کد خبر: ۱۶۶۳۳۱
تاریخ انتشار:

سوریه، قیمت جهانی نفت و آغاز سقوط هژمونی آمریکا

اصرار بیشتر آمریکا برای حمله به سوریه، به سناریوهای متفاوتی تبدیل می‌شود که در هر یک از این سناریوها عملاً آمریکا بازنده خواهد بود. تا این جای کار بین دو متحد قدیمی یعنی آمریکا و انگلیس شکاف ایجاد شده است و عملاً کشور کوچک سوریه توانسته است بر پروپاگاندای شبانه‌روزی غرب چیره شود.

بولتن نیوز_ صفحه انرژی به نقل از مهر، هم‌اکنون عرضه نفت در بازارهای جهانی وضعیت مناسبی ندارد. تولید نفت لیبی به دلیل اعتصابات کارگری و اعتراض شبه‌نظامیانی که حفاظت از میادین نفتی را بر عهده داشته‌اند، شدیداً افت کرده است و از یک میلیون و 600 هزار بشکه در روز به 250 هزار بشکه در روز رسیده است. کیفیت مناسب نفت لیبی اهمیت این کاهش عرضه را دو چندان می‌کند. خطوط لوله انتقال نفت عراق مرتباً مورد حمله بمب‌گذاران قرار گرفته و این امر تولید نفت این کشور را به خصوص در شمال (یعنی میدان نفتی کرکوک) با وقفه‌های کم و بیش طولانی روبرو کرده است. تولید نفت نیجریه نیز به دلیل نشت نفت و سرقت آن از خطوط لوله 10 درصد کاهش یافته است. از طرف دیگر، تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا بر علیه صنعت نفت ایران باعث شده است تا صادرات نفت این کشور نیز کاهش یابد و عرضه جهانی نفت هرچه بیشتر محدود گردد.

در هفته پیش و همزمان با افزایش نگرانی‌ها از حمله احتمالی دولت‌های غربی به سوریه، قیمت نفت خام وست تگزاس اینترمدییت به 107 دلار و قیمت نفت برنت به 117 دلار به ازای هر بشکه رسید. کارشناسان نفتی عقیده دارند که افزایش تنش‌ها بین آمریکا و سوریه و حمله محدود موشکی به این کشور می‌تواند بهای نفت را به 125 تا 130 دلار برساند و با گسترش این حمله به کشورهای دیگر احتمال رسیدن بهای نفت به بالاتر از 150 دلار نیز وجود دارد.

سوریه یک تولیدکننده عمده نفت نیست؛ ولی دخالت غرب می تواند به بحران خاورمیانه‌ آشوب‌زده دامن بزند. کشورهای خاورمیانه حدود یک سوم نفت جهان را تأمین می‌کنند و حمله نظامی به سوریه می‌تواند مسیرهای دریایی انتقال نفت خام را ناامن کند.

 

افزایش شدید قیمت نفت و بحران‌های اقتصادی

اگر جهش‌های ناگهانی قیمت نفت را در سال‌های 1973، 1980، 1991، 2001 و 2007 به یاد آوریم، متوجه می‌شویم که این جهش‌ها کم و بیش پیش‌درآمد بحران‌های اقتصادی در سال‌های 4-1973، 81-1980، 92-1991، 2003-2001 و 08-2007 بوده‌اند. بحران اخیر یعنی بحران سال 2007 بزرگترین بحران از زمان رکود بزرگ در سال 1929 میلادی بوده است. این بحران بیش از هر کشوری، ایالات متحده آمریکا و کشورهایی اروپایی را تحت تأثیر قرار داد و با گذشت بیش از شش سال از وقوع آن، این کشورها هنوز مرحله رونق را تجربه نکرده‌اند.

اندکی پیش از وقوع این بحران بهای نفت خام با جهش خیره‌کننده به بیش از 140 دلار به ازای هر بشکه رسیده بود. از آنجا که انرژی نیروی محرک صنعت برای تبدیل و تغییر شکل هر ماده‌ای است، جهش عمده در قیمت آن می‌تواند شرکت‌های مختلف را با بحران‌های جدی روبرو کند؛ چرا که هزینه‌های تولید به یکباره افزایش می‌یابد و این شرکت‌ها قادر به تقبل آنها نخواهند بود.

