گروه سیاسی ـ یکی از موضوعاتی که در روزهای اخیر توسط سایت ها و روزنامه های با گرایشات خاص سیاسی کلید خورده است، تخریب و توهین های جدید علیه آیت الله مصباح است.
به گزارش بولتن نیوز، بر همین اساس یکی از محورهای ثابت تولید محتوا در رسانه های سیاسی خاص، تخریب عملکرد آیت الله مصباح بوده است. برای مثال در یکی دو شماره آخر برخی از روزنامه های رسمی کشور می توان این موضوع را مورد مشاهد قرار داد، چنانچه اگر سری به شمارگان آخر روزنامه هایی چون بهار، آرمان و جمهوری اسلامی بزنید این مسأله را به عینه می توانید ببینید.
برخی از این مطالب آنقدر بر پایه کذب و افترا، یا عقده گشایی های شخصی و سیاسی نوشته شده است که حتی ارزش پاسخ گویی را هم ندارند. مثل روز معلوم است نویسندگان این مطالب، اصلا درک درستی از تاریخ انقلاب اسلامی و رخدادهای اتفاق افتاده در آن را ندارند و صرفا نگاه قبیلگی به مسائل سیاسی دارند. این قبیل نویسندگان را باید به خدا واگذار کرد و دادستانی از آنان را نیز به روز قیامت موکول کرد.
اما برخی دیگر از منقدین در مطالب خود سعی کرده اند تا اصول و ادبیات نقد را رعایت کنند و زبان گفتار خود را به "خیرخواهی" نزدیک تر سازند. برای برخی از این نویسندگان واقعا نحوه رفتار سیاسی- اجتماعی، و یا سوابق انقلابی آیت الله مصباح مجهول است و به دنبال یافتن پاسخ صحیحی برای پرسش های خود هستند. یقینا با این دسته از منتقدان می توان در فضایی عقلانی به بحث نشست و به صورت منطقی، به پرسش های آنان پاسخ داد.
در همین حال، روزنامه "جمهوری اسلامی" که به لحاظ سیاسی به خط فکری آقای هاشمی نزدیک تر است، در مطلبی که تاریخ اول تیرماه منتشر کرد به نقد مواضع و عملکرد آیت الله مصباح پرداخت.
در این مطلب که با عنوان "چند پرسش از آیت الله مصباح یزدی" و به قلم شخصی به نام آقای "سید ضیاء مرتضوی" منتشر شد، به بررسی پنج پرسش در مورد مواضع آیت الله مصباح پرداخته شد که مخاطبین محترم برای اطلاع از آن می توانند به آرشیو این روزنامه مراجعه کنند.
اما تحریریه بولتن نیوز از آنجا که اینگونه فرض گرفته است که هدف مسئولین محترم روزنامه جمهوری اسلامی از انتشار این مطلب، به راستی یافتن "حقیقت" و آنچه "امر واقع" است می باشد، تصمیم گرفت تا برای روشن شدن حقیقت و البته جهت تنویر افکار عمومی، مناظره ای رو در رو و مستقیم، با نویسنده این متن و یا هرکدام از اعضای محترم تحریریه روزنامه جمهوری اسلامی برگزار کند.
از همین روی، تحریریه بولتن نیوز، نامه زیر را برای مدیرمسئول محترم روزنامه جمهوری اسلامی، جناب آقای "مسیح مهاجری" ایمیل کرد و از همین امروز منتظر جواب نامه ایشان برای برگزاری مناظره هستیم:
جناب آقای مسیح مهاجری، مدیرمسئول محترم روزنامه جمهوری اسلامی
با سلام و تحیت الهی
پیرو انتشار مطلبی به قلم آقای «سید ضیاء مرتضوی» در تاریخ اول تیرماه 92، با عنوان «چند پرسش از آیت الله مصباح یزدی»، که به نقد مواضع و عملکرد آیت الله مصباح پرداخته و در نهایت به طرح پنج پرسش از ایشان مبادرت ورزیده است، تحریریه بولتن نیوز این آمادگی را دارد که جهت پاسخ مبسوط به این پرسش ها و تنویر افکار عمومی، مناظره ای مستقیم را با نویسنده محترم این مطلب و یا هرکدام از کارشناسان محترم آن روزنامه که حضرتعالی تشخیص می دهید، برگزار کرده و متن کامل آن را در اختیار افکار عمومی و اهالی رسانه قرار دهد.
برای این منظور، هر تاریخ و ساعتی که جنابعالی دستور فرمایید، بولتن نیوز آمادگی دارد تا به عنوان میزبان این مناظره، در خدمت کارشناس محترم آن روزنامه باشد.
والعاقبه للمتقین
92/04/04
تحریریه بولتن نیوز
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
همو بود که در ایام اصلاحات که خیلی ها شمشیرشون رو غلاف کرده بودند ابرو70 ساله اش را کف دست گرفت وسپر بلاهاوشبهه هایی کرد که دشمنان همچون تیر های زهراگین بر دل وقلب وروان جوانان کشور نشانه گرفته بودند بله حقیقت برای منافقین تلخ تر از اینه
http://www.bultannews.com/fa/news/145116
اقا امین من در سرتاسر اینترنت تنها سایت قطعه 26 و حسین قدیانی را پیدا کردم که مواضع به حقی داشت و البته حرف دلم را میزد . ضمن انکه حسین قدیانی به علامه به مانند مسیح مهاجری و دیگران توهین نکرد بلکه خودش خوب گفت جرم من اینه حرمت علامه را نگه داشتن ولی در بیعت علامه نبودن.
در ضمن شخصیت علامه مصباح بسیار بالاتر از فتنه گرانی مثل ضیا مرتضوی است و برای ایشان کسر شان است با چنین افراد فاسدی پشت یک میز بنشینند.
سوالات بی پایه این مقاله نویس را حتی یک طلبه از شاگرد شاگردان آیت الله مصباح هم میتواند ارائه دهد
درود بر ایت الله العظمی علامه مصباح یزدی
نقل به همین مضمون
بهترین کار ممکن را انجام دادید. این یعنی شیوه صحیح مقابله با رقیب. منتظر جواب روزنامه جمهوری اسلامی هستیم.
آقاى مصباح ذوشهادتین است.
حضرت امام خامنه ای :
این سه جهت در ایشان جمع است . هم علم ، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا
اگر خداي متعال به نسل كنوني ما اين توفيق را نداد كه از شخصيت هايي مانند علامه طباطبايي و شهيد مطهري استفاده كند، اما به لطف خدا اين شخصيت عزيز و عظيم القدر خلا آن عزيزان را در زمان ما پر كرده است
آیت الله مصباح ، شهید مطهری زمان هستند
مجموعه آقاي مصباح، مجموعه بسيارخوبي از فصلاي جوان، فاضل، كارآمد و زمان شناس است كه اميدوارم منشا خيرات و بركات فراوان تري باشند
چرا از آيت الله مصباح كه از ايدئولوگ هاي اصلي انقلاب هستند در رسانه ملي استفاده نمي شود
بنده نزدیك به چهل سال است كه جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یك فقیه، فیلسوف، متفكر و صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم
من خدا را شكر و حمد مي كنم كه نسل جوان ما در سراسر كشور به ايشان شديدا علاقه مند و قدردان هستند
به نظر من مبانی فکر اسلامی در دست آقای مصباح و دیگر بزرگان است که باید از آن ها استفاده کنند
اين هجوم هاي تبليغاتي كه به شخصيت هاي برجسته و انسان هاي والا و با اخلاق برجسته وارد مي كنند، اينها همش نشان دهنده اهداف و نيات دشمن است. يك نفر مثل جناب آقاي مصباح كه حقيقتا اين شخصيت عزيز جزو شخصيت هايي است كه همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامي از اعماق دل باسيتي قدردان و سپاس گذار اين مرد عزيز باشند، مورد هجوم تبليغاتي قرار مي گيرند! حرف رسا و نافذ، منطق قوي و مستحكم هر جايي كه باشد آنجا را دشمن زود تشخيص مي دهد، چون حسابگر است. دشمن آنجا را مي شناسد و به مقابله اش مي آيد. با مرحوم شهيد مطهري هم همينجور برخورد كردند
حضرت علامه طباطبایى :
مصباح در ميان شاگردان من ، مانند انجير در ميان ساير ميوه هاست ، چرا كه او هيچ چيز زائد و دور ريختني ندارد
حضرت علامه جوادی آملی :
حضرت آيت الله مصباح يزدي روحي له الفداء بدون شك يك الگوي بسيار موفق هستند
حضرت علامه حسن زاده آملی:
آقای مصباح انسان زحمت كشیده ای است. من با ایشان همدرس و همبحث بوده ام، خدا را شاهد می گیرم كه پشت سر ایشان نماز می خوانم. از دیشب كه این مطلب (اهانت کاریکاتوریست روزنامه آزاد) را شنیدم حالم دگرگون است
حضرت آیت الله مشکینی :
حوزه ها باید دهها سال سهم امام بخورند، هزاران نفر در اینجا تحصیل کنند تا در هر عصری یک یا چند نفری نظیر آیت الله مصباح به دست آید. اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پیدا كنید، یقیناً یكی از آنها آیت الله مصباح است. ما به عظمت او معتقدیم، ما او را دوست داریم، او یكی از خزانه های وجودی ماست، یكی از بزرگان حوزه ماست، بنده خودم علاقه به این آقا دارم، برای اینكه شمشیر برنده اسلام در مقابل كفر است، لذا خیلی با او دشمن هستند. علامت اینکه این شخص همراه با اسلام است و فداکار اسلام است همین فراوانی حمله ها علیه ایشان است
جناب مستطاب آيت الله مصباح از آن وجودات پربركت است. اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پيدا كنيد، يقينا يكي از آنها آيت الله مصباح است ... ما به عظمت او معتقديم، ما او را دوست داريم، او يكي از خزينه هاي وجودي ما است. يكي از بزرگان حوزه ما است. من خودم علاقه به اين آقا دارم، براي اينكه شمشير برنده اسلام در مقابل كفر است
حضرت آیت الله مظاهری :
حمایت از آیت الله مصباح ، حمایت از امام زمان است
حضرت آیت الله استادی :
اين استاد فرزانه و حكيم اللهي با خدمات پنجاه ساله، شخصيتي است كه در حوزه هاي علميه امثال او با اين جامعيت شايد به عدد انگشتان دست ها هم نباشد
هرکیم از جاش بلند میشه یه نقدی می پرونه
بعضیا برای بزرگ شدن نقد بزرگا رو در پیش می گیرن
http://al-forqan.mihanblog.com
اگه انتشار ادرس و صحیح نمی دونید لطفا منتشر نکنید!!
مرد اونه که مردونه ورودر رو حرفشو بزنه اقدام بسیار عاقلانه ای هست
يه خط از ايت الله كاشاني نمينوشته ولي چپ و راست قربون صدقه مصدق ميرفته
ديگه چه توقعي داري بولتن جان از اين ادماي معلوم الحال ؟
بيخيال بابا
تو راهتو برو
يا علي
بولتون سایت رسانه ای هست نه مطبوعات!!!!!!
عامل فتنه و اختلاف در قم
جمعی از فضلا وطلاب حوزه علمیه قم در نامهاي سرگشاده با عنوان "عامل فتنه و اختلاف در قم کیست؟"، به افشاي نگارندهي نامههاي تفرقهآميز به نام روحانيون قم عليه رهبري، مراجع و انقلاب اسلامي پرداختند.
به گزارش رجانيوز، در اين بيانيه آمده است:
همچنان که مستحضرید، مدتی است که نامه های تفرقه انگیزی به نام عدهای از روحانیون قم به بهانه مخالفت با ريیسجمهور و حوادث اخیر در رسانه ها منتشر می شود که جوهره اصلی آن ها ایجاد تفرقه، صف بندی در مقابل انقلاب و تعالیم روحبخش امام خمینی(ره) و فرامین رهبر معظم انقلاب اسلامي (مدظله العالی) است.
سؤال اصلی این است که صحنه گردان و عامل اصلی این تحرکات و کانون فتنه چه کسی می باشد؟
با پیگیری جمعی از فضلای حوزه علمیه قم مشخص شد که این شخص، سید ضیاء مرتضوی از عوامل باند مهدی هاشمی معدوم ومرتبطین منتظری است.
با توجه به نقش وی و نیات خطرناک نامبرده به پاره ای از مواضع وسوابق اش اشاره میگردد.
1- وي پای ثابت امضاهای مشترک نامه های تفرقه آمیز و ساختارشکنی همچون نامه به رهبر معظم انقلاب، بیانیه علیه رئیس جمهور، نامه به آیتالله استادی امام جمعه محترم قم و... است. کسانی که با ادبیات نوشتاری نامبرده آشنا هستند، به خوبی می دانند که متن این نامه ها و اطلاعیه ها اثر نامبرده است.
2- ارتباط وی با عناصر فیمینیست بویژه شهلا شرکت و خانم دکتر حسنی از فعالان فیمینیست داخل وخارج کشور در زمان سردبیری ماهنامه پیام زن وتبلیغ اندیشه های فیمینیستی از سوابق او است که بارها باعث اعتراض علما وطلاب گردیده است.
3- انتشار نامه موهن علیه مرجع بزرگوار تقلید حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی به دلیل اعتراض ایشان به حمایت نشریه پیام زن از شیرین عبادی، وکیل فرقه ضاله بهائیت باعث عصبانیت طلاب وانتشار بیانیههایی علیه نامبرده در قم گردید.
4- وی همکاریهای تنگاتنگی با دفتر آقای صانعی دارد و کتابهای فیمینیستیاش توسط انتشارات آقای صانعی منتشر میشود.
5- نقش وی در مدیریت فتنه موسوی وحوادث بعد از آن در قم به قدری روشن است که عده ای او را مسئول در سایهی ستاد موسوی میدانند. ارتباط مکرر با عوامل اغتشاش در تهران، تنظیم جلسات با برخی روحانیون در قم و اطراف آن، جهت ایجاد تفرقه و مدیریت برگزاری چند جلسه با آقای هاشمی و موسوی بعد از حوادث اخیر از تحرکات دیگر وی می باشد.
6- حمله به آیتالله یزدی به دلیل دفاع ایشان از فقه شیعه و تلاش جهت نوشتن نامه وجمع آوری امضاء در حمایت از آقای هاشمی و خطبه های وی در نماز جمعه و ادامه خط آشوب و تفرقه از تحرکات اخیر وی است که برخی از آنها در حال انجام است.
عجیب این است که شخصی که تا دیروز هیچ احترامی برای علما ومراجع قائل نبوده و حمله گستاخانه وی به آیات عظام حضرات مکارم شیرازی و سبحانی دامت برکاتهم هنوز از یادها نرفته است، چگونه امروز تلاش دارد به بهانه حمایت از مرجعیت، علما وروحانیون را در مقابل انقلاب و رهبری قرار دهد؟
با توجه به اینکه مجموعه تحرکات و روابط اين شخص، حکایت از آن است که نامبرده در حال تعقیب اهداف و مقاصد شوم خود می باشد لذا لازم دیدیم به برخی تحرکات وی اشاره نماییم و در صورت نیاز، برخی همفکران و عوامل دیگر این فتنه نیز معرفی خواهند شد.
والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته
انتقاد ما به علامه مصباح اینه که چرا جلیلی را که با توجه به شرایط فقط رای ان حدود 50٪ مردم را به سمت رقیب میبرد را به صحنه اورد و چرا بعدا از او نخواست کناره گیری کند تا جو روانی سه شب پایانی که شدیدا رفت سمت روحانی خنثی بشه به مانند رفتار اقای مهدوی کنی که با تمام وجود پیگیری کرد که ولایتی کنار بکشه و رئیس دفتر اقای مهدوی میگه ولایتی دیگه حتی جواب تلفن ما را نمی داد اینجا این ولایتی بود که خلف وعده کرد و گناهی گردن اقای مهدوی نیست اما اقای مصباح و شاگردان سیاسی اش منیت کردن و چوب منیت انها را همه خوردن و یک نمونه دیگه این که رای قالیباف در نظر سنجی ها25 ٪ بود ولی 9٪ رایش روز اخر رفت سمت روحانی چرا؟ چون 30٪ کسانی که به روحانی رای دادن فقط می خواستند جلیلی رای نیاره و بی بی سی هم بازی به شدت حرفه ای را اغاز کرده بود که قالیباف را به کل گذاشت کنار و گفت جلیلی و روحانی می روند دور دوم و رقابتشان بسیار نزدیکه در حالی که اصلا اینطور نبود و قصد انها این بود که قشر خاکستری سمت قالیباف را ببرند سمت روحانی.
اما در فرضی ( که البته بسیار بعیده ) همه ریزش آرای دکتر جلیلی رو ناشی از دیدگاه مقاومتی ایشان بدونیم هم آیا دلیل میشد مطلقا جلیلی رو کنار بگذاریم؟ خیر تنها در صورتیکه مطمئن بودیم با ماندن جلیلی روحانی در همان دور اول رای میاره، این کار جایز بود. وگرنه منطق قرآنی انتخاب اصلح زیر سوال میرفت. ولی حتی همون نظرسنجی هایی که عنوان میکنید جلیلی رو سوم یا چهارم عنوان میکردند هم پیش بینیشون به دور دوم رفتن انتخابات بود و هواداران علامه مصباح هم میگفتند در آن صورت از قالیباف حمایت میکنیم.
درباره دکتر ولایتی هم اصلا باید تشکیک کرد که آیا صرفا کارشون بداخلاقی بود یا اینکه خیانت بود؟ چون آقای هاشمی پس از روحانی از ولایتی حمایت کردند و اصرار دکتر ولایتی بر کنار نکشیدن و گرفتن وقت زیادی از دکتر جلیلی در مناظره سیاسی خیلی سوال برانگیز بود. هر چند قعطیتش نمیبخشم از جهت پروا از گناه تهمت ولی گمانه زنی معقولیه.
زماني بايد بين بد و بدتر، بد را انتخاب كرد كه خوبي در كار نباشد. مثلا اگر دكتر قاليباف و دكتر روحاني به دور دوم ميرفتند، بنده بيشك به دكتر قاليباف راي ميدادم. ولي وقتي خوب هست، ديگر انتخاب بين بد و بدتر به بهانه اين كه قطعا يكي از دو بد و بدتر راي خواهند آورد معنايي ندارد.
به هرحال، اكنون ديگر زمان انتخابات و تبليغات انتخاباتي گذشته است و معلوم هم نيست دكتر قاليباف در دور بعد كجا باشند. پس بيجهت علامه را با نگاه انتخابات بعدي و جمع نمودن راي براي دكتر قاليباف زير سوال نبريد كه بيشك دانش و علم ايشان برتري غرقابل وصفي بر جنابعالي دارد و از شما بر اين موضوع داناترند. اگر هم ايرادي باشد بر طرفداران دكتر قاليباف است كه با تخريب و شايعهسازي باعث شكسته شدن آراي دكتر جليلي شدند و نه حضرت علامه كه بر موضعي حق بودند و ايستادند.
اكنون زمان همدلي و دست در دست يكديگر دادن است تا بهترين دوران براي ايران اسلامي رقم بخورد. بيشك در انتخاب دكتر روحاني نيز خيري عظيم براي كشور نهفته بوده است كه تحليل روند انقلاب تاكنون براي بنده جاي هيچ شكي باقي نگذاشته است آنچه در ايران اسلامي رخ ميدهد، همه در راستاي تحقق ارادهي خداوند در تحقق عدالت مهدوي است و آن چه به نظر ما شر ميرسد، هميشه در بلند مدت خير بودن آن به اثبات رسيده است.
لطفا اين بحث را ديگر تمامش بفرماييد كه سودي كه ندارد هيچ، مضر هم هست.