عصر آن روز دو مرد گوی سرخرنگی را که مختصری بزرگتر از یک توپ والیبال بود، به سقف خانهاش متصل کردند. روز بعد وقتی این دو مرد بازگشتند افشا کردند که داخل توپ قرمز چه چیزی قرار دارد: آنتنی که به هایدن امکان دسترسی به اینترنت را میدهد. این آنتن، با آنتن مشابهی دیگری که در ارتفاع ۱۸ کیلومتری زمین شناور است، ارتباط برقرار میکند، این آنتن را بالنی که از نور خورشید انرژی میگیرد، حمل میکند.
با اینکه این ایده و پروژه کار گوگل است، باز هم کار عجیب و غریبی محسوب میشود. آنچنان که خود گوگل ترجیح داده از واژه Loon برای نامگذاری آن استفاده کند. اما اگر همه چیز درست پیش رود، صدها و شاید هم هزاران بالن شناور در ارتفاع بالای جو، اینترنت را به بخش بزرگی از مردم زمین که آنلاین نیستند، هدیه خواهد داد. آنها هم خواهند توانست به اخبار، محتواهای آموزشی، اطلاعات پزشکی و مطالب مفرح و سرگرمکننده دسترسی پیدا کنند.
چند ماه پیش اریک اشمیت در سخنرانی مهمی در مورد نقش اینترنت در زندگی بشر عصر حاضر صحبت کرده بود، او گفته بود که خواهی نخواهی در حال حرکت به سمتی هستیم که در آن عده بیشتری از مردم به اینترنت وایرلس ارزان دسترسی پیدا خواهند کرد و از این رو، آنها کاراتر و نوآورتر خواهند شد و قادر خواهند بود محصولات بیشتری تولید کنند.
و امروز گوگل بیپروا در یک کنفرانس خبری با حضور نخستوزیر نیوزیلند از طرح جدیدش پرده برداشته است. گام آزمایشی اول در منطقه Christchurch نیوزیلند انجام خواهد شد و در اینجا تلاش میشود که ۵۰ نفر در یک محدوده مکانی ۱۲ مایلی به اینترنت متصل شوند.
پروژه «لون» از دو سال پیش کلید خورد، تا پیش از آن، این پروژه در بخش تحقیقات با ریسک بالا طبقهبندی میشد. تا اینکه دو سال پیش با آمدن ریچ دِوول، به صورت جدیتری دنبال شد. دِوول یک متخصص فناوریهای پوشیدنی است، رساله دکترای او در MIT در مورد عینکهای دارای حافظه بود. او تا پیش از آمدن به گوگل در اپل، یک مسئولیت سری داشت و وظیفه داشت که به صورت سریع برنامهها را ارزیابی کند. او باید ایدههای دیوانهواری را که ممکن بود به نتیجه برسند، پیدا کنند و یا دلایلی برای غیرعملی بودن ایدههای دیگر پیدا کند. و حالا او در گوگل در بخش Google X وظیفه داشت همین کار را بکند و به پروژههای غیرعملی با همان سرعت ایدههای جالب، نه بگوید.
در نگاه اول، دسترسی به اینترنت با بالن، نامزد خوبی برای کشیدن قرمز است. مشکلات این طرح کاملا واضح هستند، محدودیتهای تکنیکی هوا کردن بالنها واضحترین آنها است، تا به حال از زمانی که به پرواز درآوردن بالنها معمول شده است، کسی نتوانسته بالنها را به صورت قابل اعتمادی در پروازهای طولانیمدت به صورت قابل اعتمادی مدیریت کند.
اما گوگل که در امور پردازش بسیار مهارت دارد، امیدوار است با استفاده از تحلیل اطلاعات آب و هوایی که از دولتها و سازمان هواشناسی دریافت میکند، جریانها هوایی را در لایه استراتوسفر جو شبیهسازی کند. دِوول و گروهش بعد از هفتههای تلاش ناموفق ظاهرا به اطمینان کافی برای آغاز کارشان رسیدهاند.
در آگوست سال ۲۰۱۱، دوول در کالیفرنیا چند پرواز آزمایشی با بالن ترتیب داد. آنها یک بالن دستساز را با کامپیوتر مجهز به سیستم عامل لینوکس و چند آنتن به هوا فرستاندند. سپس در جادهها راه افتادند تا میزان سیگنالدهی را در جاهای مختلف ثبت کنند. بیشتر پروازها در مرحله اول ناموفق بودند. با وجود تلاشهای فوقالعاده، دوول هیچ نتیجهای نمیگرفت، او دلیل کافی برای ناامید شدن، داشت.
در آغاز سال ۲۰۱۲، دوول ترجیح داد به جای مدیریت پروژه، از نظر فناوری روی پروژه متمرکز شود، پس آنها یک مدیر پروژه به نام مایک کاسیدی را استخدام کردند. کاسیدی افراد خبرهای را وارد گروه کرد: مهندسان شبکه، متخصصان نقشهبرداری، متخصصان انرژی، نظامیهای پیشینی که در زمینه پیدا کردن بازیابی محمولههایی که به زمین بازمیگشتند، خبره بودند.
