تهدید نظامی آمریکا علیه سوریه و عملیات گسترده روانی عیله مردم این کشور که با موفقیت همراه نبود یکی از موضوعاتی است که این روزها کاربران شبکه های اجتماعی به دلایل و ابعاد مختلف آن می پردازند.
به گزارش
بولتن نیوز، کاربری با نام "حاجی علی" در صفحه گوگل پلاس خود نوشت:
مرور روشها و ابزارعملیات روانی بکارگرفته شده در جنگ آمریکا علیه عراق و تطبیق آن با شرایط فعلی سوریه می تواند برخی از پاسخ ها به این پرسش را دربر داشته باشد. برای درک بیشتر این موضوع ؛ با سازوکارهای عملیات روانی ارتش آمریکا برای تخریب روحیه ارتش عراق، بیشتر آشنا می شویم : http://bit.ly/18C0vRS
1- ایجاد ترس و وحشتآمریکا در نخستین مرحله تخریب روحیه نیروهای ارتش عراق پیش از شروع جنگ،با اقدامات تبلیغی و روانی مختلف تلاش کرد تا آنان را دچار وحشت سازد. آنان برایاین منظور در چند هفته پیش از شروع جنگ، ادعا کردند «در حمله به عراق از جنگافزارهای فوق مدرنی استفاده خواهند کرد که در جنگهای گذشته هرگز از آنها استفادهنشده است.»
همچنین، آمریکاییان در یکی از پیامهای رادیویی خود برای سربازان عراقی، که بارهاو بارها از رادیو المعلومات (رادیویی که آمریکاییان پیش از جنگ برای جنگ روانیعلیه عراق راه اندازی کرده بودند) پخش شد، اعلام کردند «سربازان عراقی: حملات مابه عراق کوبنده و دقیق خواهد بود، از یگانهای خود بگریزید، از توپخانه و جنگ افزارهاو اماکن نظامی دوری کنید، جان خود را به خاطر صدام و خانوادهاش تلف نکنید; ودرنگ نکنید، همین الان جان خود را نجات دهید».
2-ایجاد بیاعتمادی نسبت به صدام و رهبران عراقآمریکا هم زمان با فروریختن میلیونها تن بمب و موشک بر سر نظامیان عراق برایایجاد ترس و وحشت در آنان و فرو ریختن و مقاومت آنان، حدود 40 میلیون اعلامیه نیزبر سر آنان فرو ریخت، و دهها ساعت برنامه رادیویی و تلویزیونی برای آنان پخش کرد تااعتماد آنان را نسبت به صدام تضعیف کند و انسجام یگانهای آنان را فرو پاشد. چه«آمریکا و متحدانش میدانستند که تضعیف اقتدار روانی صدام، و فرو شکستن ترس وهراس از او، موجب فرو پاشی انسجام نیروهای عراقی، از صدر تا ذیل، میشود.»
3- استفاده از نیروهای عملیات ویژه اقدام دیگر آمریکا برای تخریب روحیه ارتش عراق، استفاده از نیروهای عملیاتویژه بود. هفتهنامه استاندارد (ژوئن 2003) در خصوص نیروهای عملیات ویژه مینویسد:«نیروهای عملیات ویژه یکی از وسوسههای همیشگی رامسفلد بوده است. در طی چنددهه گذشته به نیروهای عملیات ویژه در عملیات نظامی توجهی نمیشد.
4-شایعه کشته شدن صدام به نوشته فریدمن (2003) «در روز آغاز جنگ، سرویسهای جاسوسی گزارش دادهبودند که سران ارشد نظامی عراقی همراه با صدام حسین در مکانی واقع در بغداد یکجلسه سری تشکیل دادهاند. به همین خاطر این مکان اولین مکانی بود که آماج حملاتهوایی آمریکا قرار گرفت.» (همان; 1). به دنبال این حمله آمریکاییان در رسانههایمختلف و سایتهای مختلف اینترنتی به نقل از افراد محلی گزارش دادند که «صدامحسین کشته شدهاست». ایستگاههای رادیویی مستقر در مناطق شمالی عراق از آن روزبارها این شایعه را تکرار کردند. حتی در روز سوم جنگ و پس از حضور صدام در ملاءعام، آنان گزارش دادند : «کسی که در خیابانهای بغداد دیده شدهاست، بدل او بودهاستو نه خود او».
5-فریب صدام و ارتش عراق نیرنگ و فریب یکی از روشهای مورد استفاده آمریکا در جنگ علیه عراق بود. چه،آمریکاییها دریافته بودند که با این روش نیز میتوانند روحیه ارتش عراق را تخریب کنند.هفتهنامه استاندارد (ژوئن 2003) در این باره مینویسد: «بزرگترین کوشش ژنرال فرانکسبرای فریب صدام و ارتش عراق، موضوع ترکیه بود. به نظر میرسد موضع ترکیه برپیشبینیهای صدام و ارتش عراق در مورد زمان شروع حمله تأثیر زیادی داشته است ...صدام و ارتش عراق فکر میکردند، چون ترکیه به ارتش آمریکا اجازه استفاده از خاککشورش را نمیدهد، جنگ به تعویق خواهد افتاد. فرانکس نیز میخواست صدام تصورکند که جنگ حداقل تا پس از اجازه ترکیه به تعویق خواهد افتاد ... همچنین آمریکاییان بهصدام و ارتش عراق چنین القا کرده بودند که آنان ابتدا چندین هفته عراق را بمبارانمیکنند و پس از آن نیروهای پیاده نظام خود را وارد خاک عراق خواهند کرد. به همینسبب، وقتی که ژنرال فرانکس روز قبل از شروع بمباران، لشکر سوم پیاده نظام، یکلشکر نیروی دریایی و یک لشکر انگلیسی را از مرز جنوبی وارد عراق کرده و حملهزمینی را آغاز نمود. صدام و نظامیان عراق را به شدت شوکه کرد و امکان هر نوع ابتکارعملی را از آنان سلب کرد».
نتیجه گیری : بر اساس آنچه گذشت میتوان به عنوان نتیجهگیری نکات زیر را برجسته ساخت:
1ـ بسیاری از نویسندگان نظامی بر این باورند که یک ارتش، تنها زمانی میتواند به نبردو مقاومت کار آمد خویش با دشمنانش ادامه دهد که نیروهای آن از روحیه، انسجام وآمادگی رزمی بالایی برخوردار باشند. منظور از روحیه، آمادگی کامل، قاطعانه وفداکارانه افراد یک یگان برای انجام مأموریتهای سخت و دشوار است. به تعبیردیگر، روحیه عاملی است که افراد یک یگان را برمیانگیزد تا برای انجام مأموریتهایدشوار یگان خویش، به ویژه به هنگام نبرد با دشمن، از یکدیگر پیشی گیرند.
2ـ تلاشهای تحقیقی زیادی برای شناسایی عناصر اساسی روحیه صورت گرفتهاست. نویسندگان متعددی همچون بورینگ و منگلسدورف معتقدند که روحیه ازچهار عنصر اساسی تشکیل شدهاست. به باور آنان آن چهار عنصر عبارتاند از:شوق و اشتیاق، انضباط، اعتماد به خود و رضایت. این تقسیمبندی امروزه در بینمحققان روحیه، مقبولیت عام دارد.
3ـ محققان مختلف نشان دادهاند که چند دسته عامل بر روحیه نیروهای نظامی تأثیرمیگذارد. گروهی از محققان آن عوامل را به عوامل بیرونی و عوامل درونیتقسیم کردهاند. گروهی دیگر از آنان، عوامل روحیه را به عوامل زیستی (نظیر غذا،پوشاک، دمای مناسب و ...)، عوامل روانی (انسجام، اعتماد، خود مهم شماری،انگیزش، ایدئولوژی و ...)، عوامل اجتماعی (پذیرش و تأئید اجتماعی) و عواملمربوط به فرماندهی تقسیم کردهاند. افزون بر آن، امروزه ثابت شده است که جنگروانی و تلاشهای تبلیغاتی دشمن میتواند با تأثیر بر بسیاری از این عوامل، موجبتخریب روحیه نیروهای حریف شود.
4ـ یکی از روشهای مورد استفاده آمریکا برای تخریب روحیه ارتش عراق «ایجادترس و وحشت» در آنان بود. این روش مبتنی بر یافتههای دقیق مهمی بود که نشانمیدهد آماجهای عملیات روانی در صورتی که در یک حالت هیجانی منفی شدیدقرار گیرند، در برابر پیامهای جنگ روانی سریعتر متقاعد میگردند. افزون بر آن،یافتههای علمی نشان داده بود که وحشت، بیش از هر چیز با توانمندیهای روانی ـ حرکتی مربوط به کنشهای نظامی تأثیر میگذارد. آمریکاییها برای ایجاد وحشت درسربازان عراقی از روشهای متنوعی بهره گرفتند. تبلیغ بینظیر بودن سلاحهایمورد استفاده در آن جنگ و قدرت ویرانگر آنها; استقرار نیروهای عملیات ویژه دراقصی نقاط عراق; اعلامیههای تبلیغاتی; و استفاده از بلندگوهای پرقدرت 400واتی از جمله آن روشها بود.
5ـ محروم ساختن از خواب و تلاش برای ایجاد فرسودگی عمیق روانی یکی دیگر ازروشهای مورد استفاده آمریکاییها برای مغلوب ساختن زود هنگام ارتش عراقبود. آمریکاییها با بهرهگیری از یافتههای علوم اعصاب، روانشناسی و فیزیولوژیدریافته بودند که هیچ سربازی قادر نیست چند روز متوالی بیخوابی را تحمل کند،و در صورتی که برای چند شبانهروز بتوان مانع از استراحت و خواب او شد، او ازپای در خواهد آمد. محققانی که بررسی آثار روانی جنگ عراق را مورد مداقه قراردادهاند، بر این باورند که آمریکاییها عملیاتهای هوایی، موشکی و زمینی خود را بهگونهای به انجام میرسانند که هیچ سرباز عراقی، حداقل در هفته اول جنگ، قادرنباشد دمی بیاساید. نگارنده نیز بر این باور است که شدت تلفات روانی ارتشعراق در جنگ 21 روزه هرگز در جنگهای گذشته سابقه نداشته است (مطالعاتآتی صحت این ادعا را نشان خواهد داد).
6ـ سلب بیاعتمادی سربازان به دستگاه رهبری عراق، و شخص صدام حسین، ازدیگر فنون و اهداف عملیات روانی آمریکا برای تخریب روحیه ارتش عراق بود.آمریکا با انتشار پیامهای رادیو ـ تلویزیونی، تصاویر و اعلامیهها و ارائه آمار و اسنادمختلف کوشید تا به سربازان و سایر نظامیان عراق بقبولاند که رهبری عراق تنها درپی تحقق امیال مستبدانه و خودخواهانه خود است. او از هیچ کوششی برایفروپاشی ارتش عراق فروگذار نمیکند و سربازان را به قتلگاه میفرستند، بدون آنکه از آنان حمایتی به عمل آورد.
آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند که مقاومت ارتش عراق در برابر آنان تنهابه خاطر ترس از مجازاتهای شدیدی است که در گذشته (در جنگ عراق و ایران وجنگ خلیج فارس) شاهد آن بودهاند. به همین سبب آمریکاییها تلاش وسیعی رامبذول داشتند تا اقتدار صدام را فرو شکنند. افزون بر آن، آنان با نشر شایعه مرگصدام به سربازان عراقی چنین القا کردند که اسطوره صدام فرو ریخته است.
7ـ رژیم عراق برای جلوگیری از فروپاشی روحیه ارتش خود گامهایی را فرا نهاد که ازآن جمله روشهایی همچون سازماندهی غیر متمرکز چند سپاه مستقل، جنگروانی، احاله به ارزشهای اسلامی، وعده پاداش در صورت مقاومت و تبلیغعملیات انتحاری مورد بحث قرار گرفتند; اما، همانگونه که در صفحات قبلاشاره شد، هیچیک از این روشها نتوانست مسیر شتابان فروپاشی روحیه ارتشعراق را کند سازد.
سرانجام بر اساس آنچه نگاشته شد، میتوان ادعای اذعان شده در سرآغاز ایننوشتار را ادعایی درست ارزیابی کرد; زیرا از یک سو ارتش آمریکا در تلاشیهماهنگ، مستمر و فزاینده از روشهای متعدد و متنوعی برای فروپاشی روحیه ارتشعراق بهره گرفت و از سوی دیگر، روشهای مورد استفاده عراق در مقابله با تلاشهایروانی ـ تبلیغی آمریکا، و انگلستان، بسیار ناقص، ناکارآمد و ابتدایی بودند. به همینسبب، ارتشی که در زمینه جنگ و رزم از تجربه کافی برخوردار بود و حتی در یک دههتحریم جهانی توانسته بود به اشکال مختلف به جنگافزارهای گوناگون دست یابد;نیرویی دو برابر نیروهای مهاجم در اختیار داشت، نیروی هوایی آن نسبتا مجهز بود; و ازامتیاز جنگ در سرزمین خود برخوردار بود; در کمتر از یک ماه و بدون آن که مقاومتدرخور توجهی از خود نشان دهد، فرو پاشید. زیرا، چنین ارتشی تهی از روح شده بودو به تعبیر نویسندگانی همچون تولستوی، لباک و منینگ، ارتشی که از روح، (روحیه) تهیشده باشد، حتی با برخورداری از نفرات و امکانات متنوع و مدرن، قادر به مقاومتنخواهد بود.
توضیح ضروری :امروز خبری منتشر شد که مردم سوریه در پی شلیک دو موشک از سوی هواپیمای اسراییلی و سقوط انها در دریای مدیترانه ؛ لطیفه هایی را بصورت پیامک بین یکدیگر رد و بدل می کردند. http://bit.ly/17yq0GO
آیا روحیه بالای مردم و به تبع آن ارتش این کشور و پیوستگی بین مردم و بشار اسد ؛ راه را برای سقوط نظام سوریه نزد آمریکایی ها بیشتر از پیش دشوار کرده است که حمله به این کشور از مدام به تعویق می افتد ...باید منتظر بود و دید که پروپاگاندایی که رسانه های غربی و عربی پیرامون حمله شیمیایی با ساپورت عربستان به راه انداخته اند؛ توان غلبه بر این روحیه مردمی را دارد یا نه؟