تاریخ نه فقط برای روایت که برای آموختن نیاز است و داستانهای تاریخی هم روایت میشوند تا تجربهای گران به شنونده بدهند، به همین دلیل است که مجموعههای تاریخی سیما صاحب مخاطب میشوند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از تهران پرس؛ شاید هنوزمنبع
تاریخی بسیاری از شهروندان سریالی مانند «هزار دستان» باشد که سه دهه پیش
روی آنتن رفت واگرچه با امکانات فنی آن روزها و نیاز فرهنگی آن دوران ساخته
شده بود، ولی هنوز هم بخش زیادی از مردم از تماشای آن لذت میبرند.
«هزاردستان» در دهه 60 پخش شد و «کلاه پهلوی» در دهه 90،هزاردستان در همان
دهه شصت ساخته شد و در همان دهه 60 هم روی آنتن رفت، در مقابل مجموعه
«کلاه پهلوی» در دهه 80 و با هزینه گزاف تولید و در دهه 90پخش شد.شاید فقط
همین مقایسه کوتاه کافی باشد تا بدانیم کلاه پهلوی امروز در مقایسه با
هزاردستان 30سال پیش نه تنها ضعیف است، بلکه عملاً حرفی برای مخاطب ندارد.
سید ضیاءالدین دری نزدیک به یک دهه کار کرد تا سریالی روی آنتن ببرد که
مردم آن را دوست داشته باشند، ولی نتیجه چه شد؟ این روزها پای صحبتهای
هرکسی مینشینید از ضدتبلیغهای این سریال میگوید،از شکستن قبح مصرف
مشروبات الکلی توسط زنان گرفته تا تبلیغ بدحجابی!
«کلاه پهلوی» قراربود راوی اتفاقات دوران ابتدایی حکومت رضاخانی
باشد،حکومتی که میخواست با تکیه بر تغییر فرهنگی به باور خود نوع جدیدی از
زندگی را برای مردم ایجاد کند. کشف حجاب یکی از رفرمهایی بود که پهلوی اول
آن را به کار گرفت و تغییرات خود را آغاز کرد،این سیاست اما با اعتراض جدی
مردم رو به رو شد و پیامدهای گستردهای برای رضاخان و حکومتش داشت.
این ماجرای دو خطی از اتفاقی است که در تاریخ روایت شده و در ذهن همه وجود
دارد و اتفاقاً «کلاه پهلوی» هم همین دوخط را روایت میکند.در واقع
ضیاءالدین دری نمیخواهد یا نمیتواند تاریخ تحولات اجتماعی ایران را در آن
دوره روایت کند،او دو خط را در پیش گرفته و برای این دو خط ماجرا سازی
میکند،در یک سو خانواده اربابی را به تصویر میکشد که به خاطر زورگوییهای
شوهر،زن خانواده نه فقط کشف حجاب که گاه درروایت پنهان، کشف عفت میکند و
از سوی دیگر خانواده مرد متدین شهر را نشان میدهد که در قبال همه اتفاقات
اجتماعی فقط صبوری میکند و میخواهد به آینده امیدوار باشد!
در «کلاه پهلوی» هیچ یک از این دو خانواده روی خوش نمیبینند،خانواده
متدین اعضای خانواده را به صورت فیزیکی (مرگ) و خانواده ارباب، خانواده را
به شکل معنوی از دست میدهند،یعنی نه آن کسانی که همراه این سیاست میشوند و
هم آنهایی که همراه نیستند دچار صدمه میشوند.
شاید تا اینجا یک داستان درام باشد که در قالب تاریخ هم نگنجد و تنها یک
داستان باشد،اما آن کسی که میخواهد تحولات تاریخی را روایت کند به
مؤلفههایی بیش از این نیاز دارد،او باید بداند در تحولات اوایل دوران
پهلوی همه اتفاقات حول کشف حجاب نمیچرخید،اصلاحات اراضی بخش بزرگ از جامعه
ایران را دچار مشکل کرد،درماندگی میان فرانسه و انگلیس از یک سو، شوروی از
سوی دیگر و گاه نگرشی آلمانی از جهت دیگر سیاست ایران را پرتلاطم کرده و
این درماندگی فرایندهای اجتماعی را کاملا تحت تأثیر قرار داده بود.در واقع
همه آنچه در آن دوران رخ داد فقط کشف حجاب نبود، بلکه فراتر از آنها
تلاطمهایی بود که فرهنگ ایرانی را دچار تخریب کرد.
اما همین روایت کشف حجابی هم دچار مشکل است،هیچ کس در قبال این حمله
فرهنگی با زبان استدلال منطقی حرف نمیزند،قطعاً بودند آنهایی که در آن
دوران میتوانستند فارغ از تفکر سنتی با نگاه عقلانی بحث حجاب را توجیه
کنند و یا دست کم میشد برای مخاطبی که این مجموعه را میبیند درست توجیه
کرد که چرا کشف حجاب با آن چیزی که صرفا حمله به یک باور است فرق دارد.
استدلالهای این فیلم در قبال حفظ حجاب به قدری ضعیف است که حتی خود
کارگردان را هم قانع نمیکند، به همین دلیل است که او بیشتر به انفعال
خانوادههای مذهبی تکیه میکند تا اعتقادات عقلانی آنها! در واقع «کلاه
پهلوی» یک روایت بسیار ناقص است،سریالی که سالها وقت صرف و میلیاردها پول
صرف ساخت آن شده باید متفاوت تر و بهتر از سریالی باشد که دهه 60 به سرعت
ساخته و روی آنتن رفته است.این سریال نه تنها بهتر نیست که با عرض پوزش
ضعیفتر نیز هست، بیاغراق استدلالهای ضعیف فیلم نه تنها مخاطب را راضی
نمیکند، بلکه گاه خانوادههای متدین و مذهبی را زیر سوال میبرد.
«کلاه پهلوی» حتی به اندازه سریال «کیف انگلیسی» که ساخته همین کارگردان
بود نیز نتوانسته مخاطب جذب کند و موفق باشد، همه اینها به دلیل نگاه
سفارشی به تاریخ است،وقتی تهیه کننده سفارش میگیرد تاریخ را اینگونه روایت
میکند او هم از یک بعد به ماجرا نگاه میکند، این درحالیاست که تاریخ آن
دوران سرشار از اتفاقی است که هم میتواند جذاب باشد و هم برای مخاطب حرف
بزند و تاریخ را فقط برای داستان بودنش روایت نکند.«کلاه پهلوی» یک سریال
تاریخی نیست، بلکه یک داستانی است که در برههای از تاریخ روایت میشود و
این بزرگترین اشتباه سازندگان این مجموعه است،سریال تاریخی نقل نقطه به
نقطه تحولات اجتماعی است نه بازگویی داستانی ایستا که صرفاً همت خود را
برای درگیر کردن احساسات مردم به کار میگیرد واین بزرگترین ضعف سریالی است
که با کلی سروصدا تولید و با هیاهوی بسیارروی آنتن رفت.کاش ضیاءالدین دری
به این پرسشها پاسخ گوید که آیا استدلالهای فیلم خانواده خودش را قانع
میکند یا آنها نیز صرفاً برای سرگرمی این سریال را تماشا میکنند!؟
والله به قرآن
دقت کنید یک پروژه مثلا فاخر در هر قسمت چندین سکانس فولو هست فوکوس دوربین ار بین میره!! این پروژه در کش دادن در تولید و هزینه فقفط فاخر هستش مباحث اولیه و تکنیک های معمول تولید هم رعایت نکردن ۲ تا ۲ تا هم مدیر فیلمبرداری داره!!
سریال پروانه باانکه هزینه ی خیلی کمی طلب کرد وتعدادقسمت کمتری داشت بنظرم خیلی جذاب ترازکلاه پهلوی بود
وقت مردم روتلف کردن