خوانندگان کتاب های رمان، پس از خواندن کتاب، در حاشیه آن، کتاب خوان بعدی را به خواندن رمان دیگری سفارش می کردند و عنوان آن را می نوشتند. سید علی هم در حاشیه کتاب هایی که می خواند چنین توصیه هایی می نوشت.« شاید الان در حواشی آنها اگر بریده نشده باشد، پاک نشده باشد، خط من در اغلب اینها باشد.»
«شرح اسم» کتابی است با موضوع زندگینامه آیتالله العظمی سید علی حسینی
خامنهای (مدظلّه العالی) از دورۀ تولد تا سال ۱۳۵۷ و همچنین کارنامهای
مختصر از آغازین کنشهای سیاسیاجتماعی ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی، که
به کوشش هدایتالله بهبودی از سوی مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی تدوین و
منتشر شده است.
قطع نظر از نقش و موقعیت استثنائی ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی،
بیتردید آیتالله خامنهای یکی از عالمان تأثیرگذار در تبیین و ترویج
اندیشۀ سیاسی اسلام و برآمدن انقلاب اسلامی ایران است. بنابراین، چنین
پژوهشی به معنای بازخوانی و بازگویی بخشی از تاریخ مبارزات ملت ایران است.
سبک خاص مبارزات آیتالله خامنهای، همراه با تقیه، به همان معنای خاص و
اصیل اسلامی است، که هیچ ارتباطی به ترس و سکون و معانیِ منفعلِ مرسوم از
تقیه ندارد. این تقیه به معنای مبارزه تمامعیار است، به شکلی که دشمن
متوجه این مبارزه نشود. این روش مبارزه، بهروشنی در سیر کتاب مشخص است.
اگر در بازجوییها، عقبنشینیهای ظاهری دیده میشود، این همراه است با
حملات شدید و عمیقِ پیش و پس از بازداشت؛ و هدف، گمراهکردن ذهن دشمن است.
کتاب «شرح اسم» مشتمل بر ۸۰ عکس تاریخی است که تعدادی از آنها برای اولین بار منتشر شده است.
این کتاب ۷۶۶ صفحهای همچنین مشتمل بر دهها سند از ساواک، شهربانی و
دادرسی ارتش شاهنشاهی درباره دوران مبارزه و تبعید آیتالله سیدعلی خامنه
ای است که ناگفتههای فراوان تاریخی را ارائه کرده است.
سبک کتاب، رواییِ مستند است. داستان اصلی را راوی میگوید و هرجا که لازم
است، اصل سند آورده میشود. روایتِ راوی، ادبی، زیبا، گیرا و مبتنی بر
اسناد یاد شده است.
هدایتالله بهبودی دلیل انتخاب عنوان «شرح اسم» برای خاطرات رهبری را چنین
شرح میدهد: در اصطلاحی در علم منطق گفته میشود اگر نتوانیم به ذات یک
حقیقت پی ببریم به شرح آن میپردازیم و دلیل انتخاب عنوان کتاب «شرح اسم»
نیز همین است.
قطعاً «شرح اسم» یک اثر فاخر پژوهشی است و فضای جذاب ادبی و داستانی آن هم،
سوار بر پایۀ پژوهشیبودن است. تسلط بر تاریخ معاصر که منجر به رصد
تیزبینانه وقایع در حجم انبوهی از اسناد متفرق و بعضاً متعارض میشود،
پرهیز از هرگونه تخیل، سندداربودن هر آن چیزی که گفته شده، تاریخی بودن سیر
کتاب با وجود جابهجاییهای زمانی که در اسناد صورت گرفته و موارد متعدد
دیگر، شاهدی است بر ادعای فوق.
آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد بخش پنجم این کتاب است؛
وی در طول پنج سال و نیمی که مقدمات و دوره سطح را گذراند، بنا به تمایل
جسمی و روحی، به فعالیتهای دیگری هم پرداخت که ورزش، مطالعات غیر درسی و
شعر از جملۀ آنهاست. تفریحات او، محدودتر از هم سن و سالهای دیگر بود. هر
چند سلوک روحانی، سرگرمی عمدۀ او را به حضور در جمع طلبهها و مباحث علمی
با دوستان هم سلک محدود میکرد، اما کوهپیمایی را دوست میداشت و برای
رسیدن به بلندی های اطراف مشهد، درس و بحث را تعطیل می کرد. «آن وقت ما کوه
می رفتیم. پیاده روی های طولانی می کردیم. من با دوستان خودم، چند بار از
کوه های اطراف مشهد، همینطور کوه به کوه، روستا به روستا، چند شبانه روز
حرکت کردیم و راه رفتیم.»
تنها پارک آن زمان مشهد، فضای پالودهای برای حضور همۀ اقشار مردم نداشت.
گردشهای گروهی طلبههای مشهد در باقرآباد بود که به آن بقرآباد می گفتند.
باقر آباد که آن زمان جزئی از شهر نشده بود، گردشگاه سنتی طلبه ها بود.
وعدۀ غذایی خود را به آنجا می بردند، روی سبزه ها می نشستند و از طبیعت لذت
می بردند. توپ بازی هم می کردند. نمک این بستان نشینی برای سید علی شعر و
شعرخوانی بود.
هر چند از جراید آن زمان، «نور دانش» و «ندای حق» که با مدیریت سید حسن
عدنانی و «مسلمین» با مدیریت حاج مهدی سراج انصاری منتشر می شد، می خواند و
یا کتاب های تاریخی چون «حبیب السیر» و «روضه الصفا» را دیده و خوانده
بود، اما در این میان، کتاب های رمان دنیای تازه ای بود که او را شگفت زده
کرد. کتابخانۀ پدر، کتاب های زیادی داشت و سید علی نوجوان از آنها بهره
درسی می برد، اما از رمان، عنوانی در آن پیدا نمی شد. نزدیک خانه اش کتاب
فروشی کوچکی بود که اینجور آثار را از آن کرایه می کرد، می خواند و پس می
داد.کتابخانۀ آستان قدس هم نعمتی بود برای صاحبان جیب هایی که پول خرید
کتاب را به روی خود نمی دیدند. «گاهی روزها آنجا می رفتم و مشغول مطالعه می
شدم. صدای اذان با بلندگو پخش می شد. بهقدری غرق مطالعه بودم که صدای
اذان را نمی شنیدم. خیلی نزدیک بود و صدای خیلی شدید داخل قرائت خانه می
آمد و ظهر می گذشت. بعد از مدتی می فهمیدم ظهر شده است.»
او قدر کتابخانۀ آستان قدس را خوب می دانست، هم به دلیل وفور منابع و هم
کرایه نکردن کتاب ها که روزی باید یک ریال برای آن کنار می گذاشت. بینوایان
را در همین کتابخانه خواند، که اگر نمی خواند شاید به جای یک ریال، باید
یک تومان به کتابفروشی محله می پرداخت.
خوانندگان کتاب های رمان، پس از خواندن کتاب، در حاشیه آن، کتاب خوان بعدی
را به خواندن رمان دیگری سفارش می کردند و عنوان آن را می نوشتند. سید علی
هم در حاشیه کتاب هایی که می خواند چنین توصیه هایی می نوشت.« شاید الان در
حواشی آنها اگر بریده نشده باشد، پاک نشده باشد، خط من در اغلب اینها
باشد.»
سید علی بسیاری از رمان های منتشر شده خارجی را در نوجوانی مطالعه کرد و با
زوایای این دنیای ریزبافت، پیوندی یافت که دوام آن همیشگی بود. شگفتی های
جهان داستان او را چنان به سوی خود کشید که هر رمانی به چنگ می آورد، خود
را در آن غرق می کرد. بعدها گفت که رمان خوانی او در ابتدا بی هدف بود و
تحت تأثیر کشش های داستان پردازی قرار داشت. «اشتباه کردم که همه جور رمان
هایی را خواندم چرا که رمان مثل آبی که در خاک نرم نفوذ می کند همه جا را
می گیرد، وقت را پر می کند.» اما رفته رفته او به شناخت و جستجوی انسان ها،
تمدن ها، فرهنگ ها و مناسبات نهفته در این داستان ها پرداخت و به سوی رمان
هایی که زمینه تاریخی داشتند کشیده شد. آشنایی او با تاریخ برخی سرزمین ها
از طریق رمان بود. بعدها اعتقاد خود را در این باب چنین بیان کرد: «هیچ
بیانی نمی تواند تاریخ را مثل داستان و قصه بیان کند. وقتی درباره تاریخ با
زمان غیرهنری حرف می زنیم، مثل اینست که از فاصله ده هزار پایی زمین، از
شهری عکس بر می داریم. طبیعتاً ابعاد شهر و خیابان های اصلی شهر هم
پیداست،اما در آنجا آدم ها چه کار می کنند؟ خوبند؟ بدند؟ فقیرند؟ غنی اند؟
راحت اند؟ خوابند؟ دعوا می کنند؟ می رقصند؟ اصلاً هیچ چیزی معلوم نیست.
