کد خبر: ۱۶۹۹۷۴
تاریخ انتشار:

مدیریت برنامه‌سازی کودک را به متخصصین بسپارید

گفتگو با دکتر محمد میرکیانی مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه جام‌جم

دخت‌ایران - دکتر محمد میرکیانی، دکترای هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سال ۱۳۶۰ وارد صدا و سیما شد و یازده سال سردبیر قصه ظهر جمعه بود. وی سردبیری برنامه سرزمین نور و مجله نوجوانان را نیز بر عهده داشته است و در کارنامه خود سال‌ها به عنوان مدیر گروه کودک شبکه یک و دو و مشاور کودک و نوجوان شبکه دوم خدمت کرده است. ایشان عضو شورای راهبردی شبکه دوم سیما و شورای عالی کودک سیما و شورای طرح برنامه شبکه دوم سیماست. او همچنین عضو شورای طرح برنامه مرکز صبا و نویسنده نمایشنامه‌های رادیویی و قصه‌های ظهر جمعه در گروه کودک صدا و سیما نیز هست.

در سال ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی مرکز بین‌المللی مونیخ آلمان، کتاب‌های «پاپر» و «روزی بود و روزی نبود» دکتر میرکیانی را در فهرست کتاب‌های مناسب خود قرار داد. همچنین مجموعه «قصه روز تنهایی من» وی در دوره پنجم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد.

با توجه به سوابق طولانی دکتر میرکیانی در کار کودک و نوجوان، مدیریت و برنامه‌سازی در این عرصه دخت ایران با وی گفتگویی ترتیب داد تا نقدی از برنامه‌های صدا و سیما در عرصه کودک و نوجوان را پیش روی شما بگشاییم. باهم این گفتگو را می‌خوانیم:

 

دخت‌ایران: سال‌های کودکی تلویزیون دو رنگ داشت: «سیاه و سفید» و برنامه‌های کودک که بخش کمی از شبانه‌روز را به خود اختصاص می‌داد یا چینی بود مثل سندباد و پینوکیو و یا آمریکایی مثل سوپر من و دوستان مشابهش. بعد از انقلاب هم برنامه‌های کودک پر شد از کارتون‌های چینی و ژاپنی که با اهداف و فرهنگ ما تطابق چندانی نداشت. با گذشت زمان برنامه‌سازی بیشتر شد و خودمان دست به کار شدیم، اما آیا در این زمینه موفق بوده‌ایم؟

سیر تولید برنامه کودک و نوجوان در ایران همان سیر برنامه‌های دیگر را طی کرده است. همان اتفاقی که در سینمای کودک در جریان بود، در برنامه‌سازی برای کودک در صدا و سیما هم رخ داد. بعد از انقلاب به دلایل غیرقابل ذکر، وابسته به سلیقه‌های مدیران بوده و طبق تعریف هر یک از آنان از کودک و رسانه سعی شده که نگاه خاصی مطابق با آن سلیقه به دنیای کودک و رسانه‌اش نظر افکنده شود و در واقع اگر بخواهید به برنامه‌سازی طی این سال‌ها نگاه کنیم باید نگاه آنان را ارزیابی کنیم.

اگر بخواهم در مورد خودم که یکی از این مدیران بوده‌ام بگویم، وقتی من مدیر گروه کودک در شبکه ۱ و ۲ و جام‌جم بودم، نگاه من به دنیای کودک و نوجوان نگاهی آشنا به این عرصه بود. اغلب افرادی که با من آشنا هستند، مرا نویسنده کودک و نوجوان می‌دانند و از نادر مدیرانی هستم که در همه عرصه‌های کودک و نوجوان فعالیت می‌کنم. من در کارنامه بیش از سی سال فعالیت خود نویسندگی کتاب کودک، نویسندگی قصه‌های ظهر جمعه، راه‌اندازی مرکز صبا و تولید انیمیشن‌های ایرانی برای کودکان و نوجوانان را دارم. همچنین، طی این دوران بیش از ۳۰ ساله به شدت نگران هویت شرقی کودکان بوده‌ام و این از کارهایی که انجام داده‌ام مشخص است. با همین هدف در شبکه دو برنامه‌ای با عنوان شب بخیر بچه‌ها ساخته شد. برنامه قصه‌گویی، شب‌های شیرین و جشنواره قصه‌گویی که هم‌اکنون اجرا می‌شود نیز در همین راستا ساخته شد. من طی این سی سال یک جریان هدفمند را دنبال کرده‌ام و هر جا که رفته‌ام هویت اسلامی-ایرانی و ادبیات کهن و عامیانه مردم را در نظر داشته‌ام.

