کد خبر: ۱۵۹۳۹۷
تاریخ انتشار:

بحران آب يا بحران مديريت آبي / ايران سالها است در مرز بحران کامل آبي قرار گرفته است / برداشت هاي غير علمي از منابع آبي به قيمت حباب خودكفايي

آنچه تاکنون بر سر آب هاي ايران آمده منجر به افت شديد سطح آب هاي زيرزميني، کاهش محصولا ت کشاورزي و گراني توليدات کشاورزي، کاهش جمعيت حيات وحش به ويژه آبزيان، کاهش محصولا ت مرتعي و فشار بر دام ها شده است و ضرورت حفظ و حراست از آن بيش از پيش احساس مي گردد.

گروه انرژي، پس از يخچالها منابع آب زيرزميني دومين منبع آب شيرين موجود در جهان است. در نقاطي که آبهاي سطحي همانند درياچه ها و رودخانه ها وجود نداشته و يا غير قابل استفاده باشند نيازهاي آبي توسط منابع آب زيرزميني برطرف مي شود.

به گزارش بولتن نيوز، حدود يك سوم جمعيت جهان وابسته به آب زيرزميني بوده و بيش از ٧٠ درصد منابع آب زيرزميني به مصرف کشاورزي مي رسد. بنابراين توسعه کشاورزي و صنعت باعث افزايش برداشت از منابع مذکور شده و برداشت بي رويه از مخازن آب زيرزميني موجب شده که ميزان تغذيه آبخوان جوابگوي برداشت نبوده و سطح آب زيرزميني افت نمايد. افت سطح آب زيرزميني مشكلاتي همچون خشك شدن چاه هاي آب ،کاهش دبي رودخانه و آب درياچه ها ، تنزل کيفيت آب ، افزايش هزينه پمپاژ و استحصال آب و نشست زمين را بدنبال دارد.

به نوشته دكتر انتظام، براي كساني كه آشنائي به مسائل آب كشور داشته باشند مسئله پائين رفتن سطح آب سفره‌هاي زير زميني كشور مدتهاست كه دغدغه‌اي جدي شده است . منطقه‌اي نيست كه براي كارهاي صحرائي به آن مراجعه كنيد و براي اطلاع از وضعيت آب زيز زميني از روستائيان پرس و جو نمائيد و با جوابي تقريبا مشابه كه اولين چاههائي كه زده‌اند در اعماق چند متري به آب مي رسيد و اكنون حداقل نياز به حفاري‌هاي بيش از 100 متري دارند مواجه نگرديد . بدنبال اين گفتگو داده هاي نقشه‌هاي هم عمق آب نيز در دفاتر آب منطقه‌اي اين كاهش شديد را تائيد مينمايد. 

 نقطه آغاز شكل گيري اين بحران را شايد بتوان با ورود پمپهاي جديد و گسترش تكنيكهاي جديد حفاري چاه  و كل استفاده از سيستم چاه بجاي سيستم هوشمندانه آبياري با قنات دانست.  بدنبال آن در طي سه دهه گذشته تقريبا مساله مديريت منابع آبهاي زير زميني و دشتهاي ممنوعه به بوته فراموشي سپرده شد به اين بحران دامن زد.

صورت مساله بسيار آسان است هر مخزن آب زير زمين مقداري ذخاير تجديد شونده يا ديناميك دارد كه مقدار آبي است كه در طول سال آبي به مخزن آبخوان وارد و از آن خارج مي شود در مقابل ذخيره استاتيك ميزان آبي از مخزن آبخوان است كه در طول سال هاي زمين شناسي در آن انباشته شده است . بهره برداري بهينه يعني اينكه برداشت آب بايد متناسب با ذخيره ديناميك و يا تجديد شونده باشد. و در صورت استفاده از ذخيره استاتيك به تدریج سطح آب زير زميني روز به روز پائينتر رفته و در نهايت ميتواند به خشكي آبخوان منجر شود.


مهمترين منبع تغذيه آبخوان در كشور بارندگي مي باشد مناسب است نگاهي دوباره به بعضي از آمار  بارندگي در كشور بياندازيم:

- ميزان متوسط بارندگي در خشكي هاي كره زمين حدود 830 و در قاره آسيا حدود 730 ميلي متر است در كشور ما اين ميزان 250 ميلي متر است.

- حجم تبخير و تعريق در حوضه‌هاي گوناگون كشور از 60 تا 90 درصد متغيير است يعني از آب دريافتي ناشي از حجم بارشهاي جوي در مناطق مختلف امكان استفاده 10 تا 40 درصدي وجود دارد.

 اين آمار نشاندهنده اين است كه ما در  منطقه‌اي خشك زندگي مي کنیم  و سالهاست كه از ذخاير استاتيك سفره‌هاي  زيرزميني خود استفاده مي نمائیم. فرونشست منطقه‌اي زمين، خشكي چاهها ، ماسه دهي آنان ، بحران تهيه آب در مناطق شهري همه نتيجه برداشت بي رويه و عدم مديريت منابع آبهاي زير زميني كشور است. مديريت سختگيرانه و علمي منابع آبي كشور  تنها يك نياز نيست يك ضرورت است.

و اما امروز انگاري كه هنوز در همان ديروزي به سر مي بريم كه كارشناسان و روزنامه نگاران از مشكلات و دلايل كم آبي و بي آبي و بحران آب سخن مي گويند و مسئولين نيز بدون راهكار از خشكسالي و قطع احتمالي آب و برق و دعا براي باريدن باراني هر چند اندك!.

در اين رابطه بد نيست كه مروري هم داشته باشيم به مطلبي از روزنامه مردم سالاري كه در 10 فروردين ماه 1387 به قلم "پيمان جنوبي" و با بهره گيري از نظرات كارشناسان خبره حوزه آب كشور نوشته شد ولي گويا با گذشت بيش از 5 سال باز هم نياز به باز انتشار اين گونه اخبار حس مي شود. هر چند ...

"ايران در شرايط طبيعت نيمه خشک، توزيع نامناسب زماني و مکاني بارش هاي جوي و پراکندگي و محدود بودن منابع طبيعي آب در جغرافيايي گسترده قرار دارد و اجرا و تدوين يک استراتژي (سياست گذاري و سرمايه گذاري) ملي براي حفظ پايداري منابع آب در کشور بسيار ضروري و اجتناب ناپذير است. ليکن عدم انجام سياست و طرح و برنامه هاي علمي و عملي زيست محيطي در سايه منافع اقتصاد سياسي مبتني بر خودکفايي در محصولا ت و توليداتي که فاقد مزيت هاي نسبي و اکولوژي لازم براي توسعه آنها هستيم، منجر به چالش هاي بزرگ در بخش ذخاير و منابع آبي زير سطحي گشته و ما را تا مرز بحران آبي پيش برده است. اين در حالي است که کشورهايي مانند عربستان با وجود دارا بودن شرايط آب و هوايي نامساعد و کمبود منابع آبي توانسته اند با برنامه ريزي هاي مناسب و استخراج برنامه ريزي شده و علمي آب هاي زيرزميني طي 30 سال گذشته زمين هاي حاصلخيز خود را از 400 هزار هکتار به 8 ميليون هکتار برسانند. ليکن در چنين شرايطي هنوز کشور ما در بخش آب، داراي سياست هاي مشخص و تعريف شده اي نيست.

روش هاي سنتي برداشت آب و آبياري سنتي هنوز در بسياري از مناطق کشور در دستور کار قرار دارد و منابع آبي کشور به شکل غيراصولي در حال مصرف و هدر رفتن است، گويي اين منابع تمامي نخواهند داشت.

در حوزه هاي مديريت پايدار آب، شناخت مقادير درست منابع آب و آمارگيري پيوسته آن در محدوده کشور و در مقياس بين المللي - براي کنترل و موازنه مصرف با وضعيت منابع کليآب جهاني از اهميت ويژه اي برخوردار است.

به علا وه جمعآوري اطلا عات رايانه اي و اندازه گيري منظم و مداوم جريان آب و رودخانه ها، سطح آبهاي زيرزميني، بارش، تبخير و ساير متغيرها از قبيل رطوبت خاک، وضع جنگل ها و فضاي سبز در شهرها  از نظر ذخيره آب هاي زيرزميني در زمره برنامه سيستم مديريت علمي آب به شمار مي روند.

مقدار ذخاير آب در ايران نشان مي دهد: حجم منبع سفره ها و عرصه هاي زيرزميني آب شيرين 35000 ميليون متر مکعب، حجم منبع رودخانه ها وجريان هاي سطحي آب شيرين 97000 ميليون متر مکعب، حجم منبع آب شيرين (زيرزميني و سطحي) 132000 ميليون متر مکعب، حجم ريزش سالا نه باران (ارتفاع متوسط بارندگي 250 ميليمتر) 400000 ميليون متر مکعب و مقدار تبخير سالا نه چيزي بالغ بر 240000 ميليون متر مکعب را در بر مي گيرد.

سهم ايران از کل منابع آب شيرين جهان، تنها کمتر از دو در هزارم درصد مي باشد و از آنجا ئي که حجم بارش ساليانه در ايران 400ميليارد متر مکعب است. از اين ميزان 270 ميليارد متر مکعب دوباره تبخير شده ودر چرخه آب قرار مي گيرد و بقيه، يعني 130 ميليارد متر مکعب به عنوان آبهاي تجديدپذير به صورت آبهاي سطحي (92 ميليارد متر مکعب) و آبهاي زيرزميني (38 ميليارد متر مکعب) مي تواند  مورد بهره برداري قرار گيرد.

در دو دهه گذشته از بقيه  130 تا 160 ميليارد متر مکعب بارش ساليانه، تنها 35 ميليارد متر مکعب به مصرف تغذيه منابع آبي زيرزميني رسيده و حدود 59.1 ميليارد متر مکعب توسط شبکه ها و کانال هاي آبياري استحصال مي شود، مابقي نيز به صورت کنترل نشده و مسيل از دسترس استفاده خارج شده و بيهوده به درياي خزر و خليج فارس و درياچه ها ومرداب هاي داخلي و کويرسرازير مي گردد.

درباره منابع آب زيرزميني و موارد استحصال آنها بايد توجه داشت تا سال 1372 در کشور 35960 چشمه با تخليه ساليانه 10 ميليارد متر مکعب، 28040 رشته قنات با تخليه 10 ميليارد متر مکعب، چاه نيمه عميق 187 هزار حلقه با تخليه 11.5 ميليارد متر مکعب  و چاه عميق 77  هزار حلقه با 25.5 ميليارد متر مکعب وجود داشته که در مجموع ميزان آبدهي سالا نه آنها  57 ميليارد متر مکعب بوده است و با اين حساب، منابع آب زيرزميني 57 ميليارد متر مکعب آب مصرفي کشور براي مصارف عمده خانگي، صنعتي و کشاورزي را تامين مي کند که اين ميزان آب تقريبا برابر مقدار ريزش باراني است که هرساله در ايران بيهوده روانه درياها و کوير مي شود.

براساس شاخص هاي جهاني، کشوري که بيش از 40 درصد منابع آبي خود را مصرف کند، وارد تنش آبي شده است.

سهم سرانه ساليانه آب از ذخاير زيرزميني و سطحي در ايران، 6203 ميليمتر در سال 1334، 2025 ميليمتر در سال 69 و 816 ميليمتر در سال 1404 خواهد بود و با  توجه به مرز سرانه بحراني در جهان که کمتر از 1000 ميلي متر است، ايران در حال حاضر در مرز بحران کامل آبي قرار گرفته است.

تاکنون حدود 71 درصد از 130 ميليارد مترمکعب ذخاير آب تجديد شونده ايران مورد استفاده قرار گرفته است و بدين ترتيب اگر اين مقادير را با توجه به سطوح تعريف شده جهاني ميزان مصرف مقايسه کنيم، مشاهده مي شود که ايران وارد بحران آبي شده، بحراني که پيامدهاي مخرب آن در آينده نه چندان دور جبران ناپذير خواهد بود.

آنچه تاکنون بر سر آب هاي ايران آمده منجر به افت شديد سطح آب هاي زيرزميني، کاهش محصولا ت کشاورزي و گراني توليدات کشاورزي، کاهش جمعيت حيات وحش به ويژه آبزيان، کاهش محصولا ت مرتعي و فشار بر دام ها شده است و ضرورت حفظ و حراست از آن بيش از پيش احساس مي گردد.

مشکلا تي که در اثر سياست هاي نادرست در جهت خودکفايي در محصولا تي که فاقد مزيت نسبي و امکانات اکولوژيکي مناسب در آنها هستيم به وجود آمده است و مي بايست سعي بر اصلا ح آنها بنمائيم. سياست هايي که بارها و بارها نسبت به آن اعتراض شد و به جايي نرسيد. در وضع موجود راندمان بهره برداري از آب در مزارع کشاورزي 38 درصد است که بخشي از آن به فقدان سيستم هاي موثر انتقال و بهره برداري از منابع آب، نبود مديريت يکپارچه و عدم اطلا ع رساني و آگاهي بخشي به کشاورزان در خصوص استفاده از سيستم هاي مدرن آبياري در مزارع مربوط مي شود.

وضعيت اراضي قابل استفاده در چرخه توليد کشور براساس مطالعات انجام شده حدود 37 ميليون هکتار است که از اين مقدار 10 ميليون هکتار آن قابل آبياري و 20 ميليون هکتار از اراضي شناسايي شده به عنوان اراضي ديم مي باشد که در حال حاضر حدود 18 تا 18.5 ميليون هکتار از اراضي در چرخه توليد  محصولا ت کشاورزي قرا ردارد.

از 18.5 ميليون هکتار حدود 32 درصد اراضي زراعي و 34 درصد ديم است که 10 درصد باغ و بقيه به عنوان اراضي آيش آبي و ديم در کشور مورد استفاده قرار مي گيرد.

برداشت هاي غير اصولي و بيش از ظرفيت از آب هاي زير سطحي و کاهش 46 درصدي بارندگي در سال زراعي جاري باعث شده تا در شرايط فعلي 15 تا 16 استان کشور در معرض خطرات جدي حاصل از خشکسالي قرار بگيرند، در صورتي که اگر دولت براي ساختار کشاورزي سرمايه گذاري مناسب و بنيادي انجام داده بود و مزارع به آبياري تحت فشار مجهز شده بودند وامکان بهره برداري از روش هاي مدرن آبياري در کشور مهيا شده بود و اگر برداشت هاي بدون مطالعه و بيشتر از حد مجاز از آبهاي زير سطحي و ذخاير آبي صورت نمي گرفت و اگر... امروز نگران بحران بي آ بي و خشکسالي نبوديم".

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین