گروه اجتماعی- افشین اورکی: حدود یک ماه از انتخاب دکتر نوربخش به عنوان مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی می گذرد. در این مدت نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با اکثریت آراء، طرحی را به تصویب رساندند که بر اساس آن تامین اجتماعی موظف می شود تا گروه های دیگری از آحاد جامعه را با شرایطی استثنایی و عجیب و غریب تحت پوشش مستمری بگیران خود قرار دهد. از سوی دیگر مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی عقیده دارد که روزانه 30 میلیارد تومان بر بدهی دولت به تامین اجتماعی افزوده می شود و این در حالی است که در سال 1392، بخشی از ذخایر سازمان تامین اجتماعی برداشت و در هزینه های مصرفی خرج شده است. (روزنامه کار و کارگر- شنبه 9 شهریور 1392 – شماره 6450) اما در عین حال تاکنون شاهد رویکرد تغییرتفکر و اندیشه ای مثبت و عمیق و البته عینی و عملگرایانه در این سازمان بیمه ای برای برون رفت از وضعیت نابه هنجار موجود نبوده ایم. شاید برای آنالیز و تجزیه و تحلیل عملکرد دکتر سید تقی نوربخش در مسند مدیریت سازمان تامین اجتماعی لازم است فرصت بیشتری را در نظر گرفت، اما مخاطبان میلیونی این سازمان انتظار دارند تا دامنه این تغییر و تحول بنیادی در سازمان تامین اجتماعی از ضرباهنگ بیشتر و جدی تری برخوردار شود.
به گزارش بولتن نیوز، یکی از پارامترهای مهم و تاثیر گذار برای عینیت بخشیدن به طرح های مدیر
عامل سازمان تامین اجتماعی، انتخاب تیم عملیاتی مدیران لایق و متخصص ارشد بیمه ای و درمانی از سوی دکتر نوربخش است. تاخیر در معرفی معاونت ها و مدیران ستادی سازمان تامین اجتماعی این شائبه را در اذهان فعالان و تحلیلگران مسائل بیمه ای ایجاد می کند که شاید مدیر عامل تامین اجتماعی بر خلاف جناب آقای دکتر روحانی، که در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در مجلس شورای اسلامی، وزاری پیشنهادی دولت خود را خیلی سریع و ضربتی به نمایندگان خانه ملت معرفی کرد، اساسا برای این مهم فاقد برنامه و شاخص های لازم و کافی است. به هر حال وی عالیترین مقام سازمان تامین اجتماعی است و این اختیار و اجازه را دارد تا خود به انتخاب مدیرانش بپردازد و از این بابت مانع قانونی نیز ندارد. از یک سو می تواند با طیف مدیران و معاونت های کنونی خود که پیشتر سعید مرتضوی را همراهی می کردند کار کند و از سوی دیگر می تواند با خانه تکانی اساسی و با نگاهی کارشناسانه که منطبق با واقعیت های تلخ و ناهنجار در سازمان تامین اجتماعی است با چیدمانی متفاوت به گزینش و همراهی یاران و یاوران جدید در تیم مدیریتی اش پرداخته و به رتق و فتق امور بیمه شدگان و مستمری بگیران مشغول شود. می تواند چشم هایش را ببندد و با همین معاونت ها و مدیران، روزگار سپری کند و یا اینکه خطر ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی را با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده و فریاد همراهی و یاری دلسوزانه مدیران و متخصصان خانه نشین و حاشیه نشین را به فراست شنیده و دست آنها را به گرمی در دستان خود بفشارد. اینک دکتر نوربخش بر سر دو راهی سختی قرار گرفته است که گریزی برای او از این شرایط سخت و بحرانی وجود نداشته و ندارد. یا خواهان گذراندن وقت است تا دوره مدیریتش تمام شود و یا اینکه عزم و اراده ای جدی و بنیادین برای خروج از این طوفان سهمگین در تامین اجتماعی دارد. اگر می خواهد منتقد سیاست های مدیر پیشین و مدیریت های اسبق تامین اجتماعی باشد، اینک دیوار کوتاه دکتر سعید مرتضوی، رحمت الله حافظی، سید مجید موسویان و کمی عقبتر علی ذبیحی و سی و اندی مدیر عامل پیشین سازمان تامین اجتماعی برای پرتاب سنگ سوء مدیریت ها، کاستی ها و مشکلات کنونی، مهیا و در دسترس است. اما اگر منصف باشد و با تدبیر که اطمینان داریم چنین است باید از انحراف افکار عمومی و بویژه بیمه شدگان و مستمری بگیران میلیونی سازمان تامین اجتماعی از واقعیت های موجود و آزار دهنده این سازمان به چشم اندازهای رویایی و دور از دسترس خودداری کند. وی برای حل مشکلات فراوان سازمان تامین اجتماعی باید شجاعانه به جراحی بزرگ دمل چرکین کاهش ضریب بیمه پردازان در مقابل افزایش قارچ گونه
