به گزارش بولتن نیوز، تأملی در سرنوشت محمد مرسی اولین رئیس جمهور مصر پس از انقلاب، حکایت از
آن دارد که برخی از اقدامات یکجانبة او در اتحاد مخالفانش و درخواست برای
انتخابات زودهنگام و آنچه منجر به کودتای نظامی شد، تأثیر بهسزایی داشته
است.
مرسی کسی است که پس از انقلاب، در انتخاباتی مردمی و با رأی حداقلی به
ریاست جمهوری مصر رسید اما در ادامه از مردم، آرمانهای انقلاب و شعارهای
انتخاباتی خود و اخوانالمسلمین فاصله گرفت و در عوض به سلفیهای مصر نزدیک
شد. اقداماتی چون «افزایش یکطرفة اختیارات ریاست جمهوری»، «حمایت از ارتش
آزاد سوریه که با کمال ناپختگی و به دور از عرف دیپلماتیک در افتتاحیه
جنبش عدم تعهد در تهران نیز، سخنان نادرستی علیه دولت سوریه بیان کرد»،
«ادامه ارتباط با اسرائیل و ارسال سفیر به این رژیم اشغالگر» و «باز
گذاشتن دست سلفیها در اقدامات تفرقهافکنانه که منجر به وقایعی چون حمله
به قبطیها و کلیساهای آنان و همچنین تهاجم به شیعیان و شهادت مظلومانه
علامه شیخ شحاته گردید» همگی ناشی از خودرأیی مرسی و دوری او از آرمانها و
خواست مردم بود. این اقدامات درحالیست که ملت انقلابی مصر، همواره مخالف
آمریکا و اسرائیل بوده و اکثر آنها شافعیهای دوستدار اهل بیت (علیهم
السلام) هستند که در سالیان متمادی در کنار هموطنان شیعه و قبطی خود، در
صلح و آرامش زندگی کردهاند.
اما مصدق که پس از نهضت ملیکردن نفت به رهبری آیتالله کاشانی ، اولین
دولت مردمی پس از مشروطه را تشکیل داده بود، تدریجا با تفرقة آمریکا و
انگلیس از روحانیت فاصله گرفته و آیتالله کاشانی را منزوی نمود. او
مغرورانه حضور مردم در صحنه را (که در واقع به دلیل خواست و حضور آیتالله
کاشانی بود) حمایت از خود تلقی کرده و با خودرأیی مجلس را تعطیل و آیتالله
کاشانی را خانهنشین کرد. «مرحوم آیتاللَّه کاشانى چند روز قبل از ماجراى
۲۸ مرداد نامه نوشت و گفت من مىترسم با این وضعى که دارید، علیه شما
کودتا کنند و مشکلى به وجود آورند. دکتر مصدّق گفت: من مستظهر به پشتیبانى
مردم ایران هستم! اشتباه او همینجا بود. ملت ایران را سرانگشت روحانیت –
کسى مثل آیتاللَّه کاشانى – وادار مىکرد که صحنهها را پُر کند و به
میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد.» [۱]
مقایسة مرسی و مصدق نشان میدهد که هر دو دچار غرور و خودرأیی شده و با
دوری از آرمانها و انگیزشهای انقلابی ملت خود، حمایت مردم را از دست
داده، گرفتار کودتا شده و ماحصل نهضت مردم را ضایع کردند.
بررسی سوابق و شخصیت محمد البرادعی حکایت از شخصیت معتدل او در وقایع مختلف دارد.
البرادعی به هنگام دبیر کلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روابط مناسب و
نزدیکی با مقامهای ایرانیداشت و از اجتنابناپذیربودنِ دستیابی ایران
به ظرفیت هستهای سخن میراند، به نحوی که روزنامة صهیونیستی جروزالم پست،
عملکرد وی در قبال ایران را ضعیف قلمداد کرده است. رسانههای رژیم
صهیونیستی از وی به عنوان عامل ایران در آژانس نام برده که هیچ گزارشی در
محکومیت برنامههای هستهای ایران صادر نمیکرد. رژیم اشغالگر قدس پس از
پایان ریاست او بر آژانس نیز، خوشنودی خود را به صروت علنی ابراز کرد.
از جمله دیگر مصادیق شخصیت میانهروی البرادعی، میتوان به عملکرد وی پس از انقلاب مصر اشاره کرد.
هنگامی که موج مخالفت افراطگرایان سنی و سلفیها علیه سفر گردشگران ایرانی
به مصر شدت گرفت، وی با انتشار متنی در شبکة اجتماعی توییتر اعلام کرد:
«چگونه است که شیعه و سنی با هم اعمال حج را انجام میدهیم، ولی در مصر
ایرانیها را از زیارت برخی از خانههای خدا منع میکنیم. مصر کارنامهای
در نادیدهگرفتن عقل و عدم پذیرش طرف مقابل، ندارد.»
همچنین به هنگام شهادت علامه شیخ شحاته، البرادعی در صفحة توییتر خود
نوشت: «کشتن این مصریها و بیاحترامی به جسد آنها به علت عقیدهشان،
نتیجه و پیامد زشت سخنرانیهای فرقهگرایانة نفرتانگیز بود. پیش از آنکه
باقیمانده انسانیتمان را از دست بدهیم در انتظار گامهای قاطعی از سوی
نظام و الازهر هستیم.» وی هفتة پیش از آن نیز، با اشاره به نظام حاکم بر
مصر (دولت مرسی) تأکید کرده بود، نظامی که در آن به مخالفان توهین میشود و
۱۵۰ میلیون مسلمان شیعه در جهان نجس خوانده میشوند، باید برود.
پس از برکناری محمد مرسی به وسیلة ارتش، وی در گفتوگو با خبرگزاری رویترز
که در تارنماهای بسیاری منتشر شد، گفت: «همانا خون شهید حسن شحاته و یاران
شیعهاش که در مصر ریخته شد، باعث سرنگونی رژیم مرسی و جماعت
اخوانالمسلمین شده و همچون زلزلهای، زمین زیر پای آنها را به لرزه در
آورده است.» هر چند برخی تارنماها در صحت این گفته تردید وارد کرده و آن را
تنها منحصر به برخی تارنماهای عربی دانستند، اما در ادامه تکذیبهای هم از
سوی البرادعی و خبرگزاری رویترز منتشر نشد.
در نماز عید فطر سال جاری نیز، محمد البرادعی هنگام نماز دستهای خود را
نبست و پس از نماز در جواب علتجویی حاضران که چرا دستانت را نبستی و آیا
شیعه شدهای؟ گفت: «من در هویت، سنی و در عقیده شیعه هستم. دلیلی برای
انکار عقیدهام نیست.» این اقدام واکنش رسانههای مختلف را به دنبال داشت.
بنابر نوشتة رسانههای مصری و تارنمای «فری ریپابلیک»، البرادعی از طریق
همسر ایرانیتبار خود (عایده الکاشف که برخی او را دخترعموی آیتالله مهدوی
کنی میدانند) با ایرانیها ارتباط برقرار میکند، ادعایی که یکی از
تارنماهای ایتالیایی نیز، آن را منتشر کرد. همچنین برخی دیگر از رسانههای
مصری، البرادعی را به تسهیل افتتاح حسینیهها (یکی از مکانهای فعالیت
مذهبی و دینی شیعیان) در مصر متهم میکنند.
البرادعی در آخرین اقدام خود پس از درگیریهای خشونتبار در رابعه
العدویه و دیگر مناطق مصر، از سمت خود به عنوان معاون رئیس جمهور موقت مصر
در امور بین الملل، استعفا کرد. او در نامه استعفای خود نوشته است: «دیگر
تحمل مسوولیت تصمیمی که شخصا موافق آن نبودم و از عواقب آن میترسم دشوار
شده بود. به خاطر جانهای از دست رفته وجدانم به درد آمده است، خصوصا آنکه
معتقدم میشد از آن پیشگیری کرد. بدبختانه کسانی از آنچه امروز رخ داد
بهره بردند که خواهان خشونت و تروریسم هستند یعنی گروههای افراطی.» وی
همچنین گفت: «برای پایاندادن به تحصن معترضان بهجای توسل به خشونت،
جایگزینهای مسالمتآمیز و راهحلهای مقبولی وجود داشت که میتوانست ما را
به توافق ملی نزدیک کند.» راهحل او برای بحران مصر، توافقات دوجانبه
مبتنی بر گفتوگو، برکنار ماندن مرسی به دلیل اتهامهای وارده و مشارکت
اخوانالمسلمین در آینده سیاسی مصر است.
بنابر آنچه گفته شد، به نظر میرسد محمد البرادعی شخصیتی معتدل و معتقد به
مشارکت گروههای مختلف است که به دور از افرط گرایی و حذف رقبا، گفتوگو و
مصالحه را چارة کار آیندة مصر میداند. او کسی است که همواره خواستار
گسترش روابط میان ایران و مصر شده و از توسعة این روابط بر اساس منافع
دوجانبه حمایت میکند.
منبع:
۱٫ بیانات امام خامنهای در دیدار مردم کاشان و آرانوبیدگل ۲۰ آبان ۸۰
منبع: وبلاگ ألیس الصبح بقریب
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
گودرز رو به شقایق ربط می دی!!!
اتفاقا خوب میگه، با این تجربه ای که مصر داشته در شرایط کنونی البرادعی گزینه خوبی هست
وقتی رژیم صهیونیستی از این آدم بخاطر روابط خوبش با ایران ناراضی هست، پس حتما یه نکات مثبتی بر خلاف حرف شما داره