گرچه بسیاری از ناظران، در انتظار «دیپلماسی مصافحه» میان روسای جمهور ایران و آمریکا بهعنوان یک واقعه تاریخی نمادین بودند اما بهنظر میرسد هنوز در نهادهای تصمیمگیرنده در ایران به اجماع لازم برای تحقق این امر نرسیدهاند. امری که به آینده موکول شد
علیرضا نامور حقیقی در یادداشت امروز خود در روزنامه بهار موضوع دیدار احتمالی روحانی و اوباما را که تحقق نیافت مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از بهار متن این یادداشت به شرح زیر است:
گرچه بسیاری از ناظران، در انتظار «دیپلماسی مصافحه» میان روسای جمهور
ایران و آمریکا بهعنوان یک واقعه تاریخی نمادین بودند اما بهنظر میرسد
هنوز در نهادهای تصمیمگیرنده در ایران به اجماع لازم برای تحقق این امر
نرسیدهاند. امری که به آینده موکول شد. هرچند این عمل نمادین فرصتهای
بیشتری را برای پیشبرد دیپلماسی عمومی ایران مهیا میشود.
همین سطح از انتظارات درباره نخستین سخنرانی رییسجمهوری ایران، در
مهمترین گردهمایی دیپلماتیک جهان نیز وجود داشت. ولی آقای روحانی بیش از
آنکه در پی ارائه سخنان تاریخی باشد، مانند همتای آمریکایی خود سعی کرد با
نگرشی انتقادی اما با راهبردی مثبت و نگاهی رو به جلو و آینده به موضوع
رابطه ایران و غرب نگاه کند. هدف آقای روحانی تزریق نگاه به جلو برای تنظیم
یک تعامل سازنده با غرب بود. آقای روحانی با نقد موقعیت کشورهای بزرگ در
ارتباط با کشورهای منطقه و جهان سعی کرد بیشتر در پی چارهجویی برای حل
مساله و تعیین چارچوبی برای مدیریت تنازعات کنونی باشد. وی سیاستهای
قدرتهای غربی و غالب تصمیمگیری آنها درباره جهانگرایی، جنگ سرد،
هراسآفرینی و دشمن تراشی از جمله درباره اسلام و ایران و تحریم اقتصادی و
سیاستهای حمایتی از تولید خشونت را مورد نقد قرار داد و راهحل خروج از آن
را همکاری میان کشورها در طرد افراطگرایی سیاسی و مذهبی و همچنین به
حاشیه راندن خشونت خواند. اما درباره روابط خاص ایران و آمریکا، آقای
روحانی مساله هستهای و سیاست دوری از سلاحهای هستهای را از جنبه مذهبی و
نیز دکترین امنیت ملی ایران مورد تاکید مجدد قرار داد. موضوعی که در
سخنرانی اوباما برای نخستینبار به عنوان یک مساله با اهمیت تلقی شد. ایشان
شفافسازی و حل ابهامات و سوالات از سوی ایران را مورد تایید قرار داد که
البته در گذشته یکبار در زمان دبیری شورای امنیت ملی آقای روحانی و یکبار
در زمان دبیری آقای لاریجانی انجام شد که بار اول بهخاطر خلفوعدههای
غربیها و سیاست خرابکارانه دولت جورج بوش و بار دوم به خاطر سیاستهای
دولت احمدینژاد که قصد برکنار کردن لاریجانی از مقام دبیری شورای امنیت را
داشت و درست در آستانه حل موضوع و سفر آقای لاریجانی به آمریکا و توافق
نهایی با آمریکا با برکناری ایشان توسط آقای احمدینژاد موضوع دوباره به
بنبست رسید.
حل ابهامات گذشته و پاسخ به پرسشهای آژانس، مصاحبه با دانشمندان اتمی
ایران، بازدید از مکانهای مورد درخواست و قبول پروتکل الحاقی به عنوان
عناصر اعتمادساز از سوی غرب تلقی میشود که امکان تنظیم چارچوبی برای حل
آن وجود دارد ولی در عوض مساله قبول غنیسازی از سوی ایران که در صحبتهای
آقای روحانی به عنوان خطقرمز ایران تلقی شد، در صحبتهای آقای اوباما دچار
ابهام بود. به این معنی که ایشان ضمن پذیرش قطعنامههای سازمان ملل درباره
فعالیت هستهای صلحآمیز ایران، تبعیت ایران از قطعنامههای سازمان ملل را
مورد تاکید قرار داد که در آن به توقف غنیسازی از سوی ایران برای پروسه
اعتمادسازی اشاره شده است. طبیعی است که در این مورد باید ابهامها در
تقاضای آمریکا حل شود. از سوی دیگر آقای اوباما بر سیاست عدم تغییر رژیم در
ایران انگشت نهاد که اینهم با گذشته بعضی اقدامات دولتهای قبلی و کنونی
در تباین است، همانند مساله هستهای که ایران باید در این زمینه شفافسازی
کند و در مورد این مساله نیز آمریکا درباره این ادعا باید اعتمادسازی کند.
درباره سوریه و بحرین آقای روحانی به مساله انتخابات آزاد اشاره کرد که
بهنظر میرسد عقیده اوباما در پذیرش نقش ایران در حل دیپلماتیک مساله
سوریه افزایش یافته است. ولی درباره مساله بحرین بعید به نظر میرسد با
توجه به حضور نظامی عربستان در بحرین و نیز پایگاه نظامی آمریکا در این
کشور، آمریکا حاضر به توافقی در این مورد شود. آقای روحانی درعینحالی که
نقد رادیکالی از سیاستهای اسراییل انجام داد، از بهکار بردن واژه
صهیونیسم و دشمن اجتناب ورزید تا حساسیت بیشتر تولید نکند؛ موضوعی که مورد
توجه رسانههای آمریکایی قرار گرفت. اما مهمترین موضوع، مساله خشونتهای
منطقهای و بینالمللی است. موج جدید خشونتهایی که توسط جریان سلفی و
القاعده در خاورمیانه و افریقا در حال گسترش است، ایران و آمریکا را بیش از
همه مورد تهدید قرار داده است.
«الاولاکی» رهبر آمریکایی – یمنیالاصل القاعده که آقای اوباما دستور ترورش
را صادر کرد و سال گذشته به قتل رسید، فتوا داده بود که برای کشتن
ایرانیها و آمریکاییها نیاز به فتوا نیست و اعضای القاعده میتوانند بدون
فتوا آنها را به قتل برسانند. در مقابل چنین خطری که بالهای مرگ را در
چهار قاره گسترانیده است و مهمترین نیروی تروریستی تاریخ را شکل داده است
روحانی خواستار همکاری بینالمللی شد البته ایرانهراسی آمریکا سبب شده است
که این خطر کمرنگتر دیده شود. بقای القاعده در جنگ میان ایران و آمریکا
خواهد بود. پیشنهاد آقای روحانی همکاری برای عبور از این خطر مهیب به منافع
مشترک ایران و آمریکا را میتواند گسترش دهد. نگاه آقای روحانی به آینده
است. طبیعی است که این نگاه و مواضع که بنای اعتدال را دارد سعی کند جریان
افراطی در آمریکا را که با لابیهای کشورهای مختلف در پی افزایش دشمنی
میان ایران و آمریکا هستند، به حاشیه براند. این روندی است که باید تداوم
یابد و اعضای نهادهای حاکمیت در ایران باید کاملا هوشیار باشند که در جهت
تقویت این سیاست گام بردارند و خودشان موضوع نقد واقع نشوند همچنان که آقای
روحانی به عدم وجود صدای واحد در واشنگتن اشاره کرد. هرچند امکان مصافحه
سران فراهم نشد اما ذوب شدن یخها آغاز شده است. مهم این است که تداوم
داشته باشد و مانند گذشته متوقف نشود.