دشمنی آمریکا و غرب با ایران در35 سال گذشته را باید باتوجه به ماهیت انقلاب اسلامی تبیین نمود.به طورکلی انقلاب اسلامی نقطه مقابل نظام مبتنی بر« او مانیزم» حاکم بر غرب است و راز دشمنی غرب در ماهیت نظام اسلامی نهفته است نه در انرژی هسته ای یامسایل مشابه.همیشه این سوال مطرح است که اگر دشمنی آمریکا و ایران ماهوی است؛آیا این مسیرخصمانه راپایانی هست؟ قبلادر پاسخ به این پرسش چند ماه قبل نگارنده مطلبی را در فضای مجازی منتشر کرد.در آنجا اشاره شده بود که این دشمنی میتواند با یکی از این سه روش پایان یابد.
1-اینکه آمریکا از خوی استکباری خود دست بردارد، از خلیج فارس برود تحریمهارا بر دارد از گذشته عذر خواهی کندو.....
2-اینکه ایران از راه آمده باز گردد و به نقطه صفر یعنی قبل از سال 57 بازگردد که در آن آمریکا فعال مطلق باشد(که البته با چنین فرضی نیز صورت مساله پاک خواهد شد نه اینکه مسله حل شود. یعنی در این حالت «فرضی» مشکلات حل نخواهد شد بلکه ایران است که عقب نشینی کرده و از همه چیز خود دست برداشته غرب هم ظاهرا دشمنی ندارد)
3-حالت سوم این است که غرب بفهمد ایران و ملت ایران و نظام سیاسی آن نفوذ نا پذیراست نابود شدنی نیست وآمریکا در دشمنی با ایران هزینه ای بیش از دست آوردآن می پردازد ؛از آنجا که مبنای نظام سرمایه داری جلوگیری از بیشترین زیان است غرب دست از دشمنی خصمانه بردارد وبا ایران به تعامل بپردازد- الگویی که پس از انقلاب چین در رابطه آمریکا با چین رخداد-.زیرا ایرانیان در 35 سال گذشته ثابت کرده اند که اراده ای محکم در دفاع از انقلاب و کشور خود داشته اند و بارها به غرب تجاوزگر در قول عمل نه گفته اند.اکنون همانگونه که قابل پیش بینی شده بود بود نشانه های ورود غرب به این مسیر با تحولات اخیر آشکار شده است. چرا که با توجه به حاکمیت« عقلانیت ابزاری» بر غرب؛ آمریکا سر انجام این راه را بر گزیند زیرا هر دو راه پیشگفته محال است نه ایران و نه آمریکا تغییر ماهیت نخواهند داد.
نشانه های گرایش به این مسیر، از چند ماه پیش هویدا شد.هنگامی که آقای اوباما می خواست برای وزرایش از کنگره رای اعتماد بگیرد بحث بر سر انتخاب وزرای دفاع و خارجه بالا گرفت وبحث های داغی بین نمایندگان کنگره آمریکا از هردو حزب جمهوری خواه و دمکرات بوجود آمد.آقای جان کری نامزد وزارت خارجه و چاک هیگل نامزد وزارت دفاع به طرفداری از ایران و ضدیت با اسراییل متهم شدند و برای دفاع از خود مجبور شدند بیش از 5ساعت در برابر نمایندگان مجلس ملی توضیح دهند.مساله از اینجا اهمیت داشت که چراپس از 34 سال که از انقلاب اسلامی و علی رغم همه دشمنی ها برنامه های کودتا جنگ 8ساله تحریم اقتصادی 34 ساله حمایت از بر اندازان و تجزیه طلبان و هزاران مشکل آفرینی دیگر علیه ملت ایران برای نخستین بار در هیات حاکمه آمریکا مقاماتی متهم به طرفداری از انقلاب اسلامی شدند.در آن یادداشت عنوان شد که آمریکا ناچار از پذیرش انقلاب اسلامی است و شکاف در هیات حاکمه آمریکا از نشانه های آن دانسته شد.تحولات اخیر در رابطه ایران با آمریکا صدق آن نظریه را ثابت میکند.شکاف بین حاکمان آمریکا مبنی برتعامل یا ادامه تخاصم با ایران در مدت کمتر یک سال چنان گسترده شدوبه نفع جریانات طرفدار تعامل چرخش کرد که رییس جمهور آمریکا که از مذاکره حضوری نا امید شد صبر نکرد رییس جمهور به تهران برگردد ودر همان نیویورک 20دقیقه تلفنی با دکتر روحانی صحبت کرد. به نظرمیرسد واقعیت انقلاب اسلامی بر غرب تحمیل شده و ناچاراز پذیرش واقعیت و حقانیت انقلاب شده است.تحولات اخیرنشان میدهد که آمریکاییان آرام آرام در مسیر فهم این نکته قدم برمیدارند، که هزینه دشمنی با انقلاب اسلامی دست آوردی ملموسی برای آنها نداشته است.آنها در مسیر فهم این نکته افتاده اند که تفکر انقلاب ایران در همه کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی ریشه دوانیده- والبته با جهان نیز برخوردی ماجرا جویانه چون طالبان والقاعده ندارد-بنا بر این عقلانیت ابزاری غرب حکم میکند با این پدیده فراگیرو واقعی و شکست ناپذایر تعامل بهتر است تا تقابل.نگارنده هم در کلاسهای در س هم در یادداشتهایی در فضای مجازی هم در سخنرانی های متعدد عرض کرده بودم،که اگر کسانیکه در داخل کشور برای مذاکره زود هنگام با آمریکا عجله دارند،اندکی صبر کنند سرانجام آمریکا به این واقعیت خواهد رسیدکه با پذیرش ایران اسلامی تن به تعامل با ایران بدهد. وآن وقت است که روابط ایران و آمریکا عزت مندانه حل خواهد شد. به نظر میرسد اکنون وارد این روند غرور آمیز شده ایم. ما وارد مسیری شده ایم که پس از 35سال مقاومت، بزرگترین قدرت جهان،واقعیت انقلاب اسلامی را می پذیرد ودر مسیر تعامل گام بر می دارد،بدون اینکه انقلاب از مسیر اصلی خود منحرف شودودر اصول استرا تژیک خودکوتاه بیاید. اگر آمریکاییان صادق باشند و انتظاری فراتر از این نداشته باشند باید گفت بزرگترین پیروزی ملت ایران در تاریخ معاصر در حال شکل گیری است وآن پیروزی این است که پس از 35 سال مقاومت اکنون انقلاب اسلامی خود را به جهان غرب باورانده است. البته هنوز برای قضاوت نهایی زود است.امیدواریم آمریکا اینبار نیز دچار اشتباه محاسبه نشود و علایم در یافتی از ایران را با صلح امام حسن(ع)مقایسه نکند.