 

دخت‌ایران: چنان که فرمودید طی بیش از سه دهه کارنامه درخشانی از خود به جا گذاشته‌اید، اما آیا به طور کل در مورد مدیریت و برنامه‌سازی برای کودک نوجوان در صدا و سیما نیز می‌توانید همین ارزیابی را داشته باشید؟ یا شاید یک تنه بر خلاف آب شنا کرده‌اید و جریان کلی به سویی دیگر رفته است؟

سوال هوشمندانه‌ای پرسیدید. حقیقت این است که بحث کودک و جایگاه فرهنگ کودک در برنامه‌سازی کشور چندان جدی گرفته نشده است و این روند همه جا وجود دارد. حتی در حال حاضر در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان نیز شناخت به این حوزه نسبت به گذشته بسیار کمتر شده است. در عرصه رسانه‌های کودک و نوجوان هم همین اتفاق افتاده است. در بحران گرانی کاغذ چند مجله کودک و نوجوان به تعطیلی کشید؟ این فاصله گرفتن از دنیای کودکان و ادبیات تخصصی آنان در همه عرصه‌ها دیده شده است.

 

دخت‌ایران: با توجه به دغدغه نظام و اهتمام و تاکید بر پرورش توامان دین و فرهنگ بومی و ایرانی-اسلامی در میان کودکان و نوجوانان، اما متاسفانه متخصصان این عرصه بیش از پیش از مدیریت و برنامه‌سازی برای کودکان و نوجوانان فاصله می‌گیرند، به نظر شما مشکل از همین نگاه‌های سلیقه‌ای ناشی نمی‌شود؟ چطور می‌شود که مدیران کلان به فکر اصلاح نگاه‌های غیرتخصصی به عرصه کودک و نوجوان باشند؟

همان طور که گفتید عناصر دلسوزی در نظام هستند که بسیار نگران فرهنگ کودکان و نوجوانان هستند. زمانی که من مدیر گروه کودک و نوجوان بودم باکس چهارگانه‌ای طراحی شد که از زمان مدرسه تا خواب به همراه کودکان باشد و هر وقت بچه‌ها تلویزیون را روشن کنند برنامه مفیدی مناسب آن زمان در اختیارشان باشد. این برنامه عبارت بود از صبح بخیر بچه‌ها، بچه‌ها مدرسه، عصر بخیر بچه‌ها و شب بخیر بچه‌ها. این زمانی بود که برنامه‌های کودک و نوجوان به شبکه ۲ سپرده شده بود؛ اما باز هم تغییر مدیریت‌ها و برنامه‌ها پیش آمد و روند کار تغییر کرد. فعالیت در عرصه کودکان را باید به افراد باتجربه و متخصص سپرد و به تخصصی بودن این حوزه توجه بیشتری داشت. عرصه کار کودک کار اقتصادی نیست و قشر فرهنگی کودک و نوجوان باید خون دل بخورد.

 

دخت‌ایران: شاید دلیلش این است که به اقتصاد فرهنگ نیز توجه کافی نشده است. این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته هنر کودک و نوجوان از عرصه‌های بسیار پرفروش حتی در دنیا است. مثل ماجراهای هری پاتر که با تبلیغات تجاری در همه دنیا جا باز کرد.

آن هم دلایل خاص خودش را دارد که اشاره خواهم کرد. در کل فهم ما از دنیای کودک باید تغییر کند و در برنامه‌سازی دچار ژورنالیسم نشویم. در برنامه‌سازی صدا و سیما ۵۰ درصد کار دفاع از برنامه و موضوعات نیمه فرعی برنامه‌ای است که تولید می‌شود. پیش از هر چیز هر مدیر گروهی باید بداند چرا برنامه را تولید می‌کند. موضوع هری پاتر را هم که اشاره کردید باید گفت اتفاق‌های بین‌المللی اهداف بین‌المللی دارد. کتاب‌های من در بسیاری از کشورهای هم‌جوار منتشر شده است، زیرا اهداف آثارم برمی‌گردد به مشترکات فرهنگی با کشورهای همسایه. در ایران نیز کارهایی برای اسطوره‌سازی انجام شده است.

 

در مرکز صبا نیز داستان‌های شاهنامه تولیدشده و عمو رستم و دایی سهراب، داستان‌های امروزی دهه ۴۰ تهران است و برگرفته از شاهنامه فردوسی است. داستانی در مورد تن تن و سندباد که تقابل افسانه‌های مشرق و مغرب را دستمایه قرار داده است از جمله مواردی است که شخصا روی آن کار کرده‌ام. پایه‌های فرهنگی و ذخایر فرهنگی بسیار غنی در ایران هست که در دنیا بی‌نظیر است و محدود به منابع گذشته نمی‌شود، بلکه در ادبیات معاصر نیز نمونه‌های بسیار ذی‌قیمتی وجود دارد.

 

دخت‌ایران: این موضوع بر کسی پوشیده نیست، ولی اگر حتی بر سر چاه نفت هم نشسته باشیم و نفتی استخراج نکنیم گردسوزمان خاموش می‌ماند!

هر اتفاق یا حتی مصاحبه‌ای که در این زمینه صورت بگیرد مثل چراغی است که در عرصه فرهنگ کودک و نوجوان روشن می‌شود؛ اما دسترسی غرب به منابع رسانه‌ای بسیار قوی است و جریان‌سازی برای آنان بسیار ساده‌تر است.

 

دخت‌ایران: درست می‌فرمایید، اما حتی با قطره‌های مستمر آب می‌توان سنگ را سوراخ کرد. مهم این است که جریان گسسته نشود هدفمند و مستمر باشد.

امید من نیز این است که برای ایجاد چنین جریانی مسئولان بیش از پیش بحث کودک و نوجوان را جدی بگیرند و در هر بخش مدیران هدف و دنیایی مستقل را برای خود تعریف نکنند. هدف مشترک از همه مهم‌تر است.

 

دخت‌ایران: عرصه کودک و نوجوان کاری سود ده نیست. نه تنها در عرصه کودک و نوجوان، بلکه در حال حاضر، صدا و سیما برای هر فرهنگ‌سازی یک پیشنهاد مشارکتی به روابط عمومی‌ها ارائه می‌دهد. در برنامه‌های تلویزیون مجری برنامه بهداشتی به خانواده‌ها توصیه می‌کند برای جلوگیری از انواع سرطان و چاقی از مصرف تنقلات مضر و خریداری آن برای کودکان جلوگیری شود، مدتی بعد لابه‌لای برنامه‌های کودک و نوجوان آگهی پر زرق‌وبرق همین تنقلات پخش می‌شود. دو سوال: اول اینکه وقتی تعریف یک رسانه ملی است، آیا می‌تواند در میانه برنامه‌ها آگهی بگیرد، این با رسالت فرهنگی اجتماعی آن رسانه ملی -نه خصوصی- منافاتی ندارد؟ دوم آنکه فرض می‌کنیم رسانه ملی آگهی هم می‌گیرد و مشکلی نیست، آیا اخلاق رسانه‌ای حقوقی را برای کودک که مخاطبی پذیراست، متصور نیست؟ این حق که ذهن مخاطب را به مصرف آنچه برای او مضر است، آن هم در میانه یک برنامه فرهنگی آلوده نکند؟

حقیقت این است که در مورد رسانه ملی و محدوده عملکرد آن به صورت علمی تعریف معین و مشخصی نشده است و لازم است در شورای راهبردی سازمان صدا و سیما برای پخش آگهی‌ها بازتعریفی صورت بگیرد. هنوز به این جایگاه نرسیده‌ایم که تعریف کنیم رسانه‌ای با عنوان رسانه ملی می‌تواند آگهی پخش کند یا نه؟ اما اگر من در مورد مجله خودم بخواهم بگویم، برای حفظ اعتبار و وجهه هم که شده در میان صفحات خود از این نوع آگهی استفاده نمی‌کنم.

 

دخت ایران: یک رسانه کارکردهای مختلفی دارد شما رسالت صدا و سیما را در رابطه با کودکان چطور تعریف می‌کنید؟

دنیای کودک دنیای پیچیدگی‌هاست و از خصوصیات خلقت این است که بشر وقتی بزرگ می‌شود دنیایش گسترده‌تر و پیچیده‌تر می‌شود. وقتی بچه‌ها به فهم و درک می‌رسند اگر هویت و قدرت تحلیل و درک خوبی به دست آورده باشند در دنیا به درستی راه و هویت خود را بازمی‌یابند و جامعه خود را سر بلند می‌کنند و افراد موفقی خواهند بود.

به نظر من اولین مسئولیت هر رسانه مخاطب‌شناسی است. باید بدانیم می‌خواهیم برای چه کسانی برنامه بسازیم و آنها چه زبانی و چه نیازهایی دارند. دومین رسالت یک رسانه آموزش است. صدا و سیما باید دنیا و زندگی را به کودک معرفی کند. بچه‌های قدیم تابستان‌ها در مغازه شاگردی می‌کردند. خودشان زندگی را لمس می‌کردند، اما امروز بچه‌ها طور دیگری بار می‌آیند.

وقتی ما کودک بودیم اول شناختمان از زندگی شکل می‌گرفت و بعد رشد می‌کردیم، اما متاسفانه امروز شناخت ما از حوزه فرهنگ و تفکر جدی گرفته نمی‌شود. جهان غرب مشغول برنامه‌ریزی برای قرن است؛ قدرت‌ها دیگر فریب‌کاری را کنار گذاشته‌اند و به خاطر جریان آزاد اطلاعات بی‌پرده برای همه برنامه‌ریزی می‌کنند. بچه‌ها باید کم‌کم از دنیا شناخت پیدا کنند و برای ایستادگی در مقابل جریان‌های ضد فرهنگ و دین و باورهای خود آماده شوند. تنها عامل بازدارنده برای اینکه پرچم ما تا همیشه افراشته بماند تربیت بچه‌هایی با شناخت بالاست.

سومین رسالت شناخت ظرفیت‌های فرهنگی و ترویج آن در میان نسل جدید است. باید بچه‌ها را جدی بگیریم و تخصصی بودن حوزه آنها را به رسمیت بشناسیم. نویسندگان کودک و نوجوان و هنر و رسانه کسانی هستند که کودکی خود را خوب به خاطر دارند و با کودکان خوب ارتباط برقرار می‌کنند. ایران سرشار از اسطوره‌ها، نمادها، چهره‌های فرهنگ‌ساز و ادبیات و تاریخی است که با آن می‌شود مسیر تاریخ را عوض کرد. هر یک از اندیشمندان ما دنیایی پیش روی نسل جوان می‌گشایند.

 

دخت‌ایران: ممنون از فرصتی که در اختیار دخت‌ایران قراردادید. اگر نکته‌ای هست بفرمایید.

خیر. از شما و رسانه‌تان تشکر می‌کنم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین