کد خبر: ۱۵۱۶۹۰
تاریخ انتشار:

آيا اصول گرايان اشتباه كردند ائتلاف نكردند؟

احمد قويدل – دانشجوي حقوق

آيا اصول گرايان اشتباه كردند ائتلاف نكردند ؟

بي نرديد نه !

قبل از فرا رسيدن روز انتخابات بزرگان زيادي از حوزه اصولگرايان كانديداهاي اين گرايش سياسي را تشويق به ائتلاف مي نمودند. استدلال آنها سياسي و از نوع كلاسيك و پايه اي جز جمع عددي آراء احتمالي هر كانديداي اصولگرا نداشت. در حاليكه مقوله انتخابات در در عين آنكه يك فرآيند سياسي مهم در جامعه است اما بستر اين اقدام سياسي را مي بايست در حوزه اجتماعي و اقتصادي جستجو كرد. ساده انگاري است كه با ائتلاف، سياسي كانديدا هاي اصولگرا ، اصول گرايان مي توانستند اين اطمينان را داشته باشند كه مردم از اين ائتلاف پيروي خواهند نمود. . اصولگرايان مصلحت انديش اقدام عارف صلاح طلب براي متقاعد كردن كانديدهاي اصول گرا براي وحدت دائما ياد آوري نمودند.

اما اصولگراياني كه توصيه به ائتلاف مي نمودند از يك نكته مهم غافل بودند و آن اينكه شرايط عيني و ذهني براي ائتلاف اصلاح طلب ها و اعتدال گرايان فراهم بود. اساسا اين شرايط قابل تعميم به اصولگرايان نبود. بخصوص آنكه انديشه ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرايان توسط چهره هاي مقبول مردم، هاشمي و خاتمي هدايت مي گرديد.

نكنه مهم ديگر آن است كه ائتلاف جريانات سياسي كشور در شرايطي كه كشور با مشكلات متعدد در حوزه هاي مختلف اقتصادي و سياسي و اجتماعي مواجه است و جريان حاكم بر دولت و مجلس جريان اصولگرايي است، ابزاري است كه در درجه اول مسي تواند در خدمت جرياني باشد كه در قدرت سياسي نيست و در پي به دست آوردن آن است. استفاده از اين ابزار براي جريان اصولگرا در شرايطي كه كليه كانديداها از وضع موجود اعلام عدم رضايت نموده و اساسا مديريت اجرايي 8 ساله كشور را زير سوال مي بردند فقط مي توانست سبد آرا روحاني را افزايش دهد. حداد عادل خيلي دير اين آفت را در جبهه اصولگرايان شناخت . اما بي ترديد تنها كانديدايي بود كه اين آفت را پس آنكه بارها به آن آلوده شد، شناخت و باور نمود. زماني كه ديگر براي هر تلاشي دير شده بود . شايد اگر ايشان در زمره كانديداهاي رياست جمهوري نبودند مي توانست در شرايطي كه لاريجاني ها به علت مسئوليت هايشان و لطمه هايي كه رئيس دولت به آنها وارد كرده بود و نمي توانستند نقشي در رهبري اصولگرايان ايفا كنند، وي مي توانست نقش ريش سفدانه براي تحقق ائتلاف ايفا نمايد . اما به عنوان رقيب كانديداها عملا توصيه هاي ايشان جنبه راهبردي در اصولگرايان پيدا نكرد.

به عبارت ساده تر مردم ماشين نيستند كه با يك ائتلاف ساده سياسي و به دستور راي خود را به گلدان كانديداي مورد نظر اصولگرايان بريزند. بخصوص در شرايطي كه رهبر معظم انقلاب نيز نه تنها راي و حتي گرايش خود را به كانديداها اعلام نكردند و در روز راي گيري و با بيان اينكه حتي اعضاي خانواده من از راي من مطلع نيستند كار را به مردم واگذار فرمودند.

اگر هم ائتلاف انجام مي شد بي ترديد اين آراء در مسير خود تقسيم و بخشي از آن هرچند هم كوچك، اما تعيين كننده به سود ائتلاف اصلاح طلباني كه در قدرت سياسي نيستند به صندوق ريخته مي شد و ما قاطعانه مي توانستيم از نرفتن انتخابات به دور دوم سخن بگوئيم. به نظر من اقدام اصولگرايان هوشمندانه و اجتماعي و همراه بازيركي سياسي بود. حقيقت آنست كه اصولگرايان براي انتقال مبارزه انتخاباتي به دور دوم از ائتلاف پرهيز كردند و اميدوار بودند در دور دوم با تجاربي كه در دور اول آموختند مبارزه انتخاباتي جديدي را سازمان دهند تلاش رضايي براي به رخ كشيدن اختلافات اصولگرايان در مناظره ها و سوق دادن قاليباف و ولايتي و حداد عادل به سمت ائتلاف تلاش زيركانه اي بود كه البته عملا نتيجه اي نداد . هر چه رضايي اين بازي را درك مي كرد، و براي تحقق آن نعل وارونه مي زد ،اردوگاه اصلاح طلبان از اين ائتلاف مي هراسيدند و با احتياط از كنار مباحث آن رد مي شدند. آنها حتي خود را دلداري مي دادند كه اصولگرايان آنقدر اختلاف دارندكه به ائتلاف نرسند. در ساعاتي كه اين سطور را مي نويسم روحاني بر لبه تيغ 50 + 1 حركت مي كند و لحظه به لحظه اين راي تعيين كننده مورد تهديد قرار مي گيرد. در حاليكه در شرايط ائتلاف اصولگران اين راي مي توانست آنقدر قطعي باشد كه براي يك لحظه هم گمان نرود كه انتخابات به دور دوم كشيده خواهد شد؟

بستر ائتلاف اصلاح طلبان تاريخي و اجتماعي بود. بي برنامگي اقتصادي دولت، گراني، ايجاد فضا هاي امنيتي در حوزه اجتماعي وضعيت بين المللي وحدت نظر خاصي را براي آنها رقم زد. وجود سابقه اي درد آور و پر رنج و پر هزينه براي اصلاح طلب و معتدل كارساز در پذيرش ائتلاف از سوي تندرو ترين تفكر هاي اصلاح طلب بود. گروهي هم كه قهر كردند موفقيت اين اقدام را باور نداشته و از دريچه تنگ و سخت گيرانه سياست به اين ائتلاف نگاه مي كردند. در دوره پيشين انتخابات رياست جمهوري طيف مدافع تفكرات هاشمي رفسنجاني و خاتمي نقطه اشتراكي داشتند كه منجر به وقايعي گرديد كه با اقدام متقابل اصولگرايان به حماسه 9 دي منجر گرديد. . اما از آنجا كه دولت برآمده از حماسه 9 دي از طرف اصولگرايان در اين انتخابات نه تنها مورد حمايت قرار نگرفت بلكه برگشتن منويات دولت با توجه به ارادت رئيس دولت به جرياني كه اصولگرايان انحرافي مي خواندند، تبديل به ارزش گرديد. حتي كار به جايي رسيد كه رئيس دولت فعلي را اصولگرايان، اصولگرا ندانند و از ايشان تبري جويند.

نمي دانم چرا و چگونه اكثريت قابل توجه اصولگرايان به ناگاه هرچه سرمايه در قطار دولت داشتند به يك باره پياده كردند و لحظه اي به اين انديشه نكردند كه اين قطار را خود به راه انداخته اند و مردم بخوبي از اين موضوع آگاه هستند. در چنين شرايطي مردمي كه زيربار فشار هاي اجتماعي و اقتصادي روزگار سختي را ميگذراندند با خوش رويي به سوي جريان ائتلاف اصلاح طلبي اقبال آوردند. آنان نمي دانستند و نمي دانند، ولايتي با قاليباف چقدر فرق دارد و ولايتي چقدر با محسن رضايي و جليلي متفاوت است آنها فقط مي دانستند انها اصول گرا و دولت فعلي نيز تا همين ديروز دولت اصولگرايان بوده است . مردم اميدوار به پايان يافتن فشارهاي اقتصادي و اجتماعي گزينه اي به جز روحاني نداشتند كه به واسطه حمايت بي چون و چراي خاتمي و هاشمي و انصراف مسئولانه عارف خبر از تشكيل دولت اميد و تدبير آورده است.

به عبارت ساده تر اصولگرايي و جريان هاي متنوع آن در اين انتخابات فقط توشه اي براي انتخابات بعدي اندوختند. نقطه نظرات مختلف اصولگرايان بايد در مسير گفتگو و كالبد شكافي نقطه نظرات مي بايست براي مردم عينيت يابد. مردم بايد بتوانند به سادگي تفاوت هاي تفكر هاي مختلف اصولگرايان را در معيشت و حفظ عزت و تامين حقوق شهروندي خود درك نمايند. در شرايط كنوني اين خواص بودند كه اين تفاوت ها را درك مي نمودند و جريان هاي وابسته به قدرت اصولگرايان اين نقطه نظرات را نشر مي دادند. اما بي ترديد مردم طرفدار شخصيت هاي اصولگرا بودند و شناخت آنها از جريان هاي فكري آنان به هيچ وجه در قد و اندازه هاي خواص و رو حانيون روشنفكران نبود. اين يك حقيقت غير قابل انكار است كه مردم در شرايط اجتماعي نبودند كه ديكته ائتلاف اصولگرايان را بنويسند و اصولگران آنقدر آگاه بودند كه بدانند هر غلط اين ديكته چقدر هزينه دارد. يك اشتباه قاليباف در مناظره سوم هزينه اي خارج از تصور وي برايش داشت كه من ترديد ندارم بزرگترين درس سياسي بود كه او در محضر مردم آموخت.

وجود تفكر هاي مختلف در اين دوره از انتخابات رياست جمهوري از يك سو انعكاسي از وجود گرايش هاي متفاوت در فضاي انتخاباتي كنوني بود و از طرف ديگر عدم ائتلاف اصولگرايان اين اجازه را دارد كه جريان هاي مختلف سياسي كشور بتوانند در محضر مردم و كاملا شفاف از ميزان نفوذ راي مستقيم خود مطلع شوند. همه گرايش ها توانستند در يك وزن كشي نفوذ اجتماعي در آرامش كامل در مقابل مردم بهره مند شوند. بي ترديد برنده اين انتخابات مي بايست با درايت و تدبير دولتي را تشكيل دهد كه وزن تفكر هاي مختلف را با حفظ شرط اول در اختصاص سمت هاي كليدي يعني كارآمدي در آن رعايت شود. شرايط براي ظهور دولت آشتي ملي در حال شكل گيري است. روحاني كه مدعي تدبير و اميد است بايد مدبرانه با كليد دموكراسي راه را براي مشاركت صداهاي مختلف در ساختن كشور هموار نمايد. را ه توسعه ايران با وفاداري به دكترين گفتمان اصلاحات و رعايت حقوق اقليت هموار مي گردد. بي ترديد دولت تدبير و اميد تكصدايي نيست و بايد قدر اعتماد آحاد ملت ايران را بداند.


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین