به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه زمان ـ ابراهیم اوزتورک؛ داستان جدیدی در جهان وجود ندارد. همه چیز به خودی خود تکرار می شود. به نگاه به نقشه ژئواستراتژیکی که منطقه را از مصر تا ایران و داخل قارۀ آسیا را بطور کامل نشان می دهد، از جمله دریای خزر و افغانستان، جائی که در آن ، اکثریت قریب به اتفاق ذخایر گاز و نفت جهان وجود دارد و همچنین خلیج فارس مهم و استراتژیک و بنادر و معابر حمل و نقل اصلی کالا مانند کانال سوئز و تنگه هرمز را در آن می بینیم.
طرح بهره برداری از منابع غنی جهان اسلام ، مقارن با پایان قرن 19ام شدت گرفته و عمدتا بر ایران و سرزمین های عثمانی حجاز (عربستان سعودی کنونی) متمرکز شده است. تنگه هرمز از خلیج فارس تا دریای عمان و کانال سوئز، که دریای سرخ را از طریق دریای عمان به آب های آزاد مرتبط می کند، مسیرهای مناسبی برای انتقال منابع بوده اند.
طول این آبراه های حیاتی در مقایسه با مسیر جایگزین واقع در اطراف آفریقای جنوبی، تقریبا از نصف هم کمتر است. بنابراین، از منظر امپریالیست های غربی، نه تنها خود این منابع ، بلکه ابزار حمل و نقل آنها نیز باید تحت کنترل قرار گیرد. در این راستا، می توان به خوبی دریافت که عربستان سعودی به خاطر منابع نفتی اش ، مصر به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک ویژه اش و ایران به واسطۀ هردوی این عوامل، دارای اهمیت حیاتی است.
به منظور درک واقعی آنچه که برای اولین رئیس جمهور قانونی مصر، محمد مرسی، رخ داده؛ باید ابتدا داستان رهبرانی مانند محمد مصدق، نخست وزیر ایران، جمال عبدالناصر ، رئیس جمهور مصر و عدنان مندرز، نخست وزیر ترکیه در دهه های 1950و 1960 را بدانیم . اجازه دهید ابتدا از مصدق (1882-1967)، آغاز کنیم، او یک نویسنده، مدیر، وکیل و نماینده مجلسی برجسته، و اولین نخست وزیر ایران بود که به شیوه ای دموکراتیک انتخاب شده بود. دورۀ خدمت کوتاه او از سال 1951 تا سال 1953بیشتر دوام نیاورد، یعنی تا زمانی که دولتش در یک کودتای هماهنگ توسط سرویس های مخفی بریتانیا (MI6) و ایالات متحده (CIA) سرنگون شد.
دولت او طیف گسترده ای از اصلاحات اجتماعی و سیاسی ترقی جویانه، مانند امنیت اجتماعی، کنترل اجاره بها و اصلاحات ارضی را معرفی و پیاده کرد. با این حال، مهم ترین تصمیم سیاسی دولت او« ملی کردن صنعت نفت ایران» بود که از سال1913 تا آن زمان ، از طریق شرکت نفت ایران و انگلیس AIOC) -که بعدها بریتیش پترولیوم، یا BP نام گرفت) تحت کنترل بریتانیا قرار داشت.
رضا پهلوی، شاه جوان، که هم از مخالفت دکتر محمد مصدق با استقرار (الیگارشی یا اشرافیت فئودالی تاریخی) در ایران وحشت داشت ، و هم از سوی دولت بریتانیا تحت فشار بود ، پس از یک شبه رفراندوم مهندسی شده ، اقدام به انحلال پارلمان کرد و طی یک کودتا سازماندهی شده توسط سازمان سیا و به درخواست MI6 انگلیس ، در روز 19ام اوت، 1953، مصدق را از قدرت پائین کشید.
شاه که نسبت به موفقیت آنچه که با کد سری CIA، به « عملیات آژاکس» معروف شد و از طریق قدرت های خارجی مهندسی و با همکاری ارتش ایران اجرا می شد ، اطمینان نداشت ، موقتا به ایتالیا فرار کرد و کنترل منابع نفتی ایران، بار دیگر به دست دولت های آمریکا و انگلیس بازگشت.
مصدق به مدت سه سال به زندان افتاد و پس از آن تا زمان مرگش تحت حبس خانگی بود. به هر حال، برای روشن شدن آنچه که واقعا در مصر اتفاق افتاده ، قطعا باید برخی از جزئیات این داستان مورد بررسی بیشتری قرار گیرد...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
نبید دکتر مصدق را با مرسی که یک سلفی است مقایسه کرد.