تاریخ از آن بالا، از ده هزار پایی، شهری را عکس برداری می کند و به ما
نشان می دهد. یک وقت هست شما وارد شهر می شوید، البته همه کوچه های شهر را
نمی توانید ببینید، اما دو سه کوچه شهر یا خیابان شهر را می روید، با
افرادش حرف می زنید و از خانه ها عکس بر می دارید، از اتاق ها، از اسباب
بازی بچه ها، از بوسیدن یک فرزند توسط مادرش… همه اینها را ترسیم می کنید و
در یک عکس جلوی ما می گذارید. البته یک کوچه است، خیابان است، همه شهر
نیست، اما می شود آن را تعمیم داد… این زبان هنر از تاریخ است، قصه این
است.»
کتاب هایی چون «جنگ و صلح» نوشته «لی یف نیکالایوویچ تولستوی»، «بینوایان»
اثر ویکتور هوگو، برخی آثار رومن رولان مانند ژان کریستوف، هرآنچه از
الکساندر دومای پدر و پسر ترجمه شده بود، کتاب های میشل ژواگو، دون آرام
نوشتۀ میشائیل شولوخوف، کمدی الهی اثر دانته آلیگیه ری و … را در این دوره و
نیز دهه چهل خواند و گاه چون بینوایان را دوباره خواند و در ضمیر او به
آسمان خراشی ماند که سر به آسمان می ساید. «بینوایان یک معجزه است در عالم
رمان نویسی… کتاب جامعه شناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است،
کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.»
با ورود به آموزش های فقهی در پایان دورۀ سطح و ابتدای درس خارج، از شدت
مطالعه و گرایش سید علی خامنه ای به رمان کاسته شد، اما قطع نگردید. در آن
دوره که شاید پنج سالی به درازا کشیده شده باشد «کمتر رمانی بود که آن وقت
ها اسم آورده بشود و من نخوانده باشم.»
خود احتمال می دهد تعداد رمان هایی که در مشهد و پیش از حرکت به قم(۱۳۳۷ش) خوانده است، بیش از هزار عنوان است.
نگاه او به هنر، از زاویه ای است که صاحب هنر بتواند بدان کارکرد اجتماعی
ببخشد. چنین کارکردی نمی تواند تعارف بردار و فرمایشی باشد، بلکه هنر آیینه
زیبایی ها و زشتی های جامعه است. چیزی که در رمان به بهترین شکل می توان
بدان پرداخت. آفرینش هنر منوط به دو مقدمه واجب است، یکی هنرمند، کسی که
توان دیدن حقایق جامعه را دارد، حقایق شیرین و تلخ، همان هایی که چشم های
عادی آنها را نمی بیند، مثل گوش هایی که هر صدایی را نمی شود. نام افرادی
که ذهن های دقیق و هوش های برتر از معمول دارند، هنرمند است. نقاشانی که
آثارشان تقلید دیگران است، فیلم سازانی که از روی دیگر سینماگرها تقلید می
کنند، داستان نویسی که کارش تکرار کارهای نویسندگان دیگر است، هنرمند
نیستند. «هنرمند آن کسی است که تلخی ها و شیرینی هایی را در جامعه احساس می
کند که دیگران احساس نمی کنند.»
مقدمۀ دوم امکان خلق هنری است. توان آفرینش هنری و نمایش تلخی ها و شیرینی
هاست. همانطور که در بینوایان آمده «گناهان بزرگی در جامعه وارد می شود،
هیچ کس آنها را نه لمس می کند و نه درک می کند که گناه است و نه به فکر می
افتد که جامعه…، نظام و قانون آنها را عمده می کند اما در کنارش توجهی به
آن همه فساد، …آن همه فحشا، آن همه دزدی نمی شود… قانون در خدمت آن دزدی ها
و خباثت ها و رذالت هاست.» نشان دادن این فاصله و تضادها با همه جزئیاتش
از عهده خلق هنری هنرمند برمی آید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com