به گزارش بولتن نیوز به نقل از مرکز خبر حوزه، آیتالله جوادی آملی در نوشتاری اصل خلقت زن و مرد را از نگاه قرآن تشریح کردهاند. بخشی از نوشتار معظمله به شرح ذیل است:
زن یا مرد بودن، مربوط به پیکر است؛ نه جان و روح. همچنین تعلیم، تربیت، تهذیب و تزکیه ویژه نفس است و نفس غیر از بدن و نیز بدن غیر از نفس است و شاگرد کلاس درس قرآن روح است، نه بدن؛ روح نیز نه زن و نه مرد است.
ذات اقدس الهی میفرماید: «ونفس وما سوّاها ٭ فألهمها فجورها وتقواها﴾[1]. این نفس، نه مذکر است و نه مؤنث. همچنین میفرماید: ﴿فإذا سَوّیته ونفخت فیه من روحی﴾[2]. روح از آن جنبه که موجود مجرد است، اندامی ندارد تا مذکر یا مؤنث باشد. نیز میفرماید: ﴿یا أیها الإنسان إنّک کادح إلی ربّک کدحاً فملاقیه﴾[3]؛ ای انسان، تو سالک الیالله هستی. بدن سفر نمیکند تا سالکان دو صنف باشند: بعضی زن و بعضی مرد! سالک الیالله، روح است و روح، نه مؤنث است و نه مذکر.
این از معارف بلندی است که خدای سبحان قرآن کریم را برنامه درسی قرار داد و خود را معلّم معرفی کرد؛ ﴿الرّحمن ٭ علّم القران﴾[4] و آن شاگردی که قرآن را فرامیگیرد، روح است؛ نه تن. انسان در عالم رؤیا که تن را رها میکند و بسیاری از مسائل برای او حل میشود، آنجا نه مذکر است و نه مؤنث. در عالم رؤیا چون عالم برزخ است، بدن برزخی انسان را همراهی میکند، امّا جان او که میفهمد، نه مذکر است و نه مؤنث.
منابع:
1ـ سوگند به نفس و آنکه آن را درست کرد! سپس گناهکاری و تقوایش را الهام کرد (سوره شمس، آیات 87).
2ـ پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم (سوره حجر، آیه 29).
3- ای انسان! حقاً تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد (سوره انشقاق، آیه 6).
4- سوره الرحمن، آیات21.
5- زن در آینه جلال و جمال- ص 80
انتهای پیام/2258/س
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
تشکر میکنم از پاسخی که ارائه فرمودید .
اگر لطف مینمودید اسناد و اشارات خود را با ذکر مرجع میفرمودید راهنمائی خوبی بود که بتوانیم به آیات و یا روایات مراجعه نمائیم.
معاد هم روحانی است و هم جسمانی
این مسئله ربطی به جنسیت روح نداره
مسئله جسمانی بودن و یا روحانی بودن معاد بحثی بسیار قدیمی است و حتی درمیان شیعیان و سنیان اختلاف نظر از دیر باز بوده است، اگر شما کتابهای نخستین عالمان شیعه ایرانی(ابن سینا، ناصر خسرو ...) را خوانده باشید آنها بیشتر بر روحانی بودن معاد تاکید دارند در حالیکه سنیان بر جسمانی بودن معاد باور بیشتری دارند و حتی بعضی فرقه های سنی بر این باورند که در آخرت خدا را بصورت جسمانی میتوان دید
البته در زبان فارسی که در بازگویی نکته های فلسفی بسیار تواناست ما "جان" و "روان" داریم که جان گوهره زندگی در همه جانداران است
(میازار موری که دانه کش است- که جان دارد و جان شیرین خوش است )
و آن به کالبد جسمانی وابسته است ولی در گونه مردم به جان سخنگو (نفس ناطقه) تکامل یافته است در حالیکه "روان" بستگی به کالبد جسمانی ندارد برای همین در ادبیات ما هرجا که سخن از گوهر معنوی است آنرا با "روان " بازگو میکنند (روانشاد، انوشیروان، پاکروان ،...)
سقراط میگفت که:
" روح بعضی از مردان آبستن اندیشه اند و من همچون قابله ارواحم که به زایش اندیشه ها یاری کنم "
کارل گوستاو یونگ فیلسوف و روانشناس برجسته سویسی نیز میگفت که :
روح که در بسیاری از زبانها حرف تعریف مونث دارد ، با الهام گرفتن از پدیده ها بارور میشود و کارهای ادبی و علمی و فرهنگی میآفریند
با احترام به نظرانسان،
وقتی بحث در حیطه مسائل دینی مطرح می شود بهتر است از درون همان مکتب مورد بحث و گفتگو قرار گیرد تا به نتیجه برسد .زیرا در این موضوع هیچگونه ارتباطی با فلسفه غربی دیده نمی شود و از دو دیگاه متفاوت به موضوع نگریستن باعث گرفتن پاسخ واگرا خواهید بود.
متشکرم
با شما کاملا موافقم ،
از تذکرتان سپاسگزارم.
برادرتان:
انسان
وسلام
تفاوتهاي رواني زن و مرد را چگونه بايد توجيه کرد آيا اين تفاوتها نتيجه تفاوت جسمي است يا روح نيز در آنها دخيل است ؟