کد خبر: ۱۶۰۰۵۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:

نگاهی به گفتمان‌سازی الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی

بدیهی‌ست که گفتمان‌سازی مثل هر امر دیگری، مختصاتی دارد. یکی از مهمترین مختصات آن، دوری از رفتارهای دستوری و کنش‌های مبتنی بر اجبار است. همان‌طور که در دیدار اخیر رهبر انقلاب نیز تأکید شد نباید تصور کرد که با صدور چند بخش‌نامه می‌توان گفتمان‌سازی کرد.
گروه فرهنگی ـ سیدمجتبی نعیمی: اگر مروری بر بیانات چند ساله‌ی اخیر رهبر انقلاب داشته باشیم متوجه می‌شویم که از منظر ایشان، آرمان‌های انقلاب اسلامی و اهداف کلان جمهوری اسلامی تنها از راه تبدیل شدن آنها به "گفتمان" محقق می‌شوند. این تأکید معظم له را در آخرین دیدارشان با اعضای شورای عالی مرکز طراحی الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و اندیشکده‌های مرتبط با آن نیز می‌توان درک کرد. آنجاهایی که به کرات اشاره داشتند الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت باید گفتمان‌سازی شود.

به گزارش بولتن نیوز، اگر بخواهیم منظور رهبر انقلاب از گفتمان‌سازی را درک کنیم، با رجوع به مجموعه‌ی صحبت‌های ایشان در این خصوص می‌توانیم بیان کنیم که گفتمان‌سازی آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب و جمهوری اسلامی به معنای "تبدیل شدن" آنها به روح کلی اقشار مختلف جامعه و تبلور آنها در شیوه‌ی زندگی، زیرساخت‌های اجتماعی و جریان یافتن آن در سراسر مویرگ‌های حیات اجتماعی‌ست. به طور مثال، ایشان در دیدار جمعی از طلاب و روحانیون در آذر ماه سال هشتاد و هشت گفتمان را اینگونه توضیح می‌دهند:

«تبليغ بايد جريان‌ساز باشد، تبليغ بايد گفتمان‌ساز باشد، تبليغ بايد فضا ايجاد كند، گفتمان ايجاد كند. گفتمان يعنى يك مفهوم و يك معرفت همه‌گير بشود در برهه‌اى از زمان در يك جامعه. آنوقت، اين ميشود گفتمان جامعه. اين، با كارهاى جدا جداى برنامه‌ريزى نشده، حاصل نخواهد شد. اين كار احتياج دارد به برنامه‌ريزى و كارِ فعال و مثل دميدن پيوسته‌ى در وسيله‌ى فشارى است كه مي‌تواند آب يا مايه‌ى حيات يا هوا را به نقاط مختلفى كه مورد نظر است، برساند. بايد دائم با اين دم دميد، تا اين اشتعال هميشه باقى بماند. اين كار هيچ نبايد متوقف بشود و به برنامه‌ريزى احتياج دارد.»

البته بدیهی‌ست که گفتمان‌سازی مثل هر امر دیگری، مختصاتی دارد. یکی از مهمترین مختصات آن، دوری از رفتارهای دستوری و کنش‌های مبتنی بر اجبار است. همان‌طور که در دیدار اخیر رهبر انقلاب نیز تأکید شد نباید تصور کرد که با صدور چند بخش‌نامه می‌توان گفتمان‌سازی کرد. به عبارت دیگر، در انجام این مهم، باید مبتنی بر "اقناع فطری افراد" عمل کنیم و از اعمال نظر پرهیز نماییم. وجود روش‌ها و برخوردهای مدیریتی و سیاسی بجای روش‌های فرهنگی در این امر، نشان‌دهنده‌ی عدم درک فعالان این حوزه از مقوله‌ایست که پیش‌رو دارند.

یکی دیگر از مختصات گفتمان‌سازی، رعایت اصل "مأمور به تکلیف" بودن بجای اصل "مأمور به نتیجه" بودن است. یعنی اگر تصور شود که در فرایند گفتمان‌سازی می‌توان همواره با پیش‌بینی جلو رفت و توقع داشت که همه‌ی برنامه‌ها به اهداف از پیش تعیین شده برسند، سرآخر به دام پراگماتیسم، دوری از کیفیت گفتمان‌سازی و تبدیل شدن این طرح به یک کلیشه‌ی از پیش شکست خورده خواهیم افتاد. "بیلان‌سالاری" و "توجه صرف به آمار" در فعالیت‌های فرهنگی -به عنوان هسته‌ی اصلی گفتمان‌سازی- یکی از نشانه‌های نتیجه‌گرا بودن محسوب می‌شود که در دیدار هیئت دولت با رهبر انقلاب در سال 90، مورد انتقاد ایشان هم قرار گرفته بود.

اصل دیگری که در این بین مهم است، "پروسه محور" دانستن یا "فرایندی بودن" امر گفتمان‌سازی‌ است. به این مراد که نباید تصور شود گفتمان‌سازی مثل ساخت یک بنا بوده و هر چه تعداد کارگران و مقدار مصالح ساختمانی بیشتر باشد، پروژه‌ی مدنظر ما سریع‌تر جلو رفته و ما نتیجه‌ی کار را در بازه‌ی زمانی اندکی مشاهده خواهیم کرد. خیر، گفتمان‌سازی اینگونه نیست. همان‌طور که در بیانات رهبر انقلاب نیز مشهود است، فعالان طرح الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی نباید تصور کنند که گفتمان مدنظر در یک مقطع کوتاه و مشخص به اهدافش خواهد رسید. زیرا این امر مثل هر پدیده‌ی گفتمانی دیگری، زمان‌بر بوده و باید نگاه تاریخی به آن داشت.

هرچند می‌توان شاخص‌های دیگری را در این زمینه بیان کرد اما لازم است تا به این سوال پاسخ دهیم که چرا باید پیشرفت مبتنی بر ارزش‌های اسلامی و ایرانی، گفتمان‌سازی شود؟ به عبارت دیگر، در گفتمان‌سازی چه نکته‌ای نهفته است که در سایر روش‌ها وجود ندارد؟ و علت تأکید رهبر انقلاب به این مقوله چیست؟

همان‌طور که مستحضرید، در هر جامعه‌ای می‌توان سه بخش مدیریتی، نخبگی و توده‌ای را از هم تفکیک کرد. هرچند این سه بخش دارای اشتراکاتی هستند، اما یکسری تفاوت‌هایی هم دارند که همین تفاوت‌ها باعث تمایز ایشان از هم می‌شود. از مهمترین تمایزات موجود در بین این سه قشر، تمایز در روش درک واقعیت‌ها و رفتار مبتنی بر آنهاست. با این توضیح که در بخش مدیریتی جامعه، مجموعه‌ای از سلسله‌ مراتب و دستورالعمل‌ها وجود دارد و هر سطح مدیریتی، مبتنی بر قانون بالا دستی (قانون بالادستی به مثابه الگوی رفتار منتج از واقعیت درک شده) عمل می‌کند. یعنی منطق درک واقعیت و رفتار مبتنی بر آن در نظام سیاسی و مدیریتی جامعه، مبتنی بر قوانین و دستورالعمل‌هاست.

از سوی دیگر، در بخش نخبگی جامعه، شما با منطق دیگری روبه‌رو هستید. منطقی که مبتنی بر اقناع منطقی و استدلالی فرد نخبه است. به عبارت دیگر، در بخش نخبگی جامعه، فرد نخبه با یک سلسله فعالیت‌های استدلالی و عقلی محض، دست به درک واقعیت‌های موجود زده و مبتنی بر همین نوع از درک، رفتار می‌کند. یعنی برخلاف منطق موجود در حوزه‌ی سیاسی و مدیریتی جامعه، شما با یک مسیر یک طرفه‌ و عمودی انتقال اطلاعات و ارزش‌ها روبه‌رو نیستید. در اینجا، فرد نخبه خودش دست به درک واقعیت می‌زند، اما براساس استدلال عقلی و نتایج منطقی.

اما اوضاع در بدنه‌ی جامعه که مخاطب اصلی گفتمان‌سازی‌ست کاملاً فرق دارد. البته، عدم درک تمایز موجود است که برخی فعالیت‌هایی اینچنین را به بی‌راهه کشانده و خطر بالقوه‌ی طرح پیشرفت اسلامی-ایرانی محسوب می‌شود. همین عدم درک تمایز موجود است که باعث شده برخی مدیران کشور، بخصوص برخی مدیران فرهنگی فکر کنند که با یکسری دستورالعمل و بخش‌نامه می‌توانند در بازه‌ی زمانی کوتاه مدت دست به خلق و فراگیر کردن یک گفتمان زده و یا بعضی از نخبگان کشور تصور نموده و توقع داشته باشند که با روش‌های استدلالی و فکری محض، رویکرد جامعه به سبک زندگی تغییر کند.

فرقی که منطق درک واقعیت و رفتار مبتنی بر آن در حوزه‌ی عمومی جامعه با دو حوزه‌ی دیگر دارد این است که برخلاف حوزه‌ی مدیریتی، نه مبتنی بر دستورالعمل و بخش‌نامه و اعمال نظر است و برخلاف حوزه‌ی نخبگی، نه بر اساس اقناع فکری و استدلالی‌ست. بلکه منطق موجود در این حوزه، مبتنی بر "اقناع فطری" انسان‌هاست. اقناعی که چندان وابسته به استدلال و سلسله‌مراتب عقلی نیست (البته در زیربنای خود کاملاً به آن وابسته است)، بلکه مبتنی بر برانگیختن حساسیت‌های فطری جامعه بوده و شدیداً به مقوله‌ی هنر پهلو می‌زند.

به طور مثال اگر نگاهی به گفتمان‌سازی اسلام نو پا توسط پیامبر اکرم (ص) داشته باشیم متوجه می‌شویم که ایشان برای ترویج و فراگیری معارف اسلامی، مانند نوع رفتار در حوزه‌ی سیاسی و مدیریتی، قائل به اعمال نظر و قبولاندن ارزش‌های جدید براساس قدرت سیاسی نبودند و مانند نوع رفتار در حوزه‌ی نخبگی، شروع به استدلال عقلی وجود خدا و معاد و سایر معارف دینی برای تک‌تک مخاطبان‌شان نکردند. بلکه با گسترش رفتارهای جدید و روی‌کار آوردن اخلاق نو در حوزه‌ی عمل و شیوه‌ی زندگی و برخوردهای بالینی مبتنی بر ارزش‌های وحیانی، محرک‌های فطری انسان‌های پیش‌روی‌شان را حساس کرده و آنها را حاضر به پذیرش خودخواسته و عمیق دین جدید در ناخودآگاه‌شان می‌کردند.

حال، گفتمان‌سازی با تعاریفی که موجود است و طبق آنچه که در بالا آمد، تا حد بسیاری با نوع منطق موجود در حوزه‌ی عمومی جامعه همپوشانی داشته و به همین دلیل است که رهبر انقلاب، برای فراگیرشدن الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی، تأکید ویژه‌ای بر گفتمان‌سازی دارند. به مراد دیگر، تنها راه فراگیر کردن ارزش‌ها و اهداف دینی و انقلابی مدنظر، استفاده از روشی‌ست که با منطق موجود در حوزه‌ی عمومی تناسب داشته باشد و این روش، چیزی جز گفتمان‌سازی‌ نیست.

براسای روش گفتمان‌سازی‌ست که جزئیات موجود در سبک زندگی اسلامی و الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی، به نقاط بعید و مویرگ‌های بسیار دور حیات اجتماعی‌مان رسیده و در یک بازه‌ی زمانی بلند مدت و با یک نگاه تاریخی، شاهد تغییر زیرساخت‌های اجتماعی و نتیجتاً نوع زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی خویش خواهیم بود. زیرا تنها در این روش است که بدنه‌ی جامعه مخاطب قرار گرفته و بدیهی‌ست که تا بدنه‌ی جامعه به یک ارزش یا رفتاری روی نیاورد، نمی‌توان ادعا کرد که آن جامعه، دارای آن ارزش و رفتار است.



همان‌طور که در بالا هم اشاره شد هسته‌ی اصلی گفتمان‌سازی، فعالیت‌های فرهنگی بلند مدت و متنوع است. در قالب فعالیت‌های فرهنگی، بویژه فعالیت‌های هنری، می‌توان با حجم انبوهی از مخاطب در ارتباط بود و روی آنها تأثیرات تربیتی عمیقی گذاشت. به همین دلیل است که جایگاه فعالان فرهنگی و هنرمندان انقلاب اسلامی در تحقق گفتمان پیشرفت اسلامی-ایرانی، جایگاه ویژه و ممتازی‌ست. و صدالبته، از همین منظر است که می‌توان توجه ویژه‌ی رهبر انقلاب به مقوله‌ی هنر و دیدارهای‌ مکررشان را با هنرمندان و نیروهای فرهنگی، تحلیل نمود.

اما در این بین باید توجه داشت که هنر مدرن غربی، به علت دوری از ارزش‌های فطری و با سوءاستفاده از "محرک‌های حسی" بجای "ارزش‌های فطری"، در تلاش است تا روش اقناعی موجود در گفتمان‌سازی را قلب کرده و با تأثیرات ناخواسته بر روی ناخودآگاه مخاطبان، ایشان را به سمت اهداف مدنظرشان سوق دهد. در نتیجه لازم است تا هنرمندان و نیروهای فرهنگی انقلابی، غیریت‌سازی لازم را انجام داده و به این نکته توجه کنند که برای تحقق گفتمان پیشرفت اسلامی-ایرانی مجاز به سوءاستفاده‌ای از جنس سوءاستفاده‌ی هنر مدرن غربی نیستند. زیرا طبق ارزش‌های اسلامی، هدف وسیله را توجیه نمی‌کند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
علي آقا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۹
0
0
بارك الله بولتن
فقط يادت باشه اين مطالب نياز به استمرار داره
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۹
0
1
گفتمان ئر حوزه اصطلاح شناسي و بطور خلاصه يعني پيوند قدرت با دانش. حالا اين مباحثي كه بولتن عزيز مطرح كرده است چه ارتباطي با معناي گفتمان سازي پيدا مي كند را بنده كه درك نكردم
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین