یک. انتخابات ریاست جمهوری به مرحله حساسی رسیده است. جبهه مقابل، یعنی جبهه سازش به ظاهر ائتلاف کرده است و اوضاع تا حدودی برای جبهه مقاومت و جریان اصول گرایی اگر نگوییم دشوار، دست کم پیچیده شده است.
در این میان، موج تخریب ها و شایعه سازی ها وجنگ روانی های سنگین علیه چهره شاخص گفتمان مقاومت در انتخابات، دکتر سعید جلیلی به اوج خود رسیده است. می خواهند وانمود کنند جلیلی انصراف می دهد و در شرف انصراف است تا دل مؤمنین بلرزد و ناامید شوند و دل از سعید ببرند.
دو. تکلیف جلیلی روشن است. دکتر جلیلی آمده است تا نمادی باشد برای گفتمان انقلاب اسلامی. جلیلی آمده است تا ندای مقاومت و عزت و پیشرفت در سیل سیاه نمایی ها و حرص و ولع ریختن های بی حساب برای قدرت خاموش نگردد. جلیلی آمده است تا فریاد بلند عدالت خواهی مستضعفین و اسلام خواهی و ولایت مداری محض در هیاهوهای اشرافیت خودخواه که زبانش در داخل بر سر ملت خویش دراز است و در خارج، در مقابل دشمنان، سر خویش را به نشانه ذلت و تسلیم کج می نماید، محو نشود.
حال جلیلی می خواهد از چه انصراف دهد؟ انصراف دهد تا جبهه مقاومت و گفتمان انقلاب اسلامی ایران، در شعارهای رنگین و وعده های گزاف مهار 100 روزه و دویست روزه و دو ساله تورم و گرانی و بیکاری به حاشیه رانده شود.
سه. به نظر نمی رسد به لحاظ اقبال مردمی اوضاع جلیلی بد باشد. همه این تخریب ها و شایعه سازی ها نیز خود قرینه ای است از توجه مردم و اقبال مردم به مرد مقاومت. علاوه بر این، مردم مقاوم و صبور ایران، دل های لبریز از ایمانشان، غرق در سکینه الهی است و بارها دیده اند که این اشرافیت آلوده به همراه دشمنان خارجی و ضد انقلاب زبون، مکرها کردند و ترفندها ساختند و نیرنگ ها ریختند تا دل ها و ایمان ها را به یغما برند و خود را پیروز نشان دهند اما خداوند طبق وعده تخلف ناپذیر خویش در امداد الهی به جبهه حق و مقاومت، مکرهای آنها را باطل کرده است و فتح بدر و خبیر را نصیب مؤمنین نموده است.