گروه فرهنگی - سیدمجتبی نعیمی: هرچقدر از روزهای جنگ دور میشویم، حجم این سوال که "چرا باید آلارم دفاع مقدس در مملکتمان همیشه فعال باشد؟" و سوالهایی از این دست بیشتر میشود. اینکه چرا بعد از گذشت دو دهه و اندی از زمان صلح، هنوز هم باید به فکر جنگ بود و ندای "نه سازش نه تسلیم" سر داد؟ چرا این روزها که گوگل در حال پیدا کردن راه حلهایی برای توقف مرگ است و یونیسف به زندگی مرفهتر تشویق میکند، ما هر روز باید خون شهدای بیست سی سال پیشمان را جلوی چشممان بگیریم و به یاد آن روزهای پدرانمان اشک و زاری کنیم؟
به گزارش بولتن نیوز، جواب سوالهایی فوق را میتوان از چند زبان مختلف داد و به دلایل گوناگون میشود اثبات کرد که نه تنها برای این روزهای ما که شاید تا همیشه، دعوت مردم به "مقاومت" به مثابه اصلیترین ارزش دفاع مقدس یک اصل ضروری و استراتژیک است. باید در طبل مقاومت دمید و نسلهای مقاوم تربیت کرد چون:
1. کیست که حتی برای یکبار هم که شده قرآن را خوانده باشد و نداند که خداوند ما را در سختی آفریده است. گویی انسان و سختی، دو همزادند. یا بهتر بگویم، سختی بستریست برای بهتر شدن انسان. اما به شرطهها و شروطهها، که اصلیترین شرطش مقاومت کردن در برابر سختیهای عمومی زندگیست. دشواریهایی که برای همهی آدمها در همیشهی تاریخ هست و اگر جامعهای دارا و دانای روحیهی مقاومت نباشد، نمیتواند امتحانهای زندگی را به خوبی پشت سر بگذراند. شاید برای همین بود که ادبای بزرگ هر ملتی، ادبیات حماسی را ترویج میکردند و هرچه تمدنی پیشرفتهتر است، ادبیات حماسی و مقاومتی فرهیختهتری دارد. تا به این طریق مردمشان را برای ساخت تمدنی که قرار است با دشواریهای حیات بشری بسازد و در آینده، تکامل پیدا کند آماده سازند. و حتی در عصر ما، بزرگترین مروج "رفاه بیشتر برای بیشترین افراد" گلادیاتور را میسازد و جنگ جهانی زِد را پیش چشم مردمش قرار میدهد تا ایشان را با مفهوم تقابل، ایستادگی و مقاومت آشنا سازد.
2. نهایت سادهپنداریست که فکر کنیم کشور ما را هیچ خطر نظامی تهدید نمیکند. خدای نکرده کافیست نیروهای مسلح ما تنها یک قدم عقب بنشینند تا در عمل ببینیم که چگونه مرزهای ما با تعدی دشمنان روبهرو میشود. اصلا چرا راه دور میرویم، مگر همین الان مرزهای جنوب شرقی ما و غربی ما شلوغ نیست؟ مگر تهدید نظامی اسرائیل بیخ گوشمان نیست و هر روز صدای نکرهی "حمله می کنیم"شان را نمیشنویم. خوب، در این شرایط که احتمال خطر نظامی در کمترین احتمال ممکنش وجود دارد، آیا میتوان دعوت به مقاومت را در جامعه معطل کرد و با خوش خیالی، به حیات ابدی در کرهی خاکی بیاندیشیم؟ باید توجه داشته باشیم که در حال حاضر، موثرترین سلاح ما که باعث شده تهدیدات نظامی سرزمینمان در کمترین میزان ممکن قرار بگیرد، همین مقاوم بودن مردم ایران اسلامیست که چون بمب هستهای و حتی بالاتر از آن، بازدارندگی ایجاد کرده و خیال خام تجاوز به مملکت ما را در ذهن دشمنان مدفون ساخته است. یک کلام؛ تسری روحیهی مقاومت در هر کشوری باعث بازدارندگی میشود و به همین دلیل باید جامعهی مقاوم تربیت کرد.
3. بیایید کمی نزدیکتر و شفافتر صحبت کنیم. از یک درد، از یک سرطان، از یک غدهی سرطانی، از اسرائیل. البته تکلیف که معلوم است، حذف اسرائیل از کرهی خاکی. یا همان ماجرای یک سطل آب. نبرد با اسرائیل جنگی نیست که فکر کنیم شاید در آینده اتفاق بیافتد و شاید نیفتد. ما داخل این جنگ هستیم. هرچند کمی آنطرفتر. هرچند شاید در گذشتهای نزدیک. اما ما داخل مبارزه با اسرائیل هستیم و حتما این مبارزه وسیعتر خواهد شد. البته لزومی ندارد که شکل این مبارزه، حتما کلاشینکف به دست گرفتن باشد و نارنجک پرت کردن. امروز اگر سریالهای فارسی وان را نبینی با اسرائیل نبرد کردهای. امروز اگر کالاهای اسرائیلی را نخریدهای با این حرامزاده جنگ کردهای. و آیا غیر از این است که چه جنگ نرم و چه جنگ سخت با اسرائیل، نیازمند رواج روحیهی مقاومت در کشور است؟ انصافاً چطور میتوان جوانی را تصور کرد که در کمپین اعزام به لبنان برای نبرد با اسرائیل ثبت نام میکند، اما نقش روحیهی مقاومت را نادیده گرفت؟ آیا آنهایی که این روزها از پای فارسی وان بلند نمیشود همانهایی نیستند که دائما غر میزنند و از دور ریختن ادبیات مقاومت دم میزنند؟
4. به این وضعیت فکر کنید: هر سه شنبه میرود جمکران، هر شب جمعه پیامک "شاید این جمعه بیاید شاید" میفرستد، هر صبح جمعه، ندبه چشمهایش را خون میکند و ... اما اهل هزینه دادن اعتقادی نیست، تحمل ایستادن در مقابل حرفهای مخالف را ندارد. هیچ تلاشی برای زیاد شدن یاران امام زمانش نمیکند که شاید به تریج قبای بعضیهای بر بخورد. به نظر شما این وضعیت مسخره نیست؟ اصلاً میشود مدعی زمینهسازی برای ظهور بود و روحیهی مقاومت را در جامعه ترویج نکرد؟ اصلاً همینکه فریاد میزنی مهدی بیا یعنی اینکه من آمادهام برای آمدنت در مقابل همهی نیروهای مخالف، مقاومت کنم که در غیر این صورت کذابی بیش نیستیم. پس یکی دیگر از بدیهیترین دلایل ترویج ارزشهای دفاع مقدس در جامعه و تسری روحیهی مقاومت در کشور همین است که به این طریق، راه را برای آمدن همهی آرزوی بشریت هموار میکنیم و همین دلیل، بس است برای این کار.
اما در آخر باید به این نکته اشاره کنیم که ارزشهای دفاع مقدس را هرچقدر در جامعه رواج میدهیم، در بین جوانان چند برابر باید بیشتر باشد. چرا؟ بگذارید برای توضیحش مثالی بزنم. ابن خلدون نظریهای دارد که در مورد ظهور و سقوط دولتهاست. در آن نظریه میگوید که در مرحلهی اول، دولتها در جنگند تا به قدرت برسند. در مرحلهی دوم به ثبات قدرتشان فکر میکنند. اما در گام سوم، عموما دچار سرگردانی در کامیابی پیروزیشان هستند و از چیزهایی که باعث ثبات قدرتشان شده، غافل میشوند. تا اینکه در مرحلهی چهارم و بخاطر درگیری زیاد در لهو ولعب دنیا، سقوط میکنند.
جمهوری اسلامی و نسل اول و دوم انقلاب اسلامی، دوران سختی و ثبات را پشت سر گذاشتهاند. مصائب دوران انقلاب، بحرانهای سالهای اول تشکیل دولت و جنگ و زحمتهای بازسازی کشور از سر گذشته و نسل سوم انقلاب که آیندهسازان ایران اسلامی هستند، عموما در فضایی تنفس کردهاند که منتج به پیشرفت و توسعهی جامعه بوده. یعنی هرچقدر پدران ما در عمل، داشتن روحیهی مقاومت را تجربه کردهاند، این نسل جدید در رفاه نسبی بزرگ شده و آنچنان که باید و شاید سختی را تجربه نکرده است. در نتیجه اگر نسل سوم انقلاب در شرایطی به حیات خود ادامه دهد که مشابه مرحلهی سوم نظریهی ابن خلدون باشد، میتواند خطرات مهمی را برای آیندهی انقلاب در بر داشته باشد. پس باید جوانان را با مقولهی مقاومت ترکیب کرد تا آیندهی این سرزمین تضمین شده باشد. مسلما نهادهای فرهنگی و رسانهای ما مثل سینما و رسانهی ملی در این مقوله نقش مهمی دارند که انشالله در مطلبی دیگر به توضیح آن میپردازیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com