کشورهای عمده واردکننده نفت به جریان ارزان انرژی احتیاج دارند تا چرخ صنعت آنها بچرخد و بتوانند با توسعه کسب‌ وکارشان مشاغل بیشتری ایجاد کنند. یکی از دلایلی که این کشورها هنوز در مرحله رکود به سر می‌برند، این است که از سال 2005 تاکنون، دسترسی به انرژی ارزان تقریباً ناممکن شده است.

 

حمله احتمالی به سوریه و جهش بهای نفت

حمله به سوریه و افزایش شدید قیمت نفت، رکودی را که اتحادیه اروپا و آمریکا هم‌اکنون در آن قرار دارند، شدیدتر خواهد کرد. این کشورها سهم عمده‌ای در واردات نفت دارند و جهش قیمت آن شدیداً آنها را متضرر خواهد کرد. حتی راه‌اندازی کمپین‌های صرفاً رسانه‌ای برای فریب افکار عمومی و همراه کردن آنها با حمله به سوریه نیز می‌تواند همین اثر را داشته باشد. هفته پیش در نتیجه پروپاگاندای رسانه‌ای غرب قیمت نفت برنت به 117 دلار به ازای هر بشکه رسید و با شکست نسبی این پروژه، مجدداً بهای نفت کاهش یافت.

کشورهای غربی برای حمله به سوریه با محدودیت‌های جدی‌ روبرو هستند. زمینگیر شدن نسبی اقتصاد این کشورها باعث شده است تا پروژه‌های سیاسی بلندپروازانه‌شان برای تغییر چشم‌انداز بین‌المللی با محدودیت‌های هرچه بیشتری مواجه شود. نیرویی که اوباما را از جنگ تمام‌عیار با سوریه (نظیر جنگ آمریکا با عراق) بازداشته است نه انسان‌دوستی بیشتر او نسبت به جرج بوش، بلکه محدودیت‌هایی است که خود را با قدرت هرچه بیشتری به رخ آنها می‌کشد.

مسئله در واقع این است که همزمان با افول قدرت اقتصادی غرب، کشورهایی نظیر چین و روسیه نقش بیشتری در تعریف پروژ‌های سیاسی جهانی ایفا می‌کنند. اصرار بیشتر آمریکا برای حمله به سوریه، به سناریوهای متفاوتی تبدیل می‌شود که در هر یک از این سناریوها عملاً آمریکا بازنده خواهد بود. تا این جای کار بین دو متحد قدیمی یعنی آمریکا و انگلیس شکاف ایجاد شده است و عملاً کشور کوچک سوریه توانسته است بر پروپاگاندای شبانه‌روزی غرب چیره شود. به عنوان سناریویی دیگر، حمله محدود موشکی آمریکا به مراکز خاصی در سوریه، قیمت نفت را به 125 تا 130 دلار به ازای هر بشکه خواهد رساند و چنین حمله‌ای نهایتاً نمادین و غیرموثر باقی خواهد ماند. اما حمله تمام‌عیار آمریکا به سوریه، می‌تواند برای آمریکا به یک کابوس تبدیل شود. خاورمیانه در نتیجه چنین حمله‌ای ناامن خواهد شد و پس از شکست هژمونی اقتصادی و سیاسی آمریکا، هژمونی نظامی این کشور نیز با شکست جدی روبرو می‌شود. برای شکست هژمونی نظامی آمریکا، کافی است تنها یکی از ناوهای آمریکا در خلیج‌فارس توسط ارتش سوریه منهدم شود.

اما اگر مجلس نمایندگان آمریکا مجوز جنگ با سوریه را صادر نکند، سوریه برنده مطلق یک جنگ رسانه‌ای خواهد بود. در چنین حالتی، آمریکا و متحدانش نه تنها در فضای جنگ سیاسی و رسانه‌ای به سوریه باخته‌اند، بلکه به متحدان و دوستان خود نیز باخته‌اند. در چنین حالتی اوباما به کنگره باخته است و کنگره‌ای که اکثریت آن را جمهوری‌خواهان جنگ‌طلب تشکیل می‌دهند نیز به اوبامای به اصطلاح برنده نوبل صلح باخته است.

در نهایت نباید فراموش کرد که باخت محتمل آمریکا در ماجرای سوریه، باخت به افول برتری و استیلای اقتصادی این کشور بوده است. در صورت باخت آمریکا به سوریه، جهان وارد عرصه جدیدی خواهد شد و سقوط نهایی هژمونی آمریکا به نوعی کلید خواهد خورد.

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین