گروه انرژی - چندی
پیش و همزمان با کلید خوردن دور جدید تحریمهای آمریکا بر علیه ایران،
ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا مدعی شده بود که ایران دیگر یک بازیگر عمده
در بازار نفت نیست و واشنگتن قصد دارد با اعمال تحریمهای بیشتر، صادرات
نفت خام ایران را به صفر نزدیک کند. بنا به گفته ارنست مونیز، نمایندگان
کنگره و مجلس سنای آمریکا، از اوایل تابستان امسال کمپین جدیدی را برای
افزایش تحریمها به راه انداختهاند که هدف این کمپین، قطع کامل صادرات نفت
ایران است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از پترونت، تحریمهای جدید که بعد از انتخاب حسن روحانی بهعنوان رئیس
جمهور ایران و با امضای باراک اوباما عملی شدند، صنعت خودروسازی ایران،
مبادلات فلزهای گرانبها و واحد پولی ایران را نشانه گرفتهاند. صنعت
خودروسازی دومین صنعت ایران است که در تولید ناخالص داخلی سهم 10 درصدی
دارد. علاوه بر این، این کمپین توانست در مجلس نمایندگان آمریکا طرحی را به
تصویب رساند که هدف آن کاهش صادرات یک میلیون بشکهای نفت ایران در عرض یک
سال است.
سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که آیا در شرایط فعلی بازار نفت،
چنین ظرفیتی برای کنار گذاشتن عرضه نفت ایران وجود دارد؟ تأثیر تحریمهای
بیشتر بر اقتصاد اروپا و آمریکا و قیمت نفت در بازار جهانی چه خواهد بود؟
پیش از هر چیز کاملاً واضح و آشکار است که کشورهایی نظیر چین و هند که
خریدار اصلی نفت ایران هستند بهشدت با اعمال تحریمهای جدیدتر مخالف هستند
و اصرار بر افزایش تحریمها توسط آمریکا، قطعاً به افزایش تنش بین آمریکا و
این کشورها منجر خواهد شد. این مسئلهای است که در گزارش رویترز از سخنان
ارنست مونیز بدان اشاره شده بود.
وبسایت اویل درام در مقالهای به قلم گیل تیوِربرگ تأثیر تحریمهای بیشتر
را بر اقتصاد آمریکا و کشورهای اروپایی و همچنین بر قیمت جهانی نفت بررسی
کرده است. در این مقاله آمده است که نگرانی اصلی این است که عملی شدن این
تحریمها ممکن است ایالات متحده و اروپا را در وضعیت مالی بدتری نسبت به
پیش از آغاز تحریمها قرار دهد. علت این امر، جهش عمده در بهای نفت ذکر شده
است.
صادرات نفت ایران و محدودیتهای بازار جهانی
اما آنچه «قطع کلی» صادرات نفت ایران خوانده میشود، چه میزان کاهش را در
عرضه نفت خام به بازار جهانی نشان میدهد. بنا به گزارشات آژانس
بینالمللی انرژی و بریتیش پترولیوم، صادرات نفت ایران بین سالهای 1992 تا
2011 در حدود 2.5 میلیون بشکه در روز بوده است. در سال 2012 صادرات نفت
ایران به 1.7 تا 1.8میلیون بشکه در روز کاهش یافته است. آمارهای اخیر اوپک
نشان میدهد که صادرات نفت ایران اخیراً و در ماه می 2013 به 1.5میلیون
بشکه در روز کاهش یافته است.
اگر هدف نهایی دولت آمریکا «قطع کامل صادرات نفت ایران» است، سؤالی که
باید پرسیده شود این است که آیا بازار جهانی نفت ظرفیت این را دارد که
میزان عرضه نفت نسبت به سال 2011، 2.5 میلیون بشکه در روز کاهش یابد، یا
این میزان نسبت به ماه می 2013، 1.5 میلیون بشکه در روز با کاهش مواجه شود.
پیش از این هرگاه عرضه نفت با اختلال مواجه شده است، قیمتها بهشدت بالا
رفتهاند؛ چرا اکنون چنین جهش قیمتی وجود نداشته باشد.
مقاله منتشرشده در اویل درام با بررسی منابع جایگزین احتمالی برای عرضه
نفت استدلال میکند که هماکنون ظرفیت بازار جهانی نفت، با محدودیتهای جدی
مواجه است و منابع کافی برای جبران کاهش عرضه نفت ایران وجود ندارد. یکی
از این منابع عربستان صعودی است که مقداری ظرفیت آزاد در اختیار دارد.
ظرفیت آزاد عربستان در کوتاهمدت حدوداً 600 هزار بشکه در روز تخمین زده
میشود. عربستان در ماههایی از سال 2012 که بیشترین میزان تولید نفت را
دارا بوده است، 10 میلیون بشکه در روز تولید کرده است. تولید نفت این کشور
در ماه می سال 2013 بنا به گزارش ماهیانه اوپک، 4.9 میلیون بشکه در روز
بوده است و ظرفیت آزاد 600 هزار بشکهای با تفاوت این دو عدد محاسبه شده
است. عربستان صعودی ادعا میکند که ظرفیت تولید نفت این کشور 12.5 میلیون
بشکه در روز است. با این حال تولید نفت این کشور در سالیان اخیر هیچگاه به
این میزان حتی نزدیک هم نشده است و در صحت این ادعا، شک و شبهههای
فراوانی وجود دارد.
منبع جایگزین دوم عراق است. عراق تاکنون مقدار اندکی به صادرات نفت جهان
اضافه کرده است. این کشور در سال 2012، روزانه 326 هزار بشکه نفت به صادرات
جهانی نفت اضافه نمود. بنا به گزارش آژانس بینالمللی انرژی، عراق تا سال
2020 قصد دارد روزانه 6 میلیون بشکه نفت استخراج نماید. این سطح از استخراج
نفت بهمعنای صادرات حدوداً 4.5 میلیون بشکه در روز در سال 2020 است.
صادرات نفت عراق هماکنون 2/2 میلیون بشکه در روز است. مقایسه این دو عدد
نشان میدهد که حتی اگر عراق در اجرای برنامهها خود موفق باشد تنها
میتواند سالیانه حدود 283 هزار بشکه در روز به عرضه جهانی نفت اضافه
نماید. این میزان به هیچوجه نمیتواند 1.5 میلیون بشکهای که در ماه می
2013 توسط ایران صادر شده است را پوشش دهد.
در مورد افزایش عرضه نفت توسط ایالات متحده آمریکا نیز تبلیغات زیادی در
چند وقت اخیر صورت گرفته است. با این حال، ایالات متحده همچنان یکی از
بزرگترین واردکنندگان نفت است و توانایی تأمین مقدار فوقالذکر را ندارد.
از طرف دیگر تولید نفت در اروپا، دائماً کاهش یافته است و به فرض اینکه
آمریکا نیاز کمتری به واردات نفت داشته باشد، تقاضای اروپا و همچنین چین و
هند برای واردات نفت افزایش خواهد یافت. این امر باعث خواهد شد تا
سختگیریهای بیشتر و اعمال تحریمهای جدیدتر بر صنعت نفت ایران، قیمت نفت
را با جهش جدی مواجه سازد.
افزایش بهای نفت؛ ایران و کشورهای واردکننده نفت
اما افزایش بهای نفت چه کشورهایی را متضرر خواهد ساخت؟ بیشک آمریکا، ژاپن
و کشورهای اروپایی یعنی کشورهایی که بیشترین واردات نفت را دارند، با
مشکلات بیشتری مواجه خواهند شد. آمارهای اقتصادی نشان میدهد که کشورهایی
که مصرف نفت کمتری داشتهاند، کمتر تحت تأثیر رکود اقتصادی اخیر قرار
گرفتهاند و کشورهای با مصرف بیشتر، با مشکلات جدیتری مواجه شدهاند. این
امر بدان دلیل است که از سال 2005 تا کنون بهای نفت دائماً بالا بوده است.
مقاله منتشرشده در اویل درام در ادامه، تأثیر تحریمهای بیشتر را بر
اقتصاد ایران بررسی میکند و خاطرنشان میسازد که تحریمها در مقطع کنونی
به اقتصاد ایران صدمه میزند. اما ایران میتواند استخراج نفت را کاهش داده
و در آینده و پس افزایش بهای نفت آن را با سرعت بیشتری از سر گیرد. این
امر باعث میشود تا در آینده، منفعت بیشتری برای ایران حاصل شود و در حالی
که منابع سایر کشورهای فرسودگی بیشتری مییابد، ایران در این زمینه نیز از
مزیتهای بیشتری برخوردار خواهد شد.
علاوه بر این، ایران گزینههای بیشتری نیز پیش روی دارد: میتواند
سرمایهگذاری خود در حوزه گاز طبیعی را افزایش داده و خودروهای گازسوز هرچه
بیشتری تولید نماید (ایران بیشترین تعداد خودروهای گازسوز جهان را در
اختیار دارد)؛ میتواند نفت بیشتری پالایش نموده و وابستگی خود به واردات
بنزین را کاهش دهد. این امر باعث میشود تا خودکفایی ایران در درازمدت
افزایش یابد.
تحریمهای آمریکا و تأثیر آن بر واحد پولی ایران
بلومبرگ به نقل از خزانهداری آمریکا گزارش میدهد که هدف آمریکا از اعمال
تحریمهای تازه بر علیه ایران، بیارزش ساختن واحد پولی این کشور است. بنا
به گزارش بلومبرگ، «هدف آمریکا این است که ارزش ریال بهشدت کاهش یابد و
این واحد پولی در مبادلات بینالمللی غیرقابلفروش شود.» آمریکا در
تحریمهایی که از اوایل تیرماه اجرایی شده است قصد دارد هر بانک خارجی که
ریال را با سایر واحدهای پولی مبادله میکند یا دارای حسابهای ریالی است
را مورد تحریم قرار دهد. اما کاهش ارزش پولی دقیقاً همان چیزی است که ژاپن و
تمامی کشورها از طریق سیاستهای تسهیل کمّی با درجه و میزان کمتری به آن
دامن میزنند. در اثر همین کاهش ارزش بوده است که بازار بورس ایران با رونق
و جهش عمدهای مواجه شده است. ایران کشوری است که دو کالای عمده دارد که
سایر کشورها مایل به خریداری آنها هستند: نفت و گاز طبیعی و البته باید
فرآوردههای پتروشیمی را نیز به این فهرست اضافه کرد. علاوه بر این، ایران
بدهی اندکی دارد و در گذشته نیز مازاد بودجه داشته است. کاهش ارزش ریال
نسبت به سایر واحدهای پولی باعث میشود تا واردات برای ایران گرانتر تمام
شود، اما صادرات ایران در بازارهای جهانی رقابتیتر خواهد شد. این دقیقاً
همان چیزی است که سایر کشورها سعی میکنند به آن دست پیدا کنند و خود
آمریکا بارها چین را به کاهش عمدی واحد پولیاش متهم کرده است.
عوامل دیگری نیز وجود دارد که باید آنها را درنظر گرفت. تمامی این
تمهیدات بر مبادلات تجاری چین و روسیه با ایران تأثیری نخواهد گذاشت.
بهعلاوه کشورهایی هستند که تمایل به خریداری گاز طبیعی ایران دارند و هیچ
سازوکاری نمیتواند آنها را از این امر بازدارد، چرا که آنها بدیل دیگری
در اختیار ندارند. از طرف دیگر، دلار آمریکا واحد پولیای است که بهعنوان
ذخیره جهانی ایفای نقش میکند. این نقش دلار هماکنون با فشارهای زیادی
مواجه است و تداوم اصرار بر بی ارزش ساختن ریال ممکن است این فشارها را با
شدت هرچه بیشتری افزایش دهد. کشورهایی که محصولاتی دارند که عرضه جهانی
آنها اندک است، همیشه میتوانند راهی برای فروش محصولاتشان پیدا کنند.
این مقاله در پایان نتیجهگیری میکند که تمامی این شواهد حاکی از یک
منازعه قدرت بین غرب و شرق است. تکنیکهایی که غرب تاکنون بهکار گرفته است
بهخوبی جواب ندادهاند. برنامه غرب این است که همان تکنیکهای سابق را با
شدت بیشتری دنبال نماید، به امید اینکه این تکنیکها در آینده کارایی
بهتری داشته باشند. ما در جهانی قرار داریم که عرضه نفت در آن هنوز محدود
است و کاهش بیشتر این عرضه، از طریق اعمال تحریمهای بیشتر بر علیه ایران،
قطعاً کمکی به غرب نخواهد کرد.
گزارشهای اغراقآمیز بسیار زیادی وجود دارد که عنوان میکنند در حال
حاضر، عرضه جهانی نفت در وضعیت مناسبی قرار دارد. بهنظر میرسد رهبران
آمریکا در حال باور کردن چیزهایی هستند که میخوانند؛ در حالی که بسیاری از
این نوشتههای اغراقآمیز، محصول مؤسساتی هستند که توسط خود آنها اداره
میشود. عرضه نفت هماکنون وجود دارد بدان علت که قیمت نفت بالاست. قیمت
نفت نیز به این علت بالاست که هزینههای استخراج نفت بالاتر رفته است و
باید قیمتها به اندازه کافی بالا باشد تا استخراج نفت سودآور شود. تقاضا
برای نفت نیز هماکنون پایین است، به این علت که قمیتهای بالا به از دست
دادن مشاغل و نیروهای ایجادکننده رکود منجر میشود. همانطور که میدانیم
آمریکا هنوز به دوره پیش از بحران سال 2007 برنگشته است و اقتصاد اروپا نیز
با رکود جدی مواجه است. افزایش بهای نفت و کاهش اجباری عرضه از طریق اعمال
تحریمهای بیشتر بر علیه ایران، این کشورها را برای مرحله طولانیتری در
رکود اقتصادی قرار خواهد داد.