اخوانالمسلمین مصر، درسی برای سایر جنبشهای اسلامی
مرسی بهعنوان رئیسجمهور مصر هر روز شاهد افزایش تنشهای درونسیستمی با نسل جدید اخوانیها و برونسیستمی میان سلفیهای مورد حمایت عربستان، سکولارها و ملیگراها بود. بر این جمع پرتعارض باید عناصر رژیم سابق برجایمانده در دستگاههای حساس سیاسی و امنیتی و نیز سیاستزدگی دستگاه قضا را افزود.
به گزارش بولتن نیوز ، حسین کبریاییزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه در ابرار معاصر تهران نوشت؛
آنچه
از انقلاب ژانویه 2011 مصر تا به قدرت رسیدن اخوانالمسلمین و سقوط آن
شاهد بودیم، تلاش یک جنبش برای تشکیل دولت و حکومت بود، اما سرگردانی اخوان
در میان انبوه نابسامانیها و نداشتن مکتب نظری حکومتداری برای فائق آمدن
بر این معضلات بهسرعت زمینهساز سقوط آن را فراهم کرد. مرسی
بهعنوان رئیسجمهور مصر هر روز شاهد افزایش تنشهای درونسیستمی با نسل
جدید اخوانیها و برونسیستمی میان سلفیهای مورد حمایت عربستان، سکولارها و
ملیگراها بود. بر این جمع پرتعارض باید عناصر رژیم سابق برجایمانده در
دستگاههای حساس سیاسی و امنیتی و نیز سیاستزدگی دستگاه قضا را افزود. اخوانالمسلمین
در شرایطی به جنگ این ساختار رفت که عملاً از یک مکتب حکومتداری مبتنیبر
ارزشهای انقلاب ژانویه تهی بود. عدم آمادگی ایدئولوژیک این جریان برای
مقابله با شرایط دشوار پیش رو، موانع بیشماری را در اصلاح ساختارهای سیاسی
حکومتی مصر و طی فرایند دولتسازی فراروی دولت جدید مصر قرار داد. این
درحالی بود که مشکلات اقتصادی اجتماعی مصر انقلابی هر روز افزایش مییافت،
تاجاییکه نرخ فقر در این کشور به 2/25 درصد رسید که ده درصد نسبت به ده
سال اخیر رشد نشان میدهد. به
تعبیر مصطفی بلاد، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک الشرق قاهره، اخوانیها به
ورشکستگی سیاسی و اقتصادی رسیدند؛ چون پیکربندی نظری و عملی شایستهای
برای تغییر مناسبات درون جامعه مصر نداشتند. اخوانالمسلمین
بهرغم قدمت زیاد و ساختار منسجم، چون از بلوغ نظری و پشتوانه عملی ارزشی
برای امر حکومتداری برخوردار نبود، نتوانست جریانهای ناهمسوی معارض را با
جریان خود همراستا یا جذب نماید. این
امر مشخصاً بر ناتوانی اخوانیها برای بسیج تودههای مردمی برای مبارزه با
نابسامانیهای اجتماعی اقتصادی مصر تأثیرگذاشت و سبب ناکارآمد نشان دادن
دولت اخوانی مصر گردید. ازاینرو،
شاهد آن بودیم که بنابه فرمایش مقام معظم رهبری، فرایند تبدیل جنبش اسلامی
به دولت اسلامی درنهایت حکومت اسلامی و جامعه اسلامی، بهدلیل نبود نظام
ارزشی حکومتداری در مصر تحقق نیافت. جنبشهای
اسلامی خاصه اخوانالمسلمین، با درس گرفتن از رویدادهای اخیر باید برای طی
فرایند ذکرشده به آمادگی و بلوغ نظری ارزشی در امر دولتسازی و فلسفه
حکمرانی ارزشمحور برسند. درغیراینصورت، اخوانالمسلمین و سایر جریانهای
اسلامگرا با درجا زدن در مرحله جریانسازی و تشکیل جنبشهای اسلامی به
مرحله عالیتر ایجاد دولت، حکومت و جامعه اسلامی نخواهند رسید.