به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس، «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه شب گذشته، چهارشنبه به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس روزنامه سوری «الثوره» با «علی قاسم»، سردبیر و «خالد الأشهب»، مدیر تحریریه این روزنامه مصاحبه مفصل و مشروحی انجام داد و به بررسی مهمترین تغییر و تحولات جاری در سوریه و منطقه جهان عرب، از جمله مصر پرداخت.
رئیس جمهوری سوریه درباره حاکمیت اخوان المسلمین در مصر تاکید کرد که حکومت اخوانیها در مصر پیش از آنکه آغاز شود، شکست خورده بود، چون این نوع از حکومت با هویت و منش مردم مصر هماهنگی و همخوانی نداشت.
بشار اسد در ادامه تاکیدات خود گفت که طرح اخوانیها طرحی اختلاف افکنانه بود که هدف آن فتنه انگیزی در جهان عرب بود و اخوانیها اولین کسانی بودند که مفهوم «طایفه گرایی» و طرح «فتنه» را در سوریه مطرح کردند و تلاش داشتند، آن را از دهه هفتاد قرن بیست به اجرا بگذارند.
رئیس جمهوری سوریه در مصاحبه خود با روزنامه «الثوره» گفت: کشورهای توطئه کننده علیه سوریه از تمام ادات در اختیار خود از جمله ادات معنوی و مادی و روحی و روانی علیه سوریه اسفاده کردند، اما با شکست و ناکامی مواجه شدند و هم اکنون تنها گزینه دخالت خارجی را پیش رو دارند و این گزینهای بسیار دشوار و دور از دسترس است که بخواهند به آن در سوریه دست یابند.
بشار اسد تاکید کرد که مردم سوریه در جهان واقع و حقیقت ثابت کرد که «ملتی زنده و پویا» به تمام معنای کلمه است. اگرچه ما اعتقاد داریم که برای حل بحرانهای ملی و داخلی تسامح و تساهل داشت، اما با این شرط که این تسامح و تساهل مردمی باشد و نه رسمی و حکومتی و برخلاف خواست مردم باشد.
رئیس جمهوری سوریه در ادامه تاکیدات خود افزود: تروریسم همچون غدهای سرطانی است که وقتی آن را تیغ جراحان میسپاری برای جلوگیری از گسترش و انتشار آن در بدن باید هرچه سریعتر آن را ریشه کرد و این غده را از بدن خارج کرد و باید دانست که انقلابی واقعی و حقیقی است که صرفا داخلی باشد و ارتباطی با خارج چه در نزدیک یا دور نداشته باشد.
***آنچه در زیر میآید، مشروح این گفتوگو است***
الثوره: اگرچه ما در بحران به سر میبریم و به طور معمول هر بحرانی سراسر کشور و تمام افراد یک ملت را درگیر خود میکند، در حالیکه در بحران سوریه چنین امری را ملاحظه نمیکنیم، شما دلیل این امر را در چه چیز ملاحظه میکنید؟
اسد: برخی از ما تصور میکنیم که وطن قرار گرفتن گروهی از انسانها در منطقهای جغرافیایی است، در حالیکه وطن حقیقی انتساب و وابستگی است. انتساب و وابستگی یعنی فرهنگ است و انتساب و وابستگی در کنار فرهنگ هویت آدمی را شکل میدهد. هنگامیکه انتساب و وابستگی ما یکی باشد، وطن ما نیز یکی است و همه را دربر میگیرد. هنگامیکه استعمار از سوریه خارج شد، این بدین معنا نبود که از کشور خارج شود و اجازه دهد ما آزاد شویم، بلکه از سوریه خارج شد تا به شیوهها و راهها و ادات دیگر و جدید ما را به قید و بند استعمار بکشد. یکی از این ادات و راهها فتنه انگیزی جهت تقسیم و تجزیه سوریه است. تجزیه در اینجا تنها به معنای تقسیم و تجزیه مرزی و مرزهایی که استعمار رسم میکند، نیست. در واقع این هدف واقعی نیست، هدف اصلی استعمار تجزیه و فروپاشی هویت است. هنگامیکه همه ما در یک قطعه جغرافیایی واحد باشیم، اما هویتهای ما با یکدیگر تفاوت داشته باشد، این بدین معناست که در داخل یک کشور، وطنهای دیگری وجود دارد، چون هر مجموعه و گروه فرهنگی تلاش میکند، خود را از مابقی گروهها جدا کند و صاحب وطنی خاص برای خود شود. وقتی چنین امری روی دهد، باید گفت که وطن و میهن همه را در برنمیگیرد. اینجاست که میتوان گفت، استعمار در خلق و ایجاد گروههای جدا و منزوی موفق عمل کرده که دیگران را رد میکند و بر این باور است که تنها دیدگاهها و اندیشهها و وابستگیاش درست است و وطن در آنها خلاصه میشود. این امر یک شبه روی نمیدهد، بلکه از زمان سرنگونی دولت اموی در سوریه برای آن برنامه ریزی شده بود و نمونه این امر را در فلسطین هم مشاهده میکنیم که سرانجام به تصرف و اشغال این کشور منتهی شد. به نظر من نتایج آن برنامهریزیها و ایجاد شکافها را هم اکنون در تاریخ معاصر خویش ملاحظه میکنیم که با نشو و نمای اخوان المسلمین آغاز شد و پس از استقلال با نقش منفی که این جماعت در برخی از کشورهای عربی از جمله سوریه بازی کرد، تحکیم و تقویت شد. اولین شکاف اساسی و مهمی که اخوانیها میان عربیت و اسلام ایجاد کردند، تلاش برای خلق و ایجاد دو نوع از وطن به نامهای وطنی برای اسلامگرایان و وطنی برای ملیگرایان بود. این افکار و اندیشههای استعماری با گذر مراحل مختلف از جمله جنگ لبنان ادامه یافت که یکی از مهمترین اهداف آن ایجاد دو کشور یکی برای مسلمانان و یکی برای مسیحیان بود و از آن زمان بود که نتایج اقدامات اخوانیها در جهان عرب شروع به رخ دادن نمود که مهمترین و خطرناکترین این نتایج شکل گیری سازمان تروریستی «القاعده» در منطقه بود که جهان غرب هیچگاه از حمایت آن دست برنداشت، به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که از زمان پیروزی در ایران همواره از قضیه فلسطین حمایت میکرد، در حالیکه قضیه فلسطینی از حیث اصل و جوهر دارای هویتی عربی برای اعراب بود. به همین دلیل این بار استعمار راه حل را در این دید تا فتنهای میان شیعیان و اهل سنت ایجاد کند تا به این طریق رابطه میان اعراب و ایرانیها را هدف قرار دهند تا اینکه شاهد روی دادن حوادث 11 سپتامبر در عرصه بین المللی و پس از آن اشغال افغانستان و عراق هستیم تا شکاف این بار میان سلفیهای جهادی با تمام طوایف و مکاتب اسلامی ایجاد و تعمیق شود. به عبارت دیگر هرچه فتنهها در داخل وطن عربی افزایش یابد، در برابر آن از وسعت و گستردگی این وطن کاسته میشود، آنقدر که دیگر امکان گرد آوردن همه در خود را نداشته باشد، اما سوریه همچنان وطن وسیع و گسترده برای همه است، چون اگر غیر از این بود، هیچگاه نمیتوانستیم در برابر فتنههایی ایستادگی کنیم که برای آن تدارک دیده است. ما به این جهت توانستیم در برابر فتنهها ایستادگی و مقاومت کنیم، چون در وطن سوریه آگاهی و بیداری مردمی وجود دارد و همین بیداری و آگاهی است که موفق شد، در برابر این فتنه موفق عمل کند. بنابراین سوریه وطنی برای همه فرزندان آن است، اما این بدین معنا نیست که خیال آسوده داشته باشیم و در برابر آن نگران نباشیم، چون اگر این فتنه انگیزیها را به خود رها کنیم و آنها را در یکجا محصور و در نطفه خفه نکنیم، بدون تردید توسعه و گسترش خواهند یافت و تمام کشور سوریه را در بر خواهند گرفت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com