرهنگي كه مچاله شده
است، براي ناوگان حمل ونقلي كه با عصا هم به سختي راه مي رود، براي
معلوليني كه از ياد ها رفته اند و فريادشان به گوش كسي نمي رسد و براي هزار
حوزه بزرگ و كوچكي كه دولت و ملت فارغ البال را به خود مي خوانند به وجود
آوريم. امروز ما عزتمندانه مي توانيم به صلح جهاني كمك كنيم و از فوايد آن
هم استفاده بريم، منتقدان صلح، مخالفان نرمش و انعطاف مي توانند بگويند و
بنويسند ولي حق ندارند بر چهره وسيماي عقلانيت برآمده از انتخابات رياست
جمهور زخم زنند و فرصت پيش آمده را مخدوش سازند، مسلما مردمي كه در ابهام و
غوغاي انتخابات به درستي راه و صلاح خويش را تشخيص دادند اكنون هم به دقت
اوضاع را زيرنظر دارند و نسيم خوشبوي حل مشكلات خود را حس مي كنند، تازه آن
اميدي كه در خرداد 92 بر آمد دارد شكوفا مي شود و قد مي كشد و ميوه مي
دهد. ستمي بالاتر از آن نيست كه فرصت عظيم سازندگي و آباداني و كرامت
انساني و اخلاق و راستگويي و محبوبيت ايرانيان در جهان را از مردم بستانيم و
آينده را در ابهام خودخواهي ها و توهم ها و ارجحيت منافع شخصي فرو بريم.
اگر كج فهمان بگذارند و اگر موقعيت ناشناسان اخلال نكنند ميان اروپا و
امريكا و چين و روسيه مسابقه تعامل به وجود خواهد آمد، گزينه هايمان كه
بيشتر شود قدرت انتخاب مان هم بالامي رود و اقتصادمان نفس خواهد كشيد. ما
مي توانيم براي بعد از لغو تحريم ها برنامه ريزي كنيم. در راهي كه مردم و
نظام برگزيده اند مجال ترديد و دودلي نيست، چنين ترديدي خسارت عظيمي بجا
خواهد گذاشت كه از وارد نشدن در اين راه افزن تر است، هر چند اين دو موقعيت
مشابه نيستند ولي هنگامي كه رهبر فقيد انقلاب قبول قطعنامه سازمان ملل را
تاييد كردند و ما در جبهه ها دوباره دست بالاتر را پيدا كرديم عده يي خيال
ادامه جنگ را مطرح ساختند ولي آن رهبر آينده نگر قاطعانه ايستادند و قريب
به مضمون گفتند ما همان گونه كه در جنگ جدي بوديم اكنون در صلح جدي هستيم، و
ديديم كه چه سان ايران عزيز از خطرات مهلك به در آمد و موقعيت جمهوري
اسلامي هم تثبيت شد. ما همان گونه كه از زبان رييس جمهور محترم خود از
امريكا مي خواهيم كه صداي واحدي از آن كشور بشنويم در ايران هم در محوريت
منافع ملي و نرمش قهرمانانه بايد صدايي واحد داشته باشيم ودر راهي كه
انتخاب كرده ايم سستي و دودلي و ترديد حركت آگاهانه و زمان شناسانه مديريت
كشور را مخدوش نكند.
منبع:روزنامه اعتماد