مستمری بگیران این سازمان که روز به روز منابع و درآمدهای لرزان تامین اجتماعی را تحلیل می دهند بپردازد. در این راستا وی باید مسلح به طرح، برنامه و نیروهایی همسو، همگن و کارآمد در بخش های مختلفی مانند برنامه ریزی، مدیریت، محاسبه های بیمه ای، درمانی و از همه مهم تر اطلاع رسانی و رسانه ای باشد. مدیریت نیروهای انسانی نیز بدون درک و شناخت توانمندی ها و قابلیت های فردی کارکنان متخصص و مدیران آگاه و فهیم میسر و امکانپذیر نیست. قاطعیت، جسارت و اعتماد به نیروهای نواندیش و مدیران متخصص و صاحب فکر و اندیشه و خروج از تفکر حاکمیت مدیریت سنتی،نخ نما شده و منفعل که اکنون مانند تارهای عنکبوت به دور سازمان تامین اجتماعی تنیده شده است
می تواند نمادی از حرکت رو به جلو مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی برای برون رفت از فضای تیره و تار و ابری تامین اجتماعی تلقی می شود. براستی تاخیر مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی در روند اجرای این مهم چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ اگر ایشان نیز مانند بسیاری از تحلیلگران و فعالان بیمه ای بر این باور است که سازمان تامین اجتماعی از مرزهای ورشکستگی عبور کرده است، در آن صورت تعلل و کندی وی برای اتخاذ تصمیمات مقتضی و بویژه انتخاب معاونت ها و مدیران و مشاوران ستادی خود در تامین اجتماعی، توجیهی منطقی و عقلانی نمی تواند داشته باشد و اگر هم با مثبت اندیشی کاذب و بدون در نظر گرفتن واقعیت های جاری و ساری تامین اجتماعی، قصد اداره این سازمان بیمه ای را دارد که در آن صورت باید برای بیمه شدگان و مستمری بگیران این مرز و بوم باید گریست. یکی از واقعیت های تامین اجتماعی آن است که مصارف به شدت از منابع پیشی گرفته است. واقعیت این است که طرح های پی در پی و متواتر به اصطلاح بیمه ای توسط نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی تصویب شده، می شود و خواهد شد و سازمان بیش از پیش در تنگنای مالی قرار گرفته و خواهد گرفت. واقعیت این است که سازمان تامین اجتماعی مدیرانی آگاه، فهیم و با تجربه دارد که یا به حاشیه رانده شده اند و یا در استان های دور از پایتخت در گمنامی و انزوا به روزمرگی مشغول هستند. مدیرانی که هیچ گاه در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های مدیران عامل سازمان تامین اجتماعی دخالت داده
نمی شوند. در حالیکه متاسفانه و طی چند سال اخیر ملاک انتخاب معاونان و مدیران ستادی مطلوب نظر مدیر عامل، نزدیکی جناح فکری و جایگاه گروهی مدیران به مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی بوده است. با این حساب باید به طرح این پرسش پرداخت که آیا تداوم این سیاست ها در سازمان تامین اجتماعی، مغایرتی آشکار با هدف ها و سیاست های دولت تدبیر و امید دکتر حسن روحانی نداشته و ندارد؟!
از زاویه ای دیگر به فرآیندکندی و تعلل و تاخیرهای صورت گرفته توسط دکتر سید تقی نوربخش در مسند مدیر عاملی سازمان تامین اجتماعی می پردازیم. برخی از مدافعان مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی، تاخیر در معرفی معاونان و مدیران ستادی دکتر نوربخش را امری عادی تلقی کرده و اظهار می دارند که ایشان تعمدا با صبر و حوصله به گزینش معاونان و مدیران خود می پردازد و از این بابت نباید وی را مورد سرزنش و ملامت قرار داد و در نقطه مقابل گروه زیادی از دلسوزان راستین تامین اجتماعی به طرح این پرسش مهم و جدی می پردازند که این همه تعلل و تاخیر در معرفی معاونان و مدیران ستادی و بویژه نامشخص بودن سیاست های مدیریت سازمان تامین اجتماعی در حوزه رسانه و اطلاع رسانی چه معنایی داشته و دارد؟! آیا در انتصاب هایی که قرار است صورت بگیرد مسائل و حاشیه هایی وجود دارد که افکار عمومی، رسانه ها و بیمه شدگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی نباید از آنها با خبر شوند؟!
اما مسائل دیگری نیز در«لاک پشت سواری بنز تامین اجتماعی» وجود دارد که لابد دکتر نوربخش بنا به دلائلی از
رسانه ای شدن آنها واهمه دارد. این مسائل می تواند ریشه در اتوریته شغلی مدیر عامل محترم سازمان تامین اجتماعی داشته باشد. وی از یک مرکز درمانی پا به عرصه اجرایی و سیاستگذاری سازمان تامین اجتماعی گذاشته است. شاید دکتر نوربخش هیچ وقت وضعیت سازمان تامین اجتماعی را این چنین آشفته و ملتهب تصور نمی کرد. شاید هیچ وقت به ذهنش نیز نمی رسید در سازمانی مشغول به کار است که گلوگاه های دولتی بسیاری برایش تصمیم گیری و تصمیم سازی
می کنند و در چنین سازمانی عملا مدیر عامل، قدرت اجرایی آنچنانی نداشته و ندارد. در سازمانی مشغول به کار خواهد شد که در این سرزمین پهناور، دامادهای داوطلب و قدر بسیاری برای ازدواج با منابع و درآمدهایش دارد! شاید فکر می کرد در ستاد مرکزی سازمان تامین اجتماعی همه چیز آرام است و همه با یکدیگر متحد و یکدل و جان هستند تا به رتق و فتق امور بیمه شدگان و مستمری بگیران بپردازند، در حالیکه مساله مهم و اصلی برای بعضی ها در این سازمان بیمه ای،
سهم خواهی و دریافت مطالبات بیشتر از منابع و درآمدهای بیمه شدگان و مستمری بگیران است. اگر بدون تعصب و دفاع کورکورانه از سازمان تامین اجتماعی بخواهیم با مخاطبان میلیونی بیمه شدگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی به
گفت و گو بنشینیم، متاسفانه شاهد این مساله خواهیم بود که سهم ما از عملکرد نامناسب و غیر مسئولانه بعضی از مدیران تامین اجتماعی، اذهان منفی میلیون ها مخاطبی است که دکتر حسن کامران در گفتمانی عامیانه و کوچه بازاری با برچسب«لپ سرخ ها» از آن یاد کرد. فراموش نکنیم اگر 163 نماینده محترم مجلس شورای اسلامی به تصویب یک طرح ضد بیمه ای علیه سازمان تامین اجتماعی می پردازند، باعث و بانی آن کسانی هستند که با سوء مدیریت خود در این سازمان بیمه ای به شکل گیری فضای ناسالم در سازمان تامین اجتماعی به طور کلان و مجموعه شرکت های
سرمایه گذاری تامین اجتماعی «شستا» به طور ویژه کمک کرده و به آن دامن زده اند! البته به این گرفتاری ها و مشکلات، نبود فضای آزاد رسانه ای در سازمان تامین اجتماعی را هم باید اضافه کرد که باعث شد تا گوشی برای شنیدن صدای اعتراض منتقدان و دلسوزان واقعی تامین اجتماعی وجود نداشته باشد و این اعتراض ها و انتقادها در فضای رسانه ای برون سازمانی تجلی یابد. امری که چه در گذشته و چه حال حاضر مطلوب نظر مدیران ارشد سازمان تامین اجتماعی نبوده و نیست و بی گمان مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی نیز چنانچه خواهان تعالی و ترقی این سازمان است باید به جای تعلل و تاخیر در انتصاب مدیران بیمه ای خود، ابتدا فضا و زمینه فعالیت منتقدان دگر اندیش در سازمان را فراهم آورد و مطمئن باشد که بدون وجود فضای نقد و نقادی در تامین اجتماعی، آنچه نصیب بیمه شدگان، مستمری بگیران و خود وی خواهد شد چیزی بیش از آمارهای غیر واقعی، فریبنده و ترسیم دورنما و چشم اندازی خیالی و دروغین از فضای رومانتیک در تامین اجتماعی نخواهد بود. جناب دکتر نوربخش؛ زمان شما برای حل مشکلات تامین اجتماعی به سرعت در حال گذر است.