جوانان واليبال ما هم در قياس با فوتبال،کارهاي بزرگ تري انجام دادند. گرفتن ست از روسيه قهرمان المپيک، بردن صربستان قهرمان اروپا و بردن قهرمان هشت دوره ليگ جهاني یعنی ایتالیا، بردن کانادا، آلمان و... از جمله اتفاقاتي است که شايد در دنياي واليبال کسي گمانش را نداشت ولي رخ داد و حالا افق پيش روي واليبال ما خيلي وسيع تر شده است.
در هردوي اين موفقيت ها ردپاي دو سرمربي کلاس جهاني وجود دارد. بگذريم از سخن قلعهنويي که مي گفت تيم ملي با روش من جهاني شد و واقعيت را ببينيم. تدابير کي روش ما را جهاني کرد. وقتي بحث آمدن قوچان نژاد به فوتبال ما مطرح شد حميد درخشان در مصاحبه اي گفت مثل او در ايران زياد است کي روش چرا دلبسته آن سوي آبي ها است؟
اما همين گوجي مشهدي تبار دو گل شش امتيازي براي ما زد تا شايد حميد درخشان هم از طرح آن نظر اينک پشيمان باشد. ايستادن مقابل بازيکن سالاري و پا فشاري بر نظم و انضباط بود که روح تيمي را در نزد شيران ايراني زنده نگه داشت. اگر بعد از باخت به ازبکستان کي روش کنار نهاده مي شد، xياy به جاي او مي آمد شايد اينک ما حتي در انتظار پلي اف جام جهاني نبوديم.
ولاسکو هم از روزي که پا به واليبال ما نهاده روز بروز ما را جلوتر برده است و کيفيت واليباليست ها ايراني در بخش هاي مختلف اين ورزش ارتقا داده تا اندازي که سرمربي تيم ايتاليا بعد از پيروزي در ديدار دوم مقابل شاگردان خوليو از تعبير «نجات» يافتن براي برد تيمش استفاده کرد.
ولاسکو نادي کاپيتان تيم ملي را کنار نهاد و با اين تصميم به همه شوک وارد کرد. کما اين که قبلاً دست به چنين کارهايي زده بود. با اين کار برخي ها گفتند معلوم نيست چه خوابي براي ما ديده و يا زمزمه کردند مگر بدون نادي مي شود...؟ اما او هم پاي تصميم خود ايستاد. بعد از موفقيت هاي اخير اما ديده نشده منقدين محترم بيايند بگويند ديدگاه ما در مورد کنار نهادن نادي اشتباه بود بدون او هم خيلي کارها انجام شد.
شباهت هاي فوتبال و اليبال (البته تفاوت هاي شان) خيلي بيشتر از اينهاست اما ميگذريم و به اصل مطلب مي پردازيم. کارکردهای کي روش و ولاسکو نشان داد که از رفتارهاي احساسي و شعار که گهگاهي مطرح مي شود بايد به طور اساسي دست بکشيم. مثلاً شاهديم گاه گفته مي شود مربي ايران حتماً بايد برمسند کار باشد و يا مي گويند اگرمربي ايراني بود بهتر اين چشم آبي ها مي شد نتيجه گرفت.
آن جايي که دانش فني ما پاسخگو نيازهاي ما در سطوح جهاني رقابت ها ورزشي است پرواضح است که بايد به دانش ايراني بها داد. ولي آن جا که کم و کاستي وجود دارد و حتي در آسيا هم کم مي آوريم بايد تعارف و شعار را کنار نهاد و رفت به سراغ مرداني در کلاس جهاني. اگر اين واقعيت نزد مديران سياسي و ورزشي ما جا بيفتند بخش قابل توجهي از فراز و نشيب ورزش ما حل مي شود. چرا که اين امر سبب خواهد شد از الان براي جانشيني کارلوس و خوليو به فکر افرادي هم طراز خودشان باشند تا سير صعودي ما ادامه يابد و اين امر براي آنها بايد تبديل به يک راهبرد بلندمدت شود.
از سوي ديگر همه و همه بايد بدانند در کار مسئول فني تيم هاي ملي و حتي باشگاهي نبايد دخالت کرد. اگر آنها بايد جوابگو باشند بايد اجازه داد که آن گونه که خود صلاح مي دانند عمل کنند. حريم رئيس فدراسيون، مربي و بازيکن کاملاً مشخص است و نبايد اجازه داد حريم ها به هم بريزد. وزنه برداران المپيکي ما با سرمربي تيم ملي به مشکل برخوردند. اما همين سرمربي توانست براي اولين بار با تيمي جديد ايران براي دوبار متوالي به قهرماني وزنه برداري آسيا برساند و نيز موفقيت هاي ديگري کسب کند. پس با توجه به کارنامه کوروش باقري او توانايي فني خود را اثبات کرده است و فرد ضعيفي از نظر فنی نيست.
با عنايت به آن چه در فوتبال و واليبال گذشت؛ مديران ورزشي کشور با توجه به نزديکي رقابتهاي جهاني نبايد مصلت انديشانه در صدد رفع و رجوع قضيه بر آيند و حريم ها را به هم بريزند. وقتي در فوتبال و واليبال با حفظ حريم ها مي توان موفق شد در وزنه برداري هم اين امکان وجود دارد.
پس براي آن که در ورزش به موفقيت هاي
پايدار برسيم نياز است از اتفاقاتي که در گوشه و کنار مي افتد براي خلق يک
الگوي مديريتي استفاده کنيم که با اجراي آن روند صعودي ورزش در رشته هاي
مختلف وجود داشته باشد و حداقل فايده اين الگو آن است که جلوي تکرار
اشتباهات گذشته گرفته خواهد شد و شاهد اعتلاي نام ايران خواهيم بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com