2. هرچند همیشه گفته میشود که انقلاب اسلامی، در ابتدا یک انقلاب فرهنگیست و مزیت نسبی جمهوری اسلامی نسبت به سایر دولتهای جهان بر روی حوزهی فرهنگ قرار گرفته است، اما همانطور که بسیاری از کارشناسان فرهنگی و فعالان هنری کشور بیان کردهاند، در سه دولت قبلی، وزارت ارشاد آنچیزی نبوده که شایستهی آن است. دولت سازندگی که اصولا خیلی چیزها را فدای سیاستهای «تعیل اقتصای» کرد و این وسط، فرهنگ پیشپا افتادهترین چیز بود. دولت اصلاحات هم که با گرایشهای رادیکالش در حوزه مثلا «توسعه سیاسی»، کلی هزینههای جبران ناپذیر فرهنگی به بار آورد. دولت احمدینژاد هم اگرچه در ابتدا با شعار زنده کردن شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی شروع کرد، اما در نیمه دوم عمر خود به «مکتب ایرانی» و «زنده باد بهار» ختم شد. وجه قالب همهی این سه دولتها، فدا شدن «فرهنگ» در مسلخ «اقتصاد» و «سیاست» بود که باعث میشد، مدیریت فرهنگی دولت، تقریباً فرهنگی نباشد و بیشتر سیاسی و باندی باشد.
3. تقریبا دو روز بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری بود که بحث تشکیل کابینهی یازدهم آغاز شد. حدس و گمانهای مختلفی دربارهی وزارتخانهها مطرح شد و تا همین الان هم ادامه دارد. برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز گزینههایی مطرح شدهاند که به نظر میرسد یا توانایی این کار را ندارند و یا اینکه با وزیر شدن آنها٬ شاهد تشدید حاشیهها خواهیم بود.
به طور مثال، یکی از گزینهها برای این وزارتخانه "علی مطهری"ست. فردی که برخلاف نسبت ایشان با پدر بزرگوارشان که تداعی کنندهی یک شخص فرهنگیست، بیشتر آدم سیاسیست و از قضا موضعگیریهای سیاسی رادیکال وی، مورد انتقاد خیلی از رجال سیاسی کشور بوده و این خطر را به همراه دارد که با تصدی وی بر مسند وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، شاهد برخی رفتارهای قبیلهای و جانبدارانه باشیم.
همچنین سابقهی فرهنگی، رویکرد ارزشی و برنامههای فرهنگی وی برای این وزراتخانه اندک یا مبهم است. زیرا از نظر سابقهی فرهنگی، تا به حال مسئولیت میانه نداشته و سطح متوسط مدیریت فرهنگی را تجربه نکرده که حالا سطح ارشد چنین مدیریتی را بتوان با اطمینان به وی داد. درضمن، در طول این سالها شاهد گرایشهای سیاسی مختلفی از سوی وی بودهایم که معلوم نمیکند وی گرایش ارزشی وی به کدام سو است. و از همه مهمتر، بحث برنامهی فرهنگیست که بعید میدانیم ایشان یک چنین چیزی را به طور مشخص و مدون داشته باشد تا در صورت وزیر شدن، در دام روزمرگی نیفتد.
4. نمیدانیم پیشنهاد ما اصلا به گوش آنهایی که در حال چینش کابینهی یازدهم هستند میرسد یا خیر. در هر صورت ما این موضوع را وظیفهی خود میدانیم که بهترینهای ممکن در هر بخش را به دولتی که داعیهی شایستهسالاری دارد معرفی کنیم. تا ببینیم خسروان چه صلاحی میاندیشند. و اما در خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصور میشود که «دکتر حداد عادل» بهترین گزینهی موجود است.
5. اگر بحث سابقهی اجرایی باشد٬ چه کسی به اندازهی حداد عادل چنین سابقهای دارد؟ فکر نمیکنم نیاز به توضیح باشد که در خصوص سابقهی اجرایی فرهنگی کسی صحبت کنیم که سالها در وزارتخانهی آموزش و پروش بوده٬ سالها عضو فرهنگستان ادب بوده٬ سالها از اعضای موثر شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و از همه مهمتر٬ چندین دوره عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و مسئول آن بوده. گذشته از سابقهی اجرایی٬ یکی از مهمترین ویژگیهایی که باید در وزیر فرهنگ و ارشاد باشد و این ویژگی٬ مورد تأکید خیلی از اهالی فرهنگ و هنر هم هست٬ موضوع شناخت زبان فرهنگ است.
به این معنی که کسی باید در رأس حوزهی فرهنگ دولت باشد که تشخیص دهد جنس فعالیت در این بخش٬ متفاوت از سازمانهای دیگر است و اساسا برای کار فرهنگی٬ ارزش قائل باشد. با توجه به سابقهای که از دکتر حداد عادل وجود دارد و همچنین با توجه به صحبتها و برنامههایی که از ایشان در ایام تبلیغات انتخاباتی دیدهایم٬ به نظر میرسد که چنین ویژگیای در ایشان وجود دارد و میتواند نظر مثبت فرهنگیان و هنرمندان را به خود جلب کند.
6. اما گذشته از تناسبی که بین تخصص٬ سابقه و روحیهی دکتر حداد عادل با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد٬ این انتصاب به لحاظ سیاسی نیز دارای اهمیت است. خط مشی سیاسی دکتر حداد عادل در طول سال های بعد از انقلاب اسلامی نشان داده که اولا ایشان از دریچه فرهنگ است که به همه حوزه ها حتی سیاست نگاه می کنند. ثانیا عملکرد سیاسی ایشان نیز نشان داده است که از «افراط» و «تفریط» بیزار است و نه مثل بعضی اصولگراهای تندرو است که فقط خودشان را قبول دارند و نه مانند اصلاح طلبان رادیکال که همه چیز را فدای منافع سیاسی و حزبی خود کنند.
مشی حداد عادل همواره بر مبنای «اعتدال» بوده و از این جهت از هرگونه افراط گری راست و چپ به دور است. بنابراین حداد عادل می تواند بهترین گزینه برای دولتی که شعار خود را بر مبنای «اعتدال» و استفاده از ظرفیت های موجود در همه جناح های سیاسی کشور قرار داده، باشد.
در هر صورت امیدواریم نکات مطرح شده به سمع و نظر طراحان کابینهی یازدهم برسد و هرآنچه خیر و صلاح مملکت است اتفاق بیافتد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اما با علی مطهری خیلی رو دربایستی دارید مثل اینکه!
گفتید سابقه اجرایی نداره! کجای کارید؟!! ایشون تو حرف زدن خلاف منافع ملی، کلی سابقه داره:
1. مجلس که نباید بابت هر کار از رهبری اجازه بگیرد!!
2. دادن نسبت زشت "کوچک اف" به نماینده مجلس
3. پرت کردن جا سوزنی به سمت همون نماینده مجلس!
4. احمدی نژاد هم باید بابت فتنه 88، محاکمه شود!
5. خاتمی در فتنه 88 نقشی نداشت!
6. زیر سوال بردن آقای جلیلی و تمسخر معلولیت ایشان!
7. کلاً مخالف احمدی نژاد! حالا هر چی!
8. تلاش همه جانبه در سال اخر مجلس هشتم جهت سوال از رئیس جمهور که مورد انتقاد رهبری، قرار گرفت.
9. تلاش همه جانبه برای گرفتن عدم کفایت رئیس جمهوری که رأی 63.5% مردم را دارد.
10. کلاً مخالف!
11. یار غار و جاده صاف کن هاشمی، از جمله رفتن به قم و دعوت از آقای استوانه برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری!
12. کلاً رزومه اش در مجلس، مخالفت با همه لایح دولت است و کسی از نتایج اقدامات ایشان برای شهر تهران، اطلاع چندانی ندارد!
13. آشپز ویژه BBC و سایر رسانه های بیگانه در سالی که گذشت، به جهت تهیه خوراک رسانه ای برای رسانه های بیگانه!(برای بررسی بیشتر، فقط زحمت یک سرچ ساده با نام "علی مطهری" را بکشید.)
14. عدم توجه به نقاط قوت و ضعف دولت به عنوان اصل ارزیابی منصفانه.
15. رد صلاحیت در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی که سبب شد با توصیه رهبری عزیز به شورای نگهبان، ایشان و عده ای تأیید صلاحیت شوند.
16. حضور در لیست اختصاصی آقای احمدی نژاد برای انتخابات مجلس هفتم و پشت پا زدن ناگهانی به ولی نعمت! به جهت عدم تخصیص پست وزارت!
.
.
.
بی تعارف علی مطهری اصلاً صلاحیت کجا رو داره؟!!
خود شما هم انگار یه کوچولو رودربایستی دارینا
در ضمن من در میان سیاسیون حال حاظر منصفتر و معتدلتر از علی مطهری سراغ ندارم
این روزها هر کی یکی به نعل بزنه و یکی به میخ بهش میگن معتدل!
1. كشك اعلا
2. كلم زينتي وسط ميدون توپخونه
3. برنج درجه يك هاشمي
4. مردمي زجر ديده و البته مقاوم كه چشم به راه بهبود وضع فرهنگ هستند و ارزش فرهنگ را از نان بالاتر ميدانند.