گروه فرهنگی - اولین چیزی که در مورد توزیع این فیلم در شبکهی نمایش خانگی جلب توجه میکند، سرعت پروسهی ورود این فیلم به خانههای مردم است. در گذشته، فیلمها حدود 9 ماه تا یک سال باید منتظر میایستادند که نوبتشان شود و در قالب سیدی و دیویدی به خانههای مردم راه بیابند. این چند وقت اخیر که این فاصلهی زمانی کم شد، به حدود شش ماه رسید. اما "چه خوبه که برگشتی" تنها بعد از سه ماه از اکران به شبکهی نمایش خانگی آمده و شاید مهمترین دلیلش، عدم جذب مخاطب در سالنهای سینما بوده. گویا قرار است با توزیع سراسری این فیلم، مسئلهی فوق تا حدی برطرف شود.
به گزارش بولتن نیوز، نکتهی بعدی این فیلم که جرقهاش در ابتدای دیدن آن در ذهنتان روشن شده و در طول فیلم به یک سوال بزرگ تبدیل میشود، وجود اسم سازمان هنری شهرداری تهران به عنوان نهادیست که این فیلم را تولید کرده است. مسلما هر سازمان هنری وظیفه دارد که در جهت ارزشهای مد نظرش آثاری تولید کرده و یا از دیگر آثار تولید شده حمایت کند. اما هرچقدر فیلم جلو میرود، دائما این سوال در ذهنتان دور میزند که چه ربطی بین فیلم "چه خوبه که برگشتی" با شهرداری تهران وجود دارد؟ آیا صرف اینکه فیلم قبلی مهرجویی یعنی نارنجیپوش به سفارش آن سازمان و در جهت کمک به پاکیزگی شهر شاخته شده، دلیل میشود که از فیلم بعدی او نیز چنین حمایتی شود؟ اصلا موضوعات مطرح شدهی فیلم چه تناسبی با ارزشهای شهرداری تهران و سازمان هنری آن دارد؟ اینها ابهاماتیست که از زمان پیشتولید وجود داشته و هنوز که هنوز است بیپاسخ ماند.
سوم؛ اما برسیم به خود فیلم. ما که در حدی نیستیم بیاییم و دربارهی کیفیت بازیگری و میزانسن و دکوپاژ و گرههای فیلمنامه اظهارنظر کنیم. در بهترین شرایط بلدیم از کلیات فیلم بحث کنیم و اینکه داستانش چه میخواهد بگوید و اصلا به ما چه که فلان قضیه را توی فیلم ببینیم و از اینجور مسائل. راستش را بخواهید آنقدر مهرجویی را بزرگ کردهاند و استاد استاد بهش چسباندهاند که آدم شک میکند نکند نظر ماست که ایراد دارد و فیلمساز کارش را خوب انجام داده. حالا چه اینطور باشد چه نباشد، بعد از یک نظرسنجی میدانی که از خیلی بینندگان زمان اکران پرسیده و از مخاطبان نمایش خانگی نیز دریافت شده، میتوان ادعا کرد که حداقل، مخاطب عام چیز خاصی از فیلم درک نمیکند. به عبارت دیگر، یا اصلا فیلم حرفی برای گفتن ندارد و یا اگر هم دارد، آنقدر در لفافه بیان میکند که باید خیلی بالای دیپلم باشی تا بفهمی. که این هم خود عذر بدتر از گناه است. در نتیجه، بعد از حدود دو ساعت فیلم دیدن، به خودت میگویی این چه چیزی بود که من دیدم.
چهارم؛ و اما بعد از اینکه کمی از فیلم گذشت و حالتان سر جایش آمد، سعی میکنید تا بین بزرگ فیلمسازان ایرانی و جهانی یک مقایسهی ساده انجام دهید و افسوس میخورید چرا کسی که در روزگار دور هامون را ساخته بود و در دوران اخیر هم مهمان مامان، باید حال و وضعش این باشد. اما هماتان خارجی و هالیوودی او هنوز هم که هنوز است دارند سینمای دنیا را تکان میدهند. واقعا مشکل از کجاست؟ شرایط فیلمسازی در داخل ایران مساعد نیست؟ به نظر درست نمیآید، چون فیلم خوب هرچند کم است اما باز هم هست. یا اینکه کفگیر هنر و ایدهپردازی بزرگان ما به ته دیگ رسیده؟ در هر صورت بعد از دیدن "چه خوبه که برگشتی" به خودت میگویی: ایکاش استاد اینگونه به پردهی نقرهای برنمیگشت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com