من اینها را میگویم تا این نتیجه را بگیرم که مردم باید صبر کنند. وقتی گرانی پاییز از راه رسید از چشم دولت روحانی نبینند.
روحانی کشور را با خزانه خالی تحویل میگیرد کسانی که آمار دروغ میدهندبا دلالان خارجی همدستاند
به گزارش بولتن نیوز، مردی که ۱۲ سال در مهمترین اتاق وزارت
کشاورزی ایران سکونت داشت، امروز معتقد است خطری به مراتب جدیتر از
اسرائیل، آمریکا و تحریمها، ایران را تهدید میکند و این خطر بزرگ تحلیل
آبهای زیرزمینی است. عیسی کلانتری گفت: من نگرانی زیادی برای نسلهای بعد
از خودمان دارم. اگر این روند ادامه یابد یقینا در سه دهه آینده ایران کشور
ارواح میشود چون دیگر کسی نمیتواند در اینجا سکونت کند. صراحتا میگویم
این جدیترین خطری است که ایران را تهدید میکند اما زیر سایه سیاست این
خطر از نظرها دور مانده و گم شده است.
وی که عضو کارگروه مشورتی رئیس جمهور منتخب برای انتخاب کابینه است، بارها و
بارها در میان صحبتهایش به بحران آبی کشور نقب میزند و از خالی شدن
ذخایر آبی ایران میگوید. به از میان رفتن سفرههای آبهای زیرزمینی اشاره
میکند که ایران را تا ۳۰ سال دیگر کویر میکند. وی میگوید فکر نکنید من
میگویم این اتفاق بعدها میافتد. این اتفاق رخ داده و همین حالا ما در
دوره بحرانی به سر میبریم. مشروح مصاحبه «قانون» با عیسی کلانتری، دبیر کل
«خانه کشاورز» و مدیر گروه پژوهشی امور کشاورزی در مرکز تحقیقات استراتژیک
مجمع تشخیص مصلحت نظام در پی میآید.
شما عضو کارگروه مشورتی آقای روحانی برای انتخاب وزرا هستید، از روند انتخاب وزرا چه خبر؟
هنوز هیچ خبر خاصی در این مورد نیست. تصمیم نهایی در این حوزه گرفته نشده است.
کارها چطور پیش میرود؟
فکر میکنم انتخاب کمی سخت باشد. به هر حال برای هر وزارتخانه تعداد زیادی
گزینه هست و باید انتخاب در مرحله نهایی توسط خود آقای روحانی صورت گیرد.
از میان صحبتهای برآمده، این طور استنباط میشود که کابینه آقای روحانی به کابینه وحدت ملی نزدیک باشد؟
اگر میخواهید تصویری از کابینه آقای روحانی داشته باشید، ترکیب کابینه
آقایهاشمی را بررسی کنید. در کابینه آقایهاشمی از همه طیفها و گروهها
حضور داشتند و کابینه دربست در اختیار یک تفکر خاص نبود. آقای روحانی هم
همین روحیه را دارد. فکر میکنم همه گروهها، جناحها و تفکرها، امکان حضور
در کابینه را داشته باشند. کار سخت است. اگر کسی بخواهد تنها از یک طیف
وزیر انتخاب کند، تکلیفش روشن است اما وقتی میخواهید از همه ظرفیتها
استفاده کنید، انتخاب مشکل میشود. برای هر وزارتخانه ۵۰ کاندیدا هست. خوب
معلوم است که کارها کمی مشکل میشود.
فکر میکنید با این روند تکلیف اعضای کابینه چه زمانی مشخص شود؟
من امیدوارم که آقای روحانی در مراسم تحلیف کابینهاش را معرفی کند حالا
باید دید کار چطور پیش میرود. به هر حال کشور در موقعیت پیچیدهای است. حل
مشکلات تنها از دست کابینه برنمیآید. باید همزمان با کار در داخل،
مناسبات بینالمللی هم احیا شود که در این حوزه البته آقای روحانی تجربه
فراوانی دارند. فکر کنم راحتترین کار برای ایشان انتخاب وزیر امور خارجه
باشد.
برگردیم به یک بحث تخصصی که البته حوزه کارشناسی شما نیز هست. بفرمایید دولت یازدهم، بخش کشاورزی را در چه شرایطی تحویل میگیرد؟
فکر میکنم خدا باید به آقای روحانی کمک کند.
از چه بابت این حرف را میزنید؟ آمارهای دولت دهم که حکایت از بهبود وضعیت نسبت به قبل دارد و شرایط خوبی را ترسیم میکند.
یک مثال بزنم. در مورد گندم، دولت میگوید ۱۴٫۳ میلیون تن گندم تولید کرده
است. واردات گندم نیز ۶٫۷ میلیون تن بوده که می شود ۲۱ میلیون تن. خود
رئیسجمهور اعلام کرد به دلیل هدفمندی یارانهها مصرف گندم در کشور بیش از
هشت میلیون تن نیست. خوب یک میلیون تن هم برای بذر مصرف میشود و یک میلیون
تن را هم حساب کنیم که خوراک طیور میشود، ( البته حدود ۹٫۳ میلیون تن
خوراک طیور وارد کشور شده است)،به گفته خودشان بین ۷۰۰ هزار تا یک میلیون
تن هم گندم از کشور قاچاق میشود. حالا با جمع کردن این اعداد و ارقام یک
نفر جواب دهد که باقی این گندم چه شده است؟ ۱۰ میلیون تن گندم باقیمانده
کجاست؟
فکر میکنید این گندم کجاست؟
فکر میکنم اصلا تولید نشده است.
واقعا؟
بله. مگر میشود ۱۰ میلیون تن گندم گم شود.
دلیل ارائه آماری تا این حد اشتباه چیست؟
کسانی که آمار دروغ میدهند دستشان در دست دلالان خارجی است. همین آمار سبب
گمراهی میشود. بر اساس همین آمار دولت، به موقع نسبت به واردات گندم
اقدام نکرد و به جای فروردین،تیرماه به دنبال خرید گندم رفتند و ۱۵۰ دلار
بالاتر از قیمتهای اسفند و فروردین،گندم وارد کردند و یک میلیارد دلار به
کشور ضرر زدند. ما همان وقت به وزارت صنعت، معدن و تجارت اطلاع دادیم که
تولید گندم حداکثر هشت میلیون تن است. از شرکت بازرگانی دولتی با من تماس
گرفتند و گفتند به ما اعلام کردهاند که به فکر صادرات ۳٫۵ میلیون تن گندم
باشید. همان موقع به آنها گفتم بروید به فکر واردات ۴ میلیون تن گندم
باشید. همین هم شد. حالا چه کسی جوابگوی خسارت یک میلیارد دلاری در این
حوزه بابت آمار دروغ است؟ چه کسی نفع برده است؟ طبیعتا دلالان خارجی. اگر
این آمار دروغ را با منفعت دلالان خارجی مرتبط کنید، آن وقت پرتقال فروش
پیدا می شود.
تحلیل شما از این وضع چیست؟
من واقعا خجالت میکشم که بالاترین مقام کشاورزی این مملکت درباره سرنوشت این حجم گندم حضور ذهن نداشته باشد.
در سایر حوزهها وضعیت چگونه است؟
ببینید من یادم هست سال ۱۳۸۳ به آقای خاتمی گفتم معلوم نیست چه کسی
رئیسجمهور بعدی شود اما باید حتما برنامهای تدارک ببینیم که دولت بعدی
دچار مشکلی نشود. به هر حال هر کاری که این دولت انجام دهد، در دولت بعدی
نمود مییابد چون تدارک سال آینده باید امسال صورت گیرد. در زمان انتقال
دولت آقای موسوی به آقایهاشمی مشکلی وجود نداشت و دولت این تدابیر را
اندیشیده بود. در زمان انتقال دولت آقایهاشمی به خاتمی هم مشکلی نبود و
تدارکات دولت خاتمی برای انتقال به دولت بعدی هم مناسب بود اما باید ببینید
که تدارکات دولت فعلی چگونه است.
امسال هر ماه برای تامین نیاز کشور باید ۸۳۰ تا ۸۵۰ هزار تن علوفه
وارد کشور شود. کل علوفه موجود در انبارها برای ۱۵۰ روز آینده است. خوب
رئیس جمهور بعدی در صد روز اول فعالیت خود چه کار باید بکند؟
مورد دیگری را مثال میزنم. کشور به ۵ میلیون تن ذرت و ۳ میلیون تن کنجاله
نیاز دارد. طبیعتا روند واردات باید به صورتی باشد که تا آبان ماه حدود ۵
تا ۵٫۵ میلیون تن از ذرت و کنجاله مورد نیاز وارد کشور شود. در حال حاضر
حجم واردات گندم ۸۶۰ هزار تن و حجم واردات کنجاله ۵۴۰ هزار تن است یعنی ۲۵
درصد از نیاز کشور. حالا تاثیر این کمبود چیست؟ این کمبود استمرار عرضه
گوشت مرغ و تخممرغ را به خطر میاندازد. رئیس جمهور ۱۲ مرداد دولت را
تحویل میگیرد. در صد روز اول که نمیتواند به دنبال واردات این کالاها
باشد. بالاخره باید ذخایری در کشور وجود داشته باشد. در بذر هم وضعیت همین
طور است. ما به ۲۷۰ هزار تن بذر غله نیاز داریم یعنی ۲۳۰ هزار تن گندم و ۴۰
هزار تن جو. کل پیش بینی بذر غله کمتر از ۵۰ هزار تن است. آیا این تدارکات
برای انتقال دولت فعلی به دولت آینده مناسب است؟ حالا مثال ملموستر
میزنم. برای کشت بهاره سطح زیر کشت سیبزمینی ۵۰ هزار هکتار یعنی ۳۲ درصد
کاهش یافته است. قبلا سطح زیر کشت سیب زمینی بهاره ۱۶۰ هزار هکتار بود.
حالا سیب زمینی کالایی است که مثبت و منفی ۵ درصد در تولیدش روی قیمت تاثیر
میگذارد. با این کاهش کشت، شهریور ماه میبینیم که حجم برداشت سیبزمینی
کاهش مییابد. وقتی مردم سیب زمینی کیلویی ۵ هزار تومان خریدند مشکلات را
از چشم روحانی خواهند دید. باید بگویم سیبزمینی کالای وارداتی هم نیست. در
پاییز کسری یک میلیون تنی عرضه سیب زمینی داریم و فوقش بتوانیم ۳۰ تا ۴۰
هزار تن سیبزمینی از پاکستان و دیگر کشورها وارد کنیم. تکلیف چه میشود؟
در مورد سایر کالاها هم وضعیت همین است؟
بله. در مورد همین مرغ و تخممرغ. دولت تخصیص ارز ۱۲۲۶ تومان را قطع کرده است. حالا باید دان مرغ را به قیمت ۲۵۰۰ تومان وارد کرد.
مابه التفاوت را اگر دولت پرداخت کند که هیچ. البته دولت پولی در بساط
ندارد و اگر پرداخت نکند، باید قیمت ۸۰ درصد اضافه شود. چکار میخواهید
بکنید. گوشت مرغ وارد کنید؟ جواب بیکاری مرغداران را چه میدهید؟ دولت
روحانی کار سادهای ندارد. دولت انبارها را پر نکرده است.پیشبینی برای
انتقال انجام نداده است و روحانی متاسفانه کشور را با انبار خالی، خزانه
خالی، بنادر خالی و بانک مرکزی خالی تحویل میگیرد.
چه باید کرد؟
من اینها را میگویم تا این نتیجه را بگیرم که مردم باید صبر کنند. وقتی گرانی پاییز از راه رسید از چشم دولت روحانی نبینند.
در چه محدوده زمانی میشود کارها را درست کرد؟
بازگشتن از سال ۱۳۹۲ به سال ۱۳۸۴ حداقل ۲ سال زمان نیاز دارد.
برگردیم به آمارهای دولت دهم. آقای رئیس جمهور اشاره کردهاند که
۱۱۸ میلیون تن تولیدات کشاورزی داریم، ارزیابی تان از این آمار چیست.
والا اگر این آمار حقیقت داشت ما جزو خوشبختترین مردمان جهان بودیم. در
ضمن میتوانستیم سالی بیست میلیارد دلار غذا هم صادر کنیم اما تولید
کشاورزی تعریف دارد. تولید کشاورزی به کالایی گفته میشود که یا توسط انسان
مصرف میشود یا به کارخانه تحویل داده میشود. اگر این معیار را در نظر
بگیریم آن وقت میبینیم که تولید کشاورزی در ایران ۶۸ میلیون تن بیشتر
نیست. علوفه جزو تولیدات کشاورزی نیست اما در این آمار میآید. مگر میشود
۴۰ میلیون تن علوفه تولیدی را جزو تولیدات کشاورزی محسوب کرد؟ طبق این آمار
باید برای هر نفر ۱٫۵ میلیون تن تولید داشته باشیم اما گویا مردم را حیوان
فرض کردهاند که آمار تولید علوفه را هم میآورند. بقیه آمارهای دولت هم
همین است.
الان وضعیت تأمین مواد غذایی در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
من به آمار و ارقام خود گمرک اشاره میکنم. سال گذشته ۶٫۷ میلیون تن گندم،
۹٫۳ میلیون تن علوفه، ۱٫۶ میلیون تن روغن، ۱٫۳ میلیون تن برنج، ۱٫۲ میلیون
تن شکر و ۱۵۰ هزار تن گوشت قرمز وارد کشور شده است. اینها میشود ۱۳۵۰
کیلوکالری. وزارت بهداشت گفته است برای اینکه سوءتغذیه نباشد، باید در
شبانهروز بین ۲۳۰۰ تا ۲۴۰۰ کالری مصرف شود. البته این در حالتی است که
سوءتغذیه نباشد که البته ۵ دهک ایران سوءتغذیه دارند. حالا ۱۳۵۰ را بر
۲۴۰۰ تقسیم کنید میشود ۵۶ درصد. یعنی ۴۴ درصد مواد غذایی در داخل تولید
میشود.
حالا ما را با دیگر کشورها مقایسه کنید؟
هیچ کشوری جز شیخنشینهای جنوب خلیجفارس و معدود کشورهایی در جنوب
مدیترانه و چند جزیره در دریای کاراییب و برخی دیگر از کشورهای میکروسکوپی
این موضوعیت را ندارند. ما از بقیه دنیا عقبتر هستیم. در بدترین شرایط
خشکسالی در کشور سالهای ۷۷ تا ۸۰ میزان خودکفایی در تامین مواد غذایی کمتر
از ۵۵ درصد نبود حالا چه شده است که الان به این رقم رسیده است؟
آقای دکتر فکر میکنید با این وضعیت چه باید کرد؟ کشاورزی همواره
جزو مهجورترین بخشهاست. طبق آمارها همواره سرمایهگذاری اندکی در آن صورت
گرفته و توقع از آن بالا بوده است.
خوب دیگر وقتی مملکت با این وضع روبهروست چه باید کرد یک ماه بنادر ایران
بسته شود، مردم گرسنه میمانند. حالا ما بیاییم آمار غیر واقعی بدهیم.
مسئله اما جای دیگری است. من میخواهم از مشکل به مراتب بزرگتری حرف بزنم.
مشکلات ما اینها نیست. مشکل اصلی که مار ا تهدید میکند و از اسرائیل و
آمریکا و دعواهای سیاسی و… خطرناکتر است مسئله زندگی ملت است. این است که
فلات ایران دارد غیرقابل سکونت میشود و کسی به این فکر نیست. مسئله
اینجاست که آبهای زیرزمینی تحلیل رفتهاند وبیلان منفی آب بیداد میکند و
کسی به فکر نیست.
کمآبی کشور را به شدت تهدید میکند و بیلان منفی برداشت آب در
ابتدای انقلاب زیر صد میلیون متر مکعب در سال بود این بیلان در حال حاضر به
۱۱ میلیارد متر مکعب رسیده است یعنی ۱۱۰ برابر شده است.
من نگران شدید نسلهای بعد هستم. هفت هزار سال است که در ایران زندگی جریان
دارد. ما حق نداریم با این بیتدبیری کشور را با این چالش بزرگ مواجه
کنیم.
آیا مسئولان متوجه این خطری که شما میگویید کشور را تهدید میکند، شدهاند؟
من همه جا گفتهام. اگر وضعیت اصلاح نشود ایران ۳۰ سال دیگر کشور ارواح
میشود چون همه کشور تبدیل به کویر میشود. در کویر اگر بارش هم صورت گیرد،
ثمری ندارد چون سفره آب زیرزمینی خشک شده است، آب در سطح میماند و تبخیر
میشود.در حال حاضر تمامی پیکرههای آبی طبیعی ایران خشکیدهاند. دریاچه
ارومیه، بختگان، تشک، پریشان، کافتر، گاوخونی، هورالعظیم،هامون، جازموریان
و…. دیگر چیزی باقی نمانده. من از وقوع بحران حرف میزنم. زندگی ملت در
حال تهدید است. یک کشوری مانند مالدیو که در جنوب اقیانوس هند است در معرض
زیر آب رفتن است. این کشور بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر جمعیت دارد و سالهاست
سازمان ملل در حال بررسی است که این ملت را کجا ببرد. حالا ما با ۷۵ میلیون
نفر، به فرض افزایش نیافتن جمعیت کجا باید برویم.
چرا این وضعیت پیش آمد.
اوایل انقلاب بدون مجوز چاه زدند. بدون مجوز کف شکنی کردند. برای تولید
بیشتر آبهای زیرزمینی را از بین بردند و منابع تجدیدشونده را به غیر
تجدیدپذیر تبدیل کردند.کویر در ایران در حال گسترش است و هشدار میدهم به
زودی ۲۵ سال دیگر جنوب البرز و شرق زاگرس غیرقابل سکونت میشود و افراد
باید مهاجرت کنند. اما به کجا؟راحت بگویم که از ۷۵ میلیون نفر جمعیت ایران
۴۵ میلیون نفر بلاتکلیف میمانند.آن وقت رئیس کمیسیون کشاورزی بیاید و
بگوید غذای ۱٫۵ میلیارد نفر را در ایران تولید میکنیم. شاید البته بعضی که
این حرفها را میزنند در آسمانها سیر می کنند.
تراز منفی آبهای زیرزمینی در سال ۸۴ چقدر بود؟
آقای خاتمی با تراز منفی ۵٫۳ میلیارد مترمکعب دولت را تحویل داد اما چون
میخواهند تولیدات کشاورزی داشته باشند ولی سرمایهگذاری نکنند، میآیند
آبهای زیرزمینی را از بین میبرند. من فکر میکنم زندگی ملت ایران در معرض
تهدید است و باید فکری به حالش کرد.
رسیدگی به این مسائل در دولت جدید جایی دارد؟
بله. چشم بر هم گذاشتیم سی سال از انقلاب گذشت. یک نیم چشم دیگر بر هم
بگذاریم ایران غیرقابل سکونت میشود.مگر میشود به راحتی از کنار این مسئله
گذشت؟اولویت آقای روحانی اصلا رفع همین مشکل است. اگر همین امروز کارمان
را شروع کنیم بین ۱۲تا ۱۵ سال طول میکشد که بیلان منفی تراز شود.
اعتبار مورد نیاز برای رفع این مشکل برآورد شده است؟
۲۰۰ هزار میلیارد تومان میخواهیم تا بدون کاهش تولید، بیلان منفی آب را
تراز کنیم. برای جبران هر مترمکعب بیلان منفی آب بین ۱۷ تا ۲۰ هزار تومان
نیاز است اما استحصال یک متر مکعب آب از زیر زمین ۵۰۰ تومان خرج دارد. خب
چکار باید کرد؟ من میگویم حرفهای سیاسی را رها کنید. مسئله اول کشور
اینجاست که نه چپ میشناسد و نه راست و نه دشمن خارجی. اگر میخواهیم
زندگی کنیم باید با دشمنان داخلی برهمزننده بیلان مبارزه کنیم. این هم فقط
کار وزیر جهادکشاورزی نیست. کار همه است. همه حاکمیت. از مقام معظم رهبری
تا مردم و کشاورزان. باید به همه هشدار داد که پیکره آبی ایران در حال
نابودی است.
- روحانی با خزانه خالی، بندر خالی و انبار خالی کشور را تحویل میگیرد
- ۲۵ سال دیگر جنوب البرز و شرق زاگرس غیرقابل سکونت میشود و افراد باید مهاجرت کنند
- مردم باید صبر کنند. وقتی پاییز سیب زمینی مثلا ۵ هزار تومانی از راه رسید از چشم دولت روحانی نبینند
- ۴۴ درصد مواد غذایی در داخل تولید می شود
- من واقعا خجالت میکشم که بالاترین مقام کشاورزی این مملکت درباره سرنوشت این حجم گندم حضور ذهن نداشته باشد
جالب است ايشان يكي از كساني هستند كه قرار است وزراي دولت "راستگويان و درستكاران" را تعيين كنند!!!!!!!!!!!!!!!
خدا کند افرادی که با چشمان پر خون سیاست به همه چیز نگاه می کنند و تحلیل می کنند نیایند .
ما که آمار نداریم ولی تخیلی بودن این تحلیل ها از موضوع کاهش تولید سیب زمینی کاملا مشخص است .
متاسفانه همیشه سطح تولید هر محصول در ایران دچار نوسانات شدید بوده است .
مثلا یکی از همشهریان ما دو سال قبل حدود شصت هکتار هندوانه کاشت که بعدش گندم کاشت و دو سال است هندوانه نمی کارد . یعنی قیمت پایین در یک سال منجر به کاهش تولید تا یک یا چند سال می شود و هیچ وقت مدیریتی وجود نداشته است و کشاورزان خود تصمیم می گیرند .
واقعا این توهم توطئه خنده دار است .
خداییش خجالت نمی کشید این بود اون وعده های انتخاباتی ای که به توسط اون رای بخش کثیری رو جمع کردید؟ حالا هر روز آسمان ریسمان ببافید که این آمار دروغه اون راسته این دلاله سود کرده اون بقاله ضرر کرده و غیره، (بدون توجه به نظر مقام معظم رهبری که گفت اینقدر سیاه نمایی نکنید).
بسه دیگه اینقدر بی حیایی نکنید و با امثال این حرف های بی پایه که "دولت رو با خزانه خالی بندر خالی، انبار خالی تحویل می گیریم" جو روانی و فکری اجتماع رو مشوش نکنید. هنوز کار رو شروع نکرده به این فکر هستید که به مردم القا کنید هر ناتوانی از دولت دیده شد، مربوط به دولت نیست و کاملا طبیعی است و در این اوضاع مطالبات معنایی ندارد.
به جای این به فکر خدمت رسانی باشید و ما هم برای موفقیتتون دعا می کنیم
درود بر ایران اسلامی.
دستِ پیش گرفتن که پس نیفتند ...
خدا بخبر بگذره با این جماعت...
گویا مجبورشان کرده بودن که با این اوضاع بیان رئیس جمهور بشن!
اگه از اول نمی دونستن: این بی برنامه گی شون رو نشان می دهد.
و اگه میدونستن اون وعده ها دیگه چی می شه!!!
ما از بی دقت بودن آمار ها خبر نداریم .
ولی ایشان بی دقت تر محاسبه می کنند .
1 - خوراک ماهی را حساب نکرده اند .
2 - آقای کارشناس عزیز
وقتی مصرف گندم نان به علت هدفمندی چند میلیون تن کاهش می یابد به این معنی است که چند میلیون تن نان خشک کمتر تولید شده و چند میلیون تن گندم باید برای مرغ ها و دام هایی که از این محل تغذیه می کردند خریداری شود . افزایش ناگهانی قیمت مرغ در سال گذشته و همچنین گوشت قرمز روستاییان و حتی شهری ها را در جهت نگهداری دام و طیور به تکاپو بیشتر انداخته است .
اغلب خانه های روستایی و برخی خانه های شهری مرغ نگه داری می کنند .
این را هم جا انداختید .
3 - قیمت جو 3 سال قبل 200 تومان بود سال گذشته به 1000 تومان و امسال معلوم نیست چقدر بشود .
آیا دامدار حق ندارد تا جایی که می تواند ذخیره کند .
و این یعنی خرید غلات برای دامدار مانند خرید دلار و سکه ای است که قرار است چند برابر شود . عجیب است که در کنار 18 میلیارد دلار پنهان شده در خانه ها چند میلیون تن غلات که برای دام دار حکم مرگ و زندگی دارد پنهان شود .
چند ماه قبل با یک دامدار معمولی صحبت می کردم . می گفت امسال اینقدر خوراک دام زیاد ذخیره کرده بودم که بعضی ها تعجب می کردند و می گفتند می خواهی چه کنی .
دامدار ها تا می توانستند گندم ذخیره کردند .
این را هم جا انداختید !
4 - چند هفته قبل یک از دوستان تماس گرفت و گفت یک دوستی در فلان کارخانه ماکارونی دارد که گفته برای من گندم تهیه کن . هر قیمتی که دولت بخرد 100 تومان ما بیشتر می خریم و چند روزه پرداخت می کنیم . ظاهرا به علت گرانی دلار بازار صادرات محصولات حاصل از گندم رونق یافته است . این را هم حساب کنید و به صادرات اضافه کنید .
5 - از قاچاق نامبردید و البته شکل محاسبه را نگفتید . ظاهرا محاسبه آن غیر ممکن است و ممکن است آمار دولت از تفریق مصارف دیگر بدست آمده باشد و حدسی باشد که در این صورت کل استدلال شما غلط است چون بر مبنای درستی آمار دولت به نتیجه رسیدید که اگر این آمار غلط است پس نتیجه شما هم غلط خواهد بود .
6 - ظاهرا تا به حال به صورت غیر قانونی از گمرگ ها گندم صادر میشده و اصلا نیازی چندانی به قاچاق آن نبوده
http://www.bultannews.com/fa/news/144638/صادرات-گندم-ممنوع-شد-بخشنامه
این را هم در آمار نیاوردید !
فکر می کنم متوجه موضوع یخچال شدم . یعنی مبارزه با قاچاق مشکل است و حجم های گستره براحتی جابجا می شوند ولی قسمت دوم را دقیقا متوجه نشدم منظور شما چیست . فکر می کنم قوانین برای مبارزه با قاچاق باید اصلاح شود . یک بار بیست و سی هم طعنه زده بود که پای گوسفند قاچاق باید خیس باشد تا قاچاق محسوب شود . یعنی گندم و دام تا خود مرز می تواند حمل شوند . باید قانونی مانند حمل چوب در استان های شمالی وضع شود . در این استانها هیچ کشاورز و باغ داری حق ندارد درختی از نوع بومی جنگلی را حتی در زمین خود قطع و حمل کند و حتما باید پروانه قطع و پروانه حمل داشته باشد . تمام خودرو های حامل این چوب ها باید پروانه حمل داشته باشند . در استانهای غربی شمال این قانون برای درختان غیر بومی هم وجود دارد و سرقت چوب از مزارع چوب بسیار مشکل تر است . متاسفانه تا همین اواخر که من اطلاع دارم این قانون برای مناطق شرقی وضع نشده است و مزارع چوب در خطر سرقت قرار داشتند یا دارند . البته اجرای آن امکانات و نیرو و بودجه بیشتر لازم دارد .
الان دوستان بولتن می گویند باید قیمت ها به قیمت های منطقه برسد تا جلوی قاچاق گرفته شود . البته اختلاف زیاد باید کم بشود و در کل هم شاید بهتر است در دراز مدت این یکسان سازی ها انجام بشود . ولی شتاب زده بودن می تواند عواقب وخیمی حتی بد تر گرانی نان و محصولات حاصل از گندم و دیگر محصولات بوجود بیاورد . در اینجا توضیح دادم
http://www.bultannews.com/fa/news/155464/واردات-گندم-با-قیمت-بالا-به-جای-خرید-از-گندمکاران-داخلی
زیرا الان گندم کاری ( به خصوص دیم ) صرفا یک صنعت تمام مکانیزه و یک تجارت است و فرهنگ کشاورزی و به تدریج امکانات و ابزار آن از خانواده ها حذف می شود .
با استلال دوستان بولتن در این صورت پس باید قیمت گوشت را چند ده هزار تومان افزایش دهیم تا جلوی قاچاق گرفته شود . جلوگیری از قاچاق دام بسیار سخت تر است زیرا یک دامدار می تواند آنرا در پوشش چرا تا خود مرز جلو ببرد .
البته از یک نظر هم حق دارند زیرا پدیده قاچاق باعث نا امنی هم شده است . به خصوص با افزایش نا امنی و تروریسم در عراق و دیگر همسایه ها تعداد زیادی سلاح قاچاق در منطقه ریخته شده . در واقع داریم دود تهاجم آمریکا به منطقه را می خوریم . هزینه بالای اشغال گران در منطقه تعادل اقتصادی منطقه را هم به هم زده است .
بله الان متوجه شدم . خیلی اسفناک است . در مورد جریانات گمرک هیچ اطلاعات و تجربه ای ندارم .
چقدر فضا تنفر انگیز و نکبت می شود وقتی این توهم برایم پیش می آید که عده ای می خواهند هر طور شده در دولت آینده شغلی داشته باشند .
در تایید فرمایش شما و آقا مسعود عرض می کنم در آن دوره به دارندگان چاههای غیر مجاز می گفتند به شما پروانه می دهیم برخی یک سری از مراحل اداری را رفتند و به مرحله دادن پول که رسیدند دیدند از توانشان خارج است . الان که مراجعه می کنند و این را می گویند کارمندان آب منطقه ای می گویند ابدا همچین چیزی نبوده !!! و پولی در خواست نمی شده !!! . یکی از دوستان دانشجو در زمان اصلاحات می گفت طرفای تربت جام برای پروانه هر حلقه چاه چند سال قبل 50 میلیون تومن به دولت پول می دادند .
به نظر ميرسه كه دولت جناب دكتر روحاني از كارشناسان خبره و مطلع بيشتر استفاده خواهند كرد. همانطور كه جناب آقاي كلانتري فرمودند : بزرگترين اشكال كار كشاورزي ايران در حال حاضر استفاده از افراد غير كارشناس و بازي با اعداد بوده و با توجه به نبود برنامه و هدفگذاري دقيق و عدم وجود الگوي كشت در ايران و.... وضعيت به اين شكل درآمده.و اولويت انتخاب وزير براي وزارت كشاورزي(جهاد كشاورزي) بايد افراد خبره و كارشناسان واقعي باشند نه افراد وابسته در واقع به نوعي بايد مهندسي منابع انساني صورت گيرد.
والسلام
الف- ضعف دولت از این جهت که بسیاری از امار ها را یا اصلا اعلام نمیکند یا بسیار دیر اعلام میکند.
ب- ضعف دولت از این جهت که کار دفاع از خود و کارنامه و عملکرد خود را به هر دلیل نا معقولی مثلا انجام کار مخلصانه و دوری از ریا انجام نمی دهد و از این حیث مخالفین دولت به راحتی می توانند هر چیزی را حداقل برای معروف شدن بگویند و قاعدتا هیچ کسی از ارائه امار های کشاورزی بهتر از خود وزیر نمی تواند دفاع کند پس چرا دولت اجازه دفاع از امار ها را به وزرا نمی دهد؟ در این بین عقاید نا معقولی در دولت وجود دارد مثلا وزیر اقتصاد با هفته نامه دنیای تجارت مصاحبه کرده و گفته" این اولین مصاحبه جدی من با رسانه هاست چون اعتقاد دارم ما مسئولین با کارمان باید با مردم صحبت کنیم" خوب یک وزیر اقتصاد که با یک مصاحبه می تواند در شاخص های بورس و غیره تاثیر بگذارد اتفاقا دفاع از کارنامه قابل دفاع و جلوی شبهات و اخلالگری های روانی و در کل جنگ روانی موجود در مثلا بازار سرمایه را گرفتن خود نوعی از وظیفه وزیر اقتصاد است .
ج-قصور و ضعف قوه قضائیه که با کسانی که امار ها را دروغین و ارائه کنندگان امار را دروغگو میدانند برخورد قضائی نمیکند. در شرایطی که قانون ارائه امار ها را در اختیار سازمان امار و یا بانک مرکزی و ... گذاشته اگر کسی در امار ها شکی ایجاد میکند باید به دادگاه احضار گشته و حرف خود را با ارائه مستندات و مدارک ثابت کند و اگر توانست که ان امار ها باید از طرف نهادهایی مثل مجلس ابطال شود و اگر نتوانست ثابت کند محکوم گردد.
د-ضعف مجلس در شرایطی که در مسئله تشکیک در امار در بین سیاسیون و مردم تقریبا چهار ساله که به مرحله بحرانی رسیده مجلس هیچ اقدامی در این زمینه برای رفع شبهات انجام نمی دهد اقداماتی نظیر اعلام همه امار ها از طرف سازمان امار به عنوان یک نهاد بی طرف و یا نظارت و تصویب امار های ارائه شده توسط مجلس و یا استقلال بانک مرکزی و ...
هـ ـ ضعف صدا و سیما که در چهار پنج سال گذشته حتی پنج گزارش در این رابطه پخش نکرده تا مردم را در مقابل با کسانی که به صورت سازمان یافته چنین وظیفه ای را دارند بیمه کنند.
پس چی شد؟
این برنامه 100 روزتون فقط برای رای جمع کنی بود دیگه؟؟؟
کلیدشون رو هم که احتمالا گم کردن....
طبق فرمایش مقام معظم رهبری حرفی نزنید که اگر سال دیگر این حرفهای شما و وعده های شما را به شما گوشزد کردن شرمنده مردم شوید!
حالا باید بگم که دیگه خیلی دیر شده که بخواین حرفاتونو پس بگیرید... بهتره به فکر تحقق این شعارهای انتخابیتون باشید!
ما منتظر شغل و مسكن و دلار ارزان هستيم.