هنوز ساعاتي از شب چهارشنبه 30 ژوئن سپري نشده بود كه رسانه هاي بين المللي خبر مهمي را پوشش دادند كه تعجب همگان را برانگيخت :
بيانيه ارتش مصر : محمد مرسي بركنار و عدلي منصور رئيس دادگاه قانون اساسي مصر به عنوان رئيس جمهور انتقالي تعيين شد....
اين بيانيه به تاييد شيخ الازهر و شخصيتهاي سياسي و مذهبي و رهبر مسيحيان قطبي مصر رسيده بود و محمد مرسي كه خود طي يك فرآيند كاملاً دموكراتيك و از طريق صندوق هاي راي به رياست جمهوري مصر رسيده بود و از حمايت آمريكا و كشورهاي اروپا نيز برخوردار بوداز سوي ارتش مصر به اتهام ناديده گرفتن حقوق مردم كنار گذاشته شد و همين موضوع باعث شد كه كانون ديد تحليل گران و صاحبنظران عرصه نظام بين المللي به سمت مصر و شخص محمد مرسي معطوف شود.
پرواضح است كه يكي از بازيگران و نيروهاي تاثير گذار در عرصه تحولات مصر ، كشورهاي حوزه خليج فارس-شما بخوانيد عربستان- بوده و بيشترين اثرگذاري را در حوزه مصر داشته اند . اين كشورها از طرفي به خاطر پولهايي كه در مصر سرمايه گذاري كرده اند و هم به خاطر كارگرهاي ارزان قيمت مصري كه در حوزه عربي كار مي كردندبه يك شكلي در تحولات مصر اثرگذار بودند.مهمترين خواسته عربستاني ها اين است كه هيچ وقت مصر به جايگاه محوري خود درحوزه كشورهاي عربي بر نگردد ، يعني مصر يك نقش تابعيتي از عربستان داشته باشد.
رئيس جمهور مخلوع مصر پس از رسيدن به قدرت در اولين سفر خارجي حتي قبل از تشكيل كابينه به رياض رفته بود . آن هنگام اخواني ها گمان مي كردند كه بتوانند با اين اقدام ، روابط محافظه كارانه اي را با آل سعود در پيش بگبرند و در حقيقت خود را از حمايت هاي سياسي عربستان در منطقه پر تنش خاورميانه و همچنين حمايت هاي اقتصادي برخوردار نمايند . چرا كه مصر سالانه مقدار زيادي از عربستان كمك مالي دريافت مي كند و عمده سرمايه گذاري عربي در مصر توسط سرمايه گذاران سعودي انجام مي گيرد.
از طرفي آل سعود كه از قدرت گرفتن اخوان المسلمين در مصر به شدت هراسان و نگران شده بود ، سعي كردند در اولين سفر خارجي مرسي به عربستان ظاهر امر را حفظ نمايند ، اما از همان زمان شروع به برنامه ريزي وتوطئه چيني براي كودتا عليه رئيس جمهوري قانوني مصر كردند و اين موضوعي بود كه هرگز اخواني ها در آن زمان به آن نينديشيده بودند . بركناري رئيس جمهوري مصر آن هم با همراهي ارتش نمي تواند نقشه اي باشد كه طي چند روز طراحي شده باشد ، بلكه اين اقدام توطئه از پيش طراحي شده بود و در حقيقت به منزله خنجري است كه آل سعود از پشت بر بدنه اخوان المسلمين مصر وارد كرده است.
عربستان گذشته مطلوبي با اخوان المسلمين ندارد و به قدرت رسيدن اخواني ها در مصر را بيشتر برآيند حمايت هاي بي حد و حصر قطر مي داند و اين امر براي رياض قابل تحمل نيست . ازين رو از هر عاملي كه باعث تضعيف آنان در قدرت شود حمايت مي كند . عربستان بيشتر ليبرال پسند است تا اخواني گرا و به علت اوج گرفتن اسلامگراها و به قدرت رسيدن آنها در جهان عرب بسيار از اين امر نگران و هراسان است . خاصه اگر اين گروهها با حمايت هاي مالي و تسليحاتي قطري ها به قدرت رسيده باشند و مي توانند جايگاه و پايگاه قطر را در برابر عربستان تقويت كنند . از همين روست كه به محض سرنگوني مرسي ، اين تحول مي تواند حوزه نفوذ از دست رفته عربستان در مصر را به رياض برگرداند .
نهم ژوئيه ، يعني تنها شش روز پس از بركناري محمد مرسي توسط ارتش مصر، هياتي از امارات متشكل از وزراي خارجه و انرژي و مشاور امنيت ملي اين كشور به قاهره سفر كردند . آنها يك هديه نقدي يك ميليارد دلاري و يك اعتبار بلند مدت دو ميليارد دلاري را براي مقامات مصري به همراه آورده بودند . سپس در يك اقدام هماهنگ ، عربستان سعودي با بسته اي پنج ميليارد دلاري وارد عرصه شد كه دو ميليارد دلار آن در قالب وامي براي بانك مركزي مصر ، دو ميليارد ديگر در قالب صادرات گاز و يك ميليارد كه از سوي اين دوكشور عربي تنها در يك روز انجام گرفت ،در خاورميانه و يا در حقيقت در سراسر دنيا بي سابقه است.
اين امر نتيجه مستقيم هماهنگي ارتش مصر با دو كشور نامبرده بود.در حقيقت، ارتش مصر در جريان رويدادهاي روز سوم ژوئيه ، به تنهايي عمل نمي كرد بلكه همه كارها را با ريزترين جزئيات آن با كاخ هاي سلطنتي عربستان سعودي و امارات و سرويس هاي اطلاعاتي اين دو كشور هماهنگ مي كرد. اين اقدامات در راستاي طرحي صورت مي گيرد كه از سوي اين دو كشور تدوين شده تا با بازگرداندن نقش مهم مصر در جهان اهل سنت و همچنين از طريق همكاري هاي پنهاني با رژيم اسرائيل ، در مقابل چالش هاي برآمده از اتحاد روسيه ، ايران،سوريه و حزب الله لبنان قرار گيرد.
از سوي ديگر عربستان همواره خود را در نقش يك مدافع تمام عيار اهل سنت تعريف كرده و از عملي شدن تغيير موازنه قوا به نفع ايران در منطقه احساس بيم دارد.عربستان و مصر تا زمان بروز انقلاب ژانويه 2011 همواره به عنوان دو متحد استراتژيك بر مدار منافع غرب عمل مي كردند و در محور كشورهاي محافظه كار عرب نقش بي بديلي را در تثبيت قدرت برتر اسرائيل در منطقه و نيز هموارنمودن مسير مذاكرات به اصطلاح خاورميانه ايفا مي كردند.بنابراين وجه غالب فروپاشي رژيم مبارك و روي كار آمدن مرسي براي عربستان بيشتر در قالب تهديد امنيتي در منطقه نمايان شد.مولفه هاي قدرت عربستان را مي توان در حمايت از جريان سلفي كه بعد از اخوانيها توانست 25 درصد از آراي مجلس را به خود اختصاص دهند ، مشاهده نمود.
*كارشناس ارشد علوم سياسي و عضو انجمن مطالعات علوم سياسي ايران
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com