توضیح اینکه وقتی که بالنهای مأموریتشان تمام میشد، محموله باارزش آنها با چتر نجات به زمین بازمیگشت، مردمی که این محموله را پیدا میکردند، با بسته عجیب و غریبی روبرو میشدند که روی آن نوشته شده بود : «آزمایش علمی بیضرر» و خاطرنشان شده بود که در صورتی که تماسی بگیرند و جای افتادن محموله را گزارش بدهند، به آنها پاداش داده خواهد شد. با افزایش تعداد بالنهای گوگل، لازم بود گروه کوچکی تشکیل شود که بتواند این محمولهها را بازیابی کند.
کاسیدی همچنین توانست همکاری باارزشی را با شرکتی به نام Raven Aerostar شروع کند که در زمینه ساخت بالنهای هواشناسی برای ناسا فعال بود. همین شرکت بود که سال پیش به فلیکس بومگارتنر کمک کرد که آن پرش باورنکردنی با چتر را انجام بدهد و آن رکورد تاریخی را ثبت کند.
حالا دیگر پروژه لون از یک پروژه غیرعملی با ریسک بالا به درآمده بود و به پروژهای همتای پروژه عینک گوگل یا خودروهای بیراننده، تبدیل شده بود.
در مراسم رونمایی از پروژه لون دیگر طرح آزمایشی سعی میکند به مردم واقعی اینترنت برساند نه به تستکنندههای خود گوگل.
گوگل برای آزمایش طرح، در گام اول، سعی کرد که حساسیت سیاسی ایجاد نکند و اینترنت را به مردم منطقه دورافتادهای از نیوزیلند برسند که از اینترنت پهنباند محروم هستند.
بالنهای گوگل از جنس پلی اتیلن هستند و ضخامت بسیار کمی دارند، اما فناوری تولید پیشرفته، آنها را قادر میسازد که فشار بسیار زیادی را تحمل کنند، محموله آنها ۱۰ کیلوگرم بیشتر نیست و یک گوی به اندازه یک توپ است که لایه سطحیاش، صفحه خورشیدی است.
در زیر این گوی، آنتنهایی قرار دارند که ظاهر آنها را میشود به سهپایه دوربین عکاسی، تشبیه کرد.
پایینتر از همه جعبهای قرار دارد که در آن کامپیوتر و تجهیرات الکترونیکی، وسایل GPS و باتریهای برای ذخیره انرژی خورشیدی جای داده شدهاند. هر یکی این باتریها ۱۰ برابر اندازه یک باتری لپتاپ هستند.
دریچههایی برای کنترل ارتفاع بالن در همین قسمت قرار دارند، این قسمت همچنین با فرستندهای که پیوسته مکان بالن را مخابره میکند، ارتباط دارد.
همه چیز برای پرواز آماده است، هلیوم به داخال بالن تزریق میشود، بالن متسع میشود و ارتفاعش سه برابر اندازه قامت یک انسان میشود. شمارش معکوسی به سبک پروازهای ناسا آغاز میشود، بالن به هوا میرود، دوول با تبلت نکسوس خود با اپلیکیشنی به نام Mission Control بالن را زیر نظر دارد. این برنامه حرکات بالن را رصد میکند و مسیر بالن را پیشبینی میکند. این برنامه در واقع یک سیستم شبیهساز پیشرفته است که اطلاعات آب و هوایی را تحلیل میکند.
بالن به ارتفاع ۱۸ کیلومتری میرسد که دو برابر سقف پروازهای تجاری است. این بالن باید اینترنت را به توپ قرمز آن خانه روستایی در کیلومترها پایینتر برساند، آن پایین یک مهندس شبکه به نام سیروس بهروزی، ساعتهاست که رهبری گروهی را به عهده دارد که برقراری تماس را بررسی میکنند، بهروزی اعلام میکند که همه چیز خوب پیش رفته است و تماس برقرار شده است.
آنا ما را به داخل خانهاش دعوت میکند، پسر شیرخوار کوچکش خوابیده است، او لپتاپ HP خود را باز میکند، مرورگرش را باز میکند، او به اینترنت متصل شده است. آنا وارد سایتی میشود که در حکم eBay نیوزیلند است، او و همسرش در صدد هستند یک تراکتور برای کارهای کشاورزی از طریق این سایت بخرند.
تصاویر با سرعت زیاد بارگزاری میشوند، خانواده مککینزی دومین گروهی هستند که در نیوزیلند به اینترنت بالنی متصل میشوند، ۲ روز پیش از آنها یک کارگشا به نام چارلز نیمو، هم به اینترنت بالنی متصل شده بود. نخستین صفحهای که او بارگزاری کرد، صفحه جستجوی گوگل بود.
باید دید که دنیا چه واکنشی به اینترنت بالنی نشان میدهد، چیزی که مسلم است این است که دوول، هیچ دلیلی برای توقف پروژه